با توجه به آنچه كه گذشت، بى شك براى افراد روشن ضمیر معلوم شد كه مسئله انتظار و ظهور مهدى موعود، یك مسئله عقیدتى مختص به شیعه نیست، بلكه این موضوع از نقطه نظر اسلامى كاملا ثابت شده و اسناد و مدارك روایى آن غیر قابل تردید است، و متأسفانه عده اى از اعتقاد به این مسئله سوء استفاده كرده و مى گویند: كارها را باید به امام زمان واگذار كنیم و باید او بیاید تا امور را اصلاح كند و... ولى به نظر ما این طرز فكر، طرز فكر صحیحى نیست و به مثابه آن مى ماند كه كسى در شب ظلمانى چراغ روشن نكند كه فردا آفتاب طلوع خواهد كرد!
ما باید توجه داشته باشیم كه اعتقاد به وجود امام زمان و زنده بودن آن بزرگوار، باید ما را همیشه و در همه اقدامات اجتماعى و كارهاى اصلاحى پشت گرم و قوى دل كند، زیرا ما اگر واقعاً معتقد به ظهور امام موعود باشیم، خواهیم دید كه همیشه یك پشتیبان قوى داریم كه ما را در كارهاى اجتماعى اگر براى خدا باشد، یارى مى كند و دعاى خیر او همواره همراه ماست.
نتیجه اعتقاد به ظهور مهدى و انتظار، نباید این باشد كه عده اى از كارهاى اجتماعى دست بردارند و در گوشه اى نشسته و انجام كارها را به امام زمان حواله دهند! اصولا امام موعود از افراد عاطل و باطلى كه به امور مسلمین اهتمام نمىورزند و یا صداى استغاثه برادر مسلمان خود را مى شنوند و به آنها یارى نمى كنند و یا امكانات لازم را فراهم نمى آورند كه بتوانند به آنها یارى كنند، بیزار است. بنظر ما یك فرد مسلمان معتقد، همیشه در كوشش و مجاهده است و همیشه براى خدا و در راه خدا كار مى كند، به زندگى و آینده خوشبین و امیدوار است... همیشه خواستار تعمیم عدالت و امنیت اجتماعى، بسط عدل و داد، آزادى و برادرى، مساوات و برابرى، توسعه و نشر اساسى دین توحید در تمام اجتماعات بشرى است.
یك فرد مسلمان معتقد یقین دارد: تنها رژیم اجتماعى عادلانه كه جواب دهنده تمام خواسته هاى مشروع بشریت است و تنها قانونى كه منصفانه ترین قوانین را براى همه انسانها تهیه نموده است، «رژیم اسلامى» و «قانون الهى» قرآن است و روى همین اصل است كه مسلمان معتقد، مى داند كه مجرى قوانین، توسعه دهنده عدالت اجتماعى، یعنى پیشواى بزرگ و مصلح جهانى ما، مطلوب نهایى همه آحاد بشریت خواهد بود و اندیشه الهى ما تنها طرز فكر فراگیر جهانى خواهد شد: «لیظهره على الدین كلّه ولوكره المشركون.»
در این رابطه «ماربین» مستشرق آلمانى در كتاب خود مى نویسد: «از جمله مسائل اجتماعى بسیار مهم كه همیشه موجب امیدوارى و رستگارى تواند گردید، همانا اعتقاد به وجود حجت عصرى و انتظار به ظهور اوست، چه شیعه را عقیده بر این است كه انسان چون شب در بستر رود به این امید باید بخوابد كه صبح چون از خواب برخیزد، حجت عصر ظهور كرده در تأیید او آماده باشد و عقیده دارند كه همه مردم و دول روى زمین تابع و تحت حكومت آنها خواهند بود.
گویا فرد فرد شیعه، بدون استثناء شب كه در بستر مى روند به امید ترقى و عالم گیرى مذهب و اقتدار خود، صبح از خواب برمى خیزند. شیعه ها مجتهدین را نوّاب عام حجت عصر مى دانند و البته بر دانشمندان اجتماعى روشن است كه اگر همچو عقیده اى در میان فرد فرد ملتى گسترش یافته و رسوخ كند. ناچار روزى اسباب طبیعى براى آنان فراهم خواهد آمد. یأس و حرمان عامل همه گونه نكبت و ذلت است، ولى ضد آنكه پشت گرمى و امیدوارى و قوت قلب از روى اعتقاد ـ كه به مثابه یك حاكم طبیعى و فطرى است ـ مایه فلاح و نجات مى گردد...»1
بنابراین بر ماست كه شب و روز در راه نشر تعالیم اسلامى بكوشیم و در این راه از جان نیز دریغ نكنیم و ایمان داشته باشیم كه پیروزى با ماست اگر از راستگویان و مؤمنان باشیم.