اكنون كه بحث ما بر خلاف تصمیم مفصل شد، اجازه بدهید كه این بحث را به طور خیلى اجمالى از نقطه نظر علمى و عقلى نیز بررسى كنیم: پیشرفت روزافزون علوم كارهایى را كه قبلا محال و ممتنع به نظر مى آمد، ممكن الوقوع ساخته و حتى در موارد زیادى به آنها تحقق خارجى و عینى هم بخشیده است.
و همین امر اخبارى را كه درباره كیفیات مربوطه به قیام و ظهور پیشواى جهانى وارد شده اند، براى مردم مادى هم تا حدى قابل فهم و قبول نموده است; مثلا سرعت جتها و موشك هایى كه اخیراً ساخته اند، و از جمله سرعت موشك «رویا» شاهد خوبى براى امكان حركت هاى غیرعادى و سرعت هاى نورى مى تواند باشد...
حتى یك قرن پیش اصلا قابل تصور نبود كه آهن و آلومینیوم چند صد تنى، با صدها مسافر، در هوا پرواز كند و روى آب حركت كند. دو قرن پیش باور كردنى نبود كه صداى كسى را كه در غرب صحبت مى كند، در شرق بتوان شنید و یا قابل قبول نبود كه حتى خود گوینده هم با تمام حركات و ژستهایش دیده شود!
و از همه بالاتر، انتقال عكسها و نوشتجات از مسافت هاى بسیار دور، به واسطه دستگاه هاى خاصى كه تهیه كرده اند، بر ما ثابت مى كند كه سرعت حركت امام زمان و یارانش، دیده شدن مشرق از مغرب، و بالعكس و... امرى كاملا ممكن خواهد بود و علم خودش شاهد این امر است و دستگاه به ظاهر ساده تلفن و تلویزیون نمونه عملى آن...
اگر ما مى گوییم صداى پیشواى ما را اهل هر زبانى، به زبان خود خواهد شنید، چیز گزافى نگفته ایم، زیرا هم اكنون در جلسات بین المللى گوشى ها و دستگاههایى مورد استفاده قرار مى گیرد كه بیانات ناطقین را به همان زبانى تحویل مستمع مى دهد كه خواهان آن است... و اكنون، كامپیوتر خود مسئله ترجمه را بدون دخالت مستقیم انسان مى خواهد انجام دهد و چیزهاى تازه دیگرى كه در عالم علم و صنعت هر روز شاهد تحقق آنها هستیم. البته اینها نمونه هایى است از پیشرفت علوم، و واقعیت هایى است كه عملى شده و قابل انكار نیست و ما تنها براى تقریب ذهن خوانندگان محترم به آنها اشاره كردیم.
از سوى دیگر، كوشش هایى كه علم براى ازدیاد عمر بشر مى كند و با پیشرفتهایى كه در این زمینه به دست آمده است مسئله «امتناع طول عمر» را منتفى ساخته است. علماى بیولوژى طى آزمایشهایى كه در روى برخى از اعضاى زنده حیوانات انجام دادند، فهمیدند كه مى توان آنها را بهوسیله داروها و مواد لازم، بیش از حد معمولى زنده نگه داشت: و وقتى كه علم ناقص بشرى، تا این حد بتواند پیشروى كند، آیا عقلانى است كه ما معتقد به یك سلسله امور غیرعادى و خدایى نشویم؟