سخن پايانى
احاديث فراوان درباره مهدى، كه مؤلفان به تأليف درباره آن پرداخته اند، و متواتر بودن آن را گروهى بازگو كرده اند و وجوب آن را اهل سنت و جماعت باور دارند، بى ترديد بر واقعيتى ثابت دلالت دارد، با توجه به كثرت اين احاديث و تعدد طرق و اثبات آن در نوشته هاى اهل سنت هرگز نمى توان گفت كه مدلول آن احاديث حقيقت ندارد، مگر از سوى افراد نادان يا مغرور يا كسى كه در طرق و اسانيد آن امعان نظر نكرده و به سخنان اهل علم كه گفتارشان مورد اعتماد است واقف نبوده است، تصديق اين احاديث جزو اعتقاد به نبوت پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)است، زيرا تصديق آنچه او از آن خبر داده، جزو ايمان به اوست و جزو ايمان به غيب است كه خداوند در قرآن كريم «ألم، ذلك الكتاب لاريب فيه هدى للمتقين الذين يؤمنون بالغيب».
خداوند مؤمنان را به علت ايمان به غيب ستوده است و جزو ايمان به غيب، اعتقاد به تقدير است زيرا آگاهى مردم از آنچه كه خداوند «تقدير» فرموده است، دو راه دارد:
يكى وقوع آن چيز، بنابراين از هر آنچه بوده و اتفاق افتاده، درمى يابيم كه خداوند آن را «اراده» كرده است، زيرا هيچ چيز وجود نمى يابد و وقوع نمى پذيرد مگر خداوند آن را بخواهد و اراده كند، و آنچه خدا خواسته، باشنده است و آنچه خدا نخواسته باشندگى نمى يابد.
دوم: خبردادن از مسئله اى كه در گذشته اتفاق افتاده و مسئله اى كه در آينده بهوقوع مى پيوندد پيش از وقوع آن از سوى كسى كه از سر هوا و هوس سخن نمى گويد [ پيامبر(صلى الله عليه وآله) ] بنابراين هر آنچه ثابت شده كه ايشان از اخبار گذشته فرمودند دانستيم كه به همان صورت اتفاق افتاده و هر آنچه ايشان از وقوع آن در آينده خبر داده اند، مى دانيم كه خدا آن را خواسته و ناگزير بايد به همان نحوى كه پيامبر خبر داده اند، بوقوع بپيوندد، مانند اخبار ايشان درباره فرود آمدن عيسى(عليه السلام) در آخرالزمان و ظهور «مهدى» و خروج «دجال» و ديگر خبرها... بنابراين انكار حديث مهدى و يا ترديد روا داشتن درباره آن، امرى است خطير كه از خداوند مسئلت داريم تا لحظه مرگ ما را از آن مصون بدارد و همواره ما را در راه حق ثابت قدم نگه دارد. خدايا! ما را به آراستگى ايمان بياراى و ما را هدايتگرانى هدايت شده قرار داده و آخر سخن ما، حمد و سپاس بر خداوند جهان هستى است.
و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمين