در سوگ فرهنگبان کوشا
دکتر هادی انصاری
پنجشنبه هشتم اسفندماه ۱۳۹۸ ، در میان غوغای انتشار ویروس کرونا در بخش هایی از کشور و دیگر کشورها ، و در لحظاتی که هر آن ، در فضای مجازی خبری تازه در این راستا منتشر می گردید ، ناگهان عکس حجة الاسلام والمسلمین سید هادی خسرو شاهی در گروه ها منتشر گردید. این عکس به همراه خبر درگذشت این استاد ، در نتیجه ابتلای به بیماری کرونا را به همگان می رسانید. لحظاتی که بیاد ندارم چه اندازه بطول انجامید، ذهنم به حدود پنج دهه پیش باز گردید واستاد پرجنب و جوش و تلاشگر و فعال و سخنور را همچون فیلمی در ذهن بازنگری کرده وپنج دهه را تا آنجا که من از او شناخت داشتم ، مرور نموده و چه زود همچون چشم برهم زدنی به پایان رسید ، اما از آن سوی می نگریستم که چه کوله باری از تلاش ها، و فعالیتهای علمی و فرهنگی و نیز سیاسی از خود بیادگار نهاده است. درگذشت یک روحانی تلاشگر و فعال فرهنگی و محقق گرانقدر ، و نویسنده ای توانا و پرکار که بدون تردید در قرن معاصر، از معدود شخصیتهادر این راستا بشمار می آمد ، در این شرایط بنا به لحاظ خاصً و تشییع نگردیدن و احترام به پیکر او ، به گونه ای موجب تاثر و تألًم می گردد.
حجة الاسلام سید هادی خسروشاهی درخاندان علم و فقاهت، و فرزند مرحوم آیت الله حاج سید مرتضی خسروشاهی، دیده به جهان گشود. اودرسال ۱۳۱۷ ش در تبریز، درخانوادهای آراسته به دین، علم و فقاهت، به دنیا آمد. تاریخ سه قرن از حیات و کوشش علمی و فقهی اجداد وی، که همه از علمای بزرگ و فقهای نامدار ایران و عراق در دوران خود بودهاند، این حقیقت را به خوبی روشن می سازد. پدر وی، آیة الله سید مرتضی خسروشاهی، از علما و فقهای بزرگ و صاحب رساله آذربایجان در قرن حاضر و دستپرورده حوزه علمیه نجف أشرف بشمار می آمد.
مرحوم سید هادی خسروشاهی، پس از به پایان رسانیدن تحصیلات مقدماتی در تبریز و پس از رحلت پدرش در سال ۱۳۴۲ شمسی در تبریز ، درپانزده سالگی عازم قم شد و در حوزه علمیه آن به تحصیل دروس سطح پرداخت.
دروس فلسفه، تفسیر، فقه و اصول را درحضور اساتیدی همچون آیة الله بروجردی ، وامام خمینی ، وآیة الله شریعتمداری، و علامه طباطبایی و دیگر علمای حوزه آن هنگام ، خوشه چینی نمود و سرانجام موفق به دریافت اجازه امور حسبیه و نقل حدیث از علما و مراجع بزرگ نجف، قم و مشهد گردید.
سید هادی خسروشاهی از سال ۱۳۳۲ شمسی ، یعنی از همان آغاز فعالیت تحصیلی خود در حوزه ، فعالیتهای سیاسی خود را در حمایت از نواب صفوی و آیة الله کاشانی و فدائیان اسلام آغاز کرد. کرد. او در دوران بعد از کودتای ۲۸ مرداد ، بارها دستگیر و تبعید شده یا به زندان افتاد.
او علاوه بر اینکه از همراهان نواب صفوی بود، سالها در مورد تفکًر واندیشه های نواب صفوی و فدائیان اسلام تحقیق و نگارش کرد. حجة الاسلام خسروشاهی در مورد آشنایی خود با فدائیان اسلام در موردی چنین إظهار داشته است: «بنده از سال ۱۳۳۰ شمسی در تبریز، با مطالعه روزنامههای وابسته به فداییان اسلام مانند (اصناف ) ، (نبرد ملت) و غیره، با نام فداییان اسلام آشنا شدم. .. درهمان ایام، نامهای به شهید نواب صفوی نوشتم و کتاب (رهنمای حقایق) را درخواست کردم که در واقع ، مانیفست سازمان بود. چیزی نگذشت که کتاب، همراه نامهای از مرحوم سیدهاشم حسینی که مرد شماره سه فداییان اسلام بشمار میرفت، دریافت کردم... این البته در مرحله نخستین بود، بعدها که به قم آمدم، آشنایی و روابط در قم و تهران بیشتر شد. و من البته عضو جمعیت نبودم، بلکه مانند بقیه طلاب ، دوستدار یا هوادار بودم.»
