بررسى ديدگاه مودودى
اخيراً از «ابوالاعلى مودودى» كتابى به نام: البيانات به دستم رسيد كه در آن درباره ظهور مهدى، سخن به ميان آورده و به نظر من اشكالاتى دارد كه به علت ضيق وقت، همه آنها را نمى توانم مطرح سازم و فقط به اشاره اى بسنده مى كنم. مودودى مى نويسد: «احاديث مسئله مهدى بر دو نوع است: احاديثى كه نام «مهدى» به صراحت در آنها وارد شده و احاديثى كه فقط از ظهور خليفه اى در آخرالزمان خبر مى دهد، ولى سند اين روايات در آن مرحله از قوت و ثبات نبوده كه «امام بخارى» آنها را در صحيح خود نقل كند. «امام مسلم» هم روايتى نقل كرده كه در آن نام «مهدى» نيامده است»!
در پاسخ استاد مودودى بايد گفت اگر چه احاديث مهدى به تفصيل در صحيحين نيامده ولى اين امر اشكالى ايجاد نمى كند، زيرا كه در غير اين دو كتاب، به حد، تواتر نقل شده است و ما مى دانيم كه در سنن وهانيه، احاديث بسيارى آمده كه علماى حديث آنها را نقل كرده و به آنها استدلال نموده و به محتواى آنها اعتقاد يافته اند; و كتاب هاى اصول و فروع ما، مملوّ از احاديث صحيحى است كه در صحيحين نيامده ولى همه ما آنها را مى پذيريم و به آنها استناد مى كنيم كه نمونه هاى آنها فراوان است و ما در اين مختصر نمى توانيم آنها را بيان كنيم...
و به هرحال: احاديث اگر صحيح باشد، بايد به مضامين آنها عمل كرد، خواه در صحيحين آمده باشد يا نقل نشده باشد كه از آن جمله، احاديث مربوط به ظهور «مهدى» است.
مودودى باز در كتاب البيانات خود مى گويد: «نمى توان گفت كه در اسلام يك مقام دينى به نام مهدويت وجود دارد كه واجب است همه مسلمانان به آن اعتقاد داشته باشند.» در اين مورد هم بايد توضيح داد: احاديث صحيحى را كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) درباره «مهدى» وارد شده، بايد بدون هيچ گونه شك و ترديدى پذيرفت و در اين احاديث صحيح آمده است كه به هنگام نزول عيسى بن مريم، مسلمانان امام و رهبرى خواهند داشت كه از اهل بيت پيامبر است و «مهدى» ناميده مى شود. پس بر هر مسلمانى واجب است كه اخبار منقول از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را، در هر زمينه اى و از جمله درباره مسائل آينده كه مسئله مهدى هم از آنجمله است، تصديق نموده و بپذيرد.
مودودى باز در كتاب خود مى نويسد: «پس بايد گفت كه مسئله مهدى از جمله مسائلى نيست كه در كتب اعتقادى به عنوان اصلى از عقايد اسلامى اهل سنت تلقى شده باشد!»
و من مى گويم: از عقايد اهل سنت يكى هم اين است كه بايد به همه اخبار صحيحى كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) نقل شده، ايمان آورد و اخبار وى درباره مهدى هم از جمله اين مسائل است و كتاب هاى اهل سنت درباره اعتقادات اهل سنت، اين حقيقت را روشن ساخته است.
همان طور كه قبلا اشاره كردم، «شيخ محمد سفارينى» ـ متوفى به سال 1188 هجرى ـ در منظومه اى به نام الدّرة العنيّة فى عقدالفرقة المرضية مى گويد:
و ما أتى بالنصّ من اُشراط فكلّه حق بلا بلا شطاط
منها الامام الخاتم الفصيح محمد المهدى و المسيح
(علامتهايى كه در «نص» آمده است و تمام آنها بى ترديد حق است. از جمله آنها، امام آخرين پندآموز، محمد مهدى و مسيح است). وى سپس در كتاب خود به نام: لوامع الانوار البهيّة اين نكته را توضيح داده و مى نويسد: «يادآورى ـ سخن درباره مهدى بسيار گشته تا آنجا كه گفته شده هيچ مهديى نيست، مگر عيسى بن مريم، ولى اهل حق اين را درست نمى دانند و معتقدند كه «مهدى» غير از عيسى است و او پيش از نزول عيسى(عليه السلام) ظهور مى كند و درباره قيام او روايات بسيار زياد است و به حدّ تواتر معنوى رسيده و در ميان علماى اهل سنت رواج يافته تا اينكه از باورها و معتقدات آنها به شمار آمده است... و با بررسى مجموعه احاديث منقول، علم قطعى درباره ظهور مهدى به دست مى آيد و روى همين اصل اعتقاد به ظهور مهدى، همان طور كه در كتاب هاى اعتقادى اهل سنت و جماعت آمده، يكى از واجبات است.»
من در اينجا بايد اضافه كنم كه: مسئله «مهدى» همان طور كه در كتاب هاى اعتقادى اهل سنت و جماعت آمده، در كتب عقيدتى پيروان مذهب ابوالحسن الاشعرى نيز ثبت شده است. ما در قسمت پيشين همين بحث، سخنان «ملاعلى قارى حنفى» را كه يكى از علماى مذهب اشاعره است، نقل كرديم كه در شرح خود بر «الفقه الاكبر» آن را ذكر كرده است.