• صفحه اصلي
  • زندگينامه
  • كتابها
    • كتب فارسي
    • كتب عربي
    • دانلود كتاب
  • مقالات
    • سياسي
    • فرهنگي
    • تاريخي
  • مصاحبه
    • سياسي
    • فرهنگي
    • تاريخي
  • خاطرات
    • علما و مراجع
    • شخصيت هاي داخلي
    • شخصيت هاي بين المللي
  • آلبوم
    • شخصيتهاي بين الملي
    • شخصيتهاي ايراني
    • علما و مراجع
    • كنفرانسها
    • مصر
    • واتيكان
    • متفرقه
  • ويژه نامه
  • اخبار
    • اخبار سايت
    • اخبار فرهنگي
  • پيوندها
  • تماس با ما

ويژه نامه

يادمان استاد خسروشاهي رحمت الله عليه
يادمان استاد خسروشاهي رحمت الله عليه

تبليغات

پايگاه اطلاع رساني مركز بررسي هاي اسلامي جستجوي كتاب در كتابخانه مركز بررسي هاي اسلامي نرم افزار مجموعه آثار استاد خسروشاهي در نور فروش اينترنتي كتب انتشارات كلبه شروق

آخرين دفاع شهيد نواب صفوي


مسلم است كه حكم قانون اساسي و روان قانون اساسي و قوانين مقدس اسلام عليه كساني است كه چرخ هاي حكومت رسمي اسلامي را عليه دين خدا و عليه قانون اساسي به گردش انداخته اند و باطن اسلام و قانون اساسي بر آنها نفرين مي كنند، زيرا بدن مطهرش در زير چرخ هاي چنين حكومتي در رنج بوده...

آخرین سند به خط شهید نواب صفوى

در پایان این «یادواره»، آخرین دفاع شهید نواب صفوى را كه به خط خود او است، مى‌آوریم. این قسمت را براى ثبت در تاریخ و نیز آگاهى نسل جوان نقل‌‌مى‌كنیم:

وزارت جنگ اداره دادرسى ارتش 28/9/34
نام و شهرت بازجو: كیهان خدیونام و شهرت متهم: غیرنظامى، سید مجتبى نواب صفوىسیزدهمین جلسه تحقیقات در ساعت 30/18 شروع شد.

س: اتهام شما توطئه به منظور برهم زدن اساس حكومت و تحریص مردم به مسلح شدن برضد قدرت سلطنت و تشكیل جمعیتى كه مرام و رویه آن ضدیت با سلطنت مشروطه ایران بوده است و قاچاق اسلحه و مهمات مى‌باشد، به عنوان آخرین دفاع اگر مطلبى دارید بنویسید.

ج: چون قانون اساسى ایران بحمدالله متكى بر قوانین قرآن و اسلام است و تصریحات اكیدى دارد بر اینكه حكومت و مملكت ایران، مملكت و حكومت رسمى اسلامى است و مذهب رسمى آن طریقه حقه جعفریه است و نیز شاه باید دارا و مروج مذهب شیعه باشد بنابراین و به طریق اولى حكومت و قواى تابعه حكومت باید دارا و مروج مذهب شیعه باشند. و نیز تصریح مى‌كند: قوانین مصوبه مجلس بایستى هیچگونه مباینت و مخالفتى با قوانین اسلام نداشته باشد و نیز تصریح مى‌كند كه این قانون یعنى این ماده اساسى قابل تغییر نخواهد بود تا ظهور حضرت ولى عصر ـ ارواح العالمین له الفداء ـ بنابر تمام این مصرّحات غیرقابل تغییر قانون اساسى، معلوم مى‌شود كه:

اولا: قوانین اسلام در كشور ایران رسمیت قانونى داشته و هر قانونى كه برخلاف قوانین اسلام باشد، ملغى و غیرقانونى است.

ثانیاً: معلوم مى‌شود وظیفه هیأت حاكمه اجراء سراسر قوانین اسلام در مملكت بوده و وقتى حكومت اسلامى و قانونى هستند و مقام‌شان از طرف خدا و ولى عصر ـ ارواحنا له الفداء ـ و از طرف قانون اساسى رسمیت و قانونیت دارد كه جمیع احكام اسلام و شیعه را اجراء و عملى و ترویج نمایند و جمیع اعمال عمومى و منكرات و مفاسد كه از نظر اسلام و شیعه منكر و فساد است از میان ببرند. در غیر این صورت رسمیت و قانونیت، از نظر قانون اساسى ندارند. امروز پُرپیداست، بینكم و بین الله، كه جمیع اعمال و رفتار حكومت و اجتماعى كه باید از طرف حكومت قانون اجتماعى مردم در میانش اجرا شود، برخلاف نصوص صریح و ضروریات صریح و مسلم اسلام و قرآن، رفتار مى‌كنند.