مرحوم خسروشاهی ، انقلاب اسلامی را شکل کامل و ایده آل نوع حکومت مورد نظر شهید نواب صفوی میدانست و میگفت: « او (نواب صفوی) در حقیقت شصت سال قبل و پیشاز همۀ جریانهای سیاسی ـ مذهبی، خواستار ایجاد و برقراری چنین نوع از حکومت بود.»
او در خصوص آشنایی با آیتالله کاشانی هم گفته است: «مشتاق دیدار با مرحوم آیتالله کاشانی بودم که این امر به مدد و همت مرحوم حجة الاسلام والمسلمین علی حجتی کرمانی میسر شد و او مرا به منزل آیتالله کاشانی در پامنار برد و معرفی کرد که پسر فلانی است. آیتالله کاشانی نام پدرم را که شنید، گفت: «خدا رحمتش کند. مرد متقی و باسوادی بود، اما مجتهد این عصر نبود، چون انتخابات را قبول نداشت و هیچوقت هم کارهای ما را تأیید نکرد. یکی از علل شکست نهضت ملی همکاری نکردن علمای بلاد از جمله تبریز بود.» گفتم: «آقا! من از همان تبریز به شما ارادت داشتم و همیشه هم با پدرم بحث میکردم، ولی ایشان میگفتند بزرگتر که شدی این مسائل را متوجه میشوی. بماند که هر چه بزرگتر شدم فهمیدم کناره گیری روحانیون، نه تنها دردی را دوا نمیکند، بلکه راه را هم برای دشمنان باز میکند.»
آیتالله کاشانی خندید و گفت: «حرفهای خوبی میزنی، ولی این حرفها به درد تبریز و قم نمیخورد! با اینجور افکار ، کار دست خودت میدهی و آخرش هم مثل ما متهم به جاسوسی برای انگلیس و خانهنشین میشوی.» گفتم: «آقا! تاریخ در باره حضرت علی(ع) قضاوت کرد و درباره شما هم خواهد کرد.» گفت: «آدم زنده را به دست دوستان نادان زنده به گور کنند که بعدها تاریخ قضاوت کند؟ تازه مگر تاریخ را ما مینویسیم یا آنها مینویسند؟ ما که به فکر اینجور کارها نیستیم. آنها هم تاریخ را هر جور که دلشان بخواهد مینویسند و ما هم زنده نیستیم که رفع اتهام کنیم. حالا هم که میدان و امکانی برای دفاع نیست. در دوره مصدق دیدید روزنامههای او ، با من چه کردند و چه چیزها که بر من نبستند. بعد از سرنگونی حکومت او هم که تا یک کلمه حرف حق زدم، شدم سیدکاشی!» از این ملاقات جز تأثر و تأسف از اینکه چنین مرد عالم، مجتهد و عظیمالشأنی را اینطور خرد کرده باشند و ما مسلمان و زنده بودیم، بر دلم باقی نماند.»
از این پس بود که شخصیتهایی همچون آیات مکارم شیرازی ، جعفر سبحانی ، و شهید مرتضی مطهری و مرحوم خسرو شاهی و فعالان فرهنگی مذهبی ، همچون حجة الاسلام والمسلمین علی حجًتی کرمانی ، رضا گلسرخی و جز اینها، وجود مدرسهای برای تربیت مبلغ را از خواستههای دیرین خود در تهران و قم بشمار می آوردند. در این راستا و دردوران زعامت مرحوم آیة الله العظمی بروجردی، در سال ۱۳۲۰ شمسی به بعد ، چندین مقاله و نوشته در این باره در مجله آیین اسلام به چاپ رسید. از زمان آیت الله بروجردی ، به ویژه پس از انتشار ماهنامه مکتب اسلام، تأسیس چنین مدرسه ومرکزی ، قدمی برای ایجاد اصلاح در حوزه ضروری بشمار آمد.
استاد خسروشاهی و صدر بلاغی وامام موسی صدر ، به همراه دیگر فعالان آن هنگام حوزه ، از چهره های نوآور حوزه علمیه قم بشمار می آمدند. او از سال ۱۳۳۲ شمسی ، با اغلب مطبوعات اسلامی از جمله: مکتب اسلام، مکتب تشیع، معرف جعفری، راه حق، ندای حق، وظیفه، مجموعه حکمت، نور دانش آیین اسلام، مسلمین، آستان قدس، نسل نو، نسل جوان، استوار پیکار، اندیشه، مهد آزادی و... همکاری داشت که مجموع مقالات مندرج در آنها بالغ بر صدها مقاله میشود.
مرحوم سید هادی خسروشاهی در خصوص مجله مکتب اسلام در حاطراتش چنین اشاره دارد : «اول هر ماه که مجله منتشر میگردید، بنده همراه زنده یاد علی حجتی کرمانی، حدود یک صد نسخه از آن را برای عرضه به دانشجویان، به مسجد هدایت که امامت آن به عهدۀ آیت الله طالقانی بود ـ در خیابان اