تواتر و مسئله متفق علیه
بدین ترتیب كاملا معلوم مى شود كه مسئله مهدى یكى از موضوعاتى است كه اخبار آن از حد «تواتر» هم گذشته است و با وجود رُواتى كه احادیث مربوطه را روایت كرده اند و با توجه به اینكه علماى شیعه و سنى، همگى دعوى «تواتر» نموده اند، روشن مى شود كه مسئله مورد بحث از نقطه نظر اسلامى به اندازه اى ثابت و قطعى است كه جاى هیچ گونه شك و شبهه اى نیست.
و در میان رُوات همه گونه افراد: صحابى، تابعى، مدنى، مكى، بصرى، كوفى، سنى، و شیعى و... یافت مى شوند كه از آن جمله افراد زیر را به عنوان نمونه نام مى بریم:
عبدالله بن عباس، على بن ابیطالب(علیه السلام)، عبدالله بن مسعود، ابوسعید الخدرى، ابوذر غفارى، سلمان فارسى، جابر انصارى، عمر بن خطاب، عمار بن یاسر، ابوایوب انصارى، سعید بن مالك، عثمان بن عفان، زید بن ثابت، زید بن أرقم، أسعد بن زراره، واثلة بن اسفع، ابوهریره، فاطمة الزهرا(علیها السلام)، عائشه، ام السلمه و...1
مرحوم «طبرسى» در كتاب خود بعد از دعوى تواتر روایات در این باب، اخبارى را كه علماى عامه و راویان ایشان در صحاح و مؤلفات خود آورده اند، نقل نموده و از «شافعى» نیز قول به تواتر روایات را نقل مى كند.2
«قاضى بهلول بهجت افندى» در این باره مى نویسد: «امام ابوالقاسم محمد المهدى، تا به حال زنده بوده و در وقتى كه خدا اذن دهد ظهور خواهد نمود، ظهور امام علیه السلام، میان امت چون متفق علیه است در این كتاب به شرح دلایل نیازمند نیستیم.» وى سپس مى افزاید: «ظهور مهدى قائم آل محمد در میان امت اسلامیه مسئله متفق علیه بوده و محتاج تشریح و محاكمه نیست، چون حدیث «من مات ولم یعرف امام زمانه فقد مات میتة الجاهلیة» متفق علیه علماى عامه و خاصه مى باشد، بنابراین هیچ فردى از افراد اسلام پیدا نمى شود كه به وجود صاحب عصر و زمان اقرار نداشته باشد»...3
شارح معروف نهج البلاغه، ابن ابى الحدید معتزلى، مى نویسد: «موضوع آمدن مهدى موعود قبل از انقضاء عالم متفق علیه میان همه مسلمانان است.»4
«ابن خلدون» مغربى مورخ و جامعه شناس معروف اسلامى در مقدمه خود مى نویسد: «آنچه در میان عموم مسلمانان و در تمام قرون معروف بوده است این است كه ناچار باید در آخرالزمان مردى از خاندان پیغمبر ظهور كند و دین را تأیید بخشد و عدل و داد را آشكار سازد و مسلمانان از او پیروى خواهند كرد و او را مهدى مى نامند...»5
«فان فلوتن» مستشرق شهیر آلمانى در كتاب خود در این باره مى نویسد: «اما مسیح ناجى در نزد شیعیان معروف و مشهور است. او ملقب به مهدى بود ـ یكى از القاب شرف در آغاز كار ـ ولى دیرى نپایید كه این عنوان، مخصوص آن ناجى از اهل بیت شد. البته اعتقاد به ظهور مهدى و انتظار او در بدو امر مختص به آل بیت نبود و فكر مهدى منتظر چنان در بین اهالى سنت شیوع یافت كه یادبود مهدى هاى دیگر را مانند سفیانى و قحطانى و دیگران، به كلى از لوح خاطر آنها زدود و بدون شك پیشگویى راجع به این امر و انتظار ظهور ایشان از نفوس مسلمانان بیرون نرفته است.»6
----------------------------------------------------------------------------
1. الشیعة و الرجعة، تألیف محمدرضا الطبسى، ج1، و المصلح المنتظر، تألیف محمدرضا شمس الدین، ط نجف، ص 37.
2. كفایة الموحدین، تألیف سید اسمعیل طبرسى نورى، ط جدید، قم، ج 2، فصل 12، ص 720 به بعد.
3. تشریح و محاكمه در تاریخ آل محمد، تألیف مورخ شهیر سنى و قاضى زنگنه زورى (تركیه)بهلول بهجت افندى، ط 7 فارسى، ص 139 و 141.
4. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 2، ط مصر، ص 525 ; ابن ابى الحدید این موضوع را در ذیل كلام: «قد لبس للحكمة جنتها بقیة من بقایا حجته، خلیفة من خلائف انبیائه» بعد از آنكه مى گوید به نظر من مراد از این كلام، مهدى موعود باشد، نوشته است.
5. مقدمه ابن خلدون (عربى)، ط مصر، ص 311 و ترجمه فارسى به قلم پروین گنابادى، ط تهران، ج 1، ص 625. راجع به این موضوع كه مسئله مهدى مورد اتفاق در میان تمام علما و مذاهب اسلامى است، رجوع شود به كتاب هاى علماى عامه از قبیل: صحیح ترمذى، ج 2، ط دهلى، (سال 1342 هــ) ص 46 و غایة المأمول، تألیف شیخ منصور على ناصف، ج 5، ص 362 و اسعاف الراغبین تألیف صبان، ط مصر (1312 هــ)، ب 2، ص 140 و نورالابصار، تألیف شبلنجى، ط 7 مصر، ص 155 و الصواعق المحرقة، ابن حجر عسقلانى، ط جدید (1375 هــ ـ مصر)، ص 160 و به بعد (ذیل آیه 12 درباره فضائل اهل البیت كه روایات زیادى از اكابر اهل سنت نقل مى كند) و ص 206 و الفتوحات الاسلامیه تألیف احمدزینى دحلان، ط مصر، ج2، ص211، و سبائك الذهب، سویدى، ص 78 و...
6. تاریخ شیعه و علل سقوط بنى امیه، تألیف فان فلوتن آلمانى، ترجمه: سید مرتضى هاشمى حائرى، ط تهران، ص 150.