از نظر شعائر مى‌بینیم كه یك مملكت كفر با كشور شیعه و مسلمان ایران از نظر تظاهرات اجتماعى فرقى نداشته و از نظر اعمال و رفتار، جمیع افراد هیأت حاكمه هیچ فرقى ندارد و شعائر اسلامى همگى از میان رفته و تظاهرات كفرآمیز به اسلام به شدت هجوم و بلكه شدیدترین هجوم علیه اسلام رایج است و به خصوص جمیع تشكیلات حكومت برخلاف مبانى اصول و ضروریات اسلام صریحاً گردش‌‌مى‌كند.

یعنى اگر در تمام تاریخ ادیان و مذاهب حقه سلف را مطالعه كنیم، مى‌بینیم نظیر این هجوم كه سال‌ها است از طرف هیأت حاكمه كشور اسلامى ایران بر آئین حقه اسلام و مذهب حق جعفرى رواگردیده، كمتر سابقه داشته و یا هیچ سابقه نداشته‌‌است.

پس، بنابراین شخص شاه و هیأت حاكمه عموماً مهاجمین شدیدى علیه اسلام بوده‌اند و بنابراین قانون اساسى و قانون مقدس اسلام قانونیت و رسمیت ندارند. پس در هنگامى از نظر قانون اساسى مى‌شود براى اعمال هر متهمى دولت ادعانامه صادر كند (به خصوص كه اتهامش این باشد كه اعمالى علیه حكومت انجام داده است) كه شخص شاه و هیأت حاكمه از نظر قانون اساسى قانونیت و رسمیت داشته باشند و به خصوص و به طور اخص در صورتى كه قانون اساسى متكى بر قانون اسلام بوده و تمام قوانین اسلامى را امضاء مى‌كند (خط خوردگى) پس تمام قوانین، خاصه قوانین ضرورى اسلام را امضاء مى‌كند و به خصوص قانون ضرورى مسلم دفاع در اسلام را كه دفاع از سوى آفریننده عزیز قانون فطرى و طبیعى‌اش در بدن انسان و هر موجود زنده‌اى براى حفظ و بقاى شخصیت آن موجود قرار داده شده كه اگر نبود، بشرى و جاندارى نبود و از هر عقیده و اصول عقیده مردم هر كشورى و هر ملتى كه تمام اعمال و رفتار و شعائر و گفتار و صلح و جنگ و مخالفت و موافقت‌شان روى آن اصول، عقیده در رأس همه چیزشان قرار داشته و آن اصول و عقاید بالاتر از جان و مال و همه چیزشان است، به خصوص عقاید حقه اسلامیه كه اصول احكام اسلام رسمى باشند و عقیده به احكام هم جزء همان عقاید و اصولا جنگ با یك عقیده و دینى در جامعه مفهومى جز جنگ با لوازم و احكام و آثار و شعائر آن عقیده ندارد و در این صورت، وقتى یك چنین هجوم عمومى شدیدى از طرف جمیع سازمان‌هاى دولت به عقاید مردم شده، آیا حق این است كه حكومت بدون دلیل و برخلاف هر دلیلى شب و روز اسلحه و مهمات بردارد و به جان مردم‌‌بیفتد؟

مضافاً بر اینكه با قواى تشكیلاتى و اسلحه و مهماتى كه از دست رنج همین مردم مسلمان تهیه كرده، از اوضاع مهاجمین علیه اسلام شدیداً دفاع مى‌كند، یعنى اگر مسلمان‌ها و ملت مسلمان حقیقى این مملكت بگوید، كه شب و روز هم مى‌گوید: كه این بى‌حجابى عجیب كه دین و عفت عمومى و اخلاق همه را روز به روز فاسد مى‌كند و خود این تظاهر علیه جمیع آیات شریف - كه 17 آیه صریح در حجاب دارد - نباید باشد و بخواهند نهى كنند و یا این سینماها و آرتیست‌هاى فاسدكننده عموم نباید باشد و یا این موسیقى هوس‌انگیز و فاسد كننده اخلاق جامعه نباید باشد و یا این مسكرات خانمان‌سوز و مخالف اسلام نباید باشد، حكومت با قدرت و اسلحه دفاع از منكرات نموده; نهى كننده را منكوب مى‌كند.

یعنى: به عكس و مخالف قانون، قدرت خود را مصرف مى‌كند و در اینجا كه به بالاتر از جان مسلمین یعنى: این مسلمین كه همه چیزشان به دین‌شان بستگى دارد و به همه چیزشان هجوم شده است، اسلام و قانون اساسى دفاع را بر هر مسلمان عاقل و مكلفى واجب نموده است و از اول و آغاز هم در جزء ضروریات اسلام آن را یعنى دفاع را قرار داده است و ضرورى همان حكمى است كه احتیاجى به فتوا و استنباط مجتهد نداشته به استنباط و فتوا ابداً بستگى ندارد، پس اسلام مى‌گوید: مسلمان دفاع كن علیه مهاجم، قانون اساسى مى‌گوید: اى مسلمان دفاع كن علیه مهاجم. عقل و منطق عمومى و اسلام و قانون اساسى، مهاجم را در روز روشن مثل روشنى روز نشان مى‌دهد كه صدر تا ذیل آن هیأت حاكمه است.

اینك قانون اساسى و اسلام به كسى كه دفاع نكند، مى‌گوید: چرا دفاع نكردى و امریه واجب و ضرورى را اجرا ننمودى و صبر كردى كه اسلام و قانون اساسى پایمال شود؟ و بالاترین خیانت به هر چیزى آن است كه وجود آن چیز را نفى و نیست كند و به نیستى و نفى شدن آن راضى شوند. و آن اسلام قائم به اجتماع مسلماً درخطر و روبه نیستى بوده و مورد این هجوم شدید قرار گرفته است.

پس كسى و كسانى كه براى دفاع از قوانین اسلام و بالنتیجه براى دفاع از قانون اساسى عملى و اعمالى علیه حكومت یا شخص شاه با وضع مذكور فعلى انجام داده است، بینكم و بین الله، از نظر این قانون اساسى و از نظر اسلام آیا انجام وظیفه واجب نموده است و امر قانون اساسى و اسلام را اجرا كرده و آیا در خور تشویق و تقدیر حقیقت اسلام و قانون اساسى نیست؟
آیا روح مقدس پیغمبر اكرم ـ صلى الله علیه و آله ـ و روان قانون اساسى از مثل چنین كس و چنین كسانى، خوشنود نیست تا چه رسد كه علیه او حكمى دهد؟

خیر! مسلم است كه حكم قانون اساسى و روان قانون اساسى و قوانین مقدس اسلام علیه كسانى است كه چرخ‌هاى حكومت رسمى اسلامى را علیه دین خدا و علیه قانون اساسى به گردش انداخته‌اند و باطن اسلام و قانون اساسى بر آنها نفرین مى‌كنند، زیرا بدن مطهرش در زیر چرخ‌هاى چنین حكومتى در رنج بوده; به شدیدترین نحوى خرد مى‌شود و ناله مى‌كند و ارواح مقدس انبیاء و خاتم پیغمبران و آل مطهرش - علیهم افضل صلوات الله - نگران این اوضاع بوده، اشك تأسف و تأثر بر خون‌بهاى مقدس خود اسلام و مسلمین مظلوم مى‌ریزند و نفرین و هم دعا براى هدایت گمراهان مى‌كنند، زیرا آن ارواح مقدس و مؤمنینى كه به شرف تربیت در مدارس بزرگشان اندكى مشرف شده‌اند، سراپا عطوفت و رحم و شفقتند و در واقع، جنگ‌شان براى جنگ نبوده، از راه شفقت و رحمت و با كمال تأسف و تأثر است و نه از راه خشم و غضب شخصى و سلطه‌طلبى و منفعت‌جویى.

و بنابر این وصف، من هم كه كوچكترین مؤمنى به حمدالله هستم و هم به برادران دینى نزدیكم، همیشه در دعاها و زارى‌ها، براى هدایت برادران گمراه شده به خصوص هیأت حاكمه و برادران گمراه خود در رأس ممكلت نموده‌ایم (ممكن است تعجب كنند و بگویند ما مسلمانیم و گمراه نیستیم! بلى و اما خود اینكه هجوم به قوانین اسلام بكنند گمراهى بزرگى است و اگر قابل اجراء هم ندانند، باز هم گمراهى بزرگ است) و با كمال روشنى و وضوح، شفاهاً و كتباً سال‌ها و ماه‌ها و هفته‌ها و روزها تذكر داده‌ایم و در این خصوص كتاب مختصرى نوشته‌ایم و گفته‌ایم كه اگر قوانین اسلام یعنى روح قانون اساسى را اجراء كنید، این منافع عالى و بلند نصیب شخص شما و مملكت خواهد(شد) و ما هم قدرت بزرگى با ملت مسلمان ایران، یعنى از روى واقعیت و حقیقت دراختیار شما و براى شما خواهیم بود و هر چه بیشتر گفتیم كمتر نتیجه گرفتیم، به ناچار براى انجام وظیفه دفاعى واجب، قدم‌هاى خیلى با احتیاط و كوچكى برداشتیم.

28/9/34
سید مجتبى نواب صفوى(1)
 
--------------------------------------------------------------------------------

1- دستخط در فایل pdf ضمیمه مقاله میباشد.



تمامی حقوق سایت برای دفتر حفظ و نشر آثار و اندیشه های استاد سید هادی خسروشاهی (ره) محفوظ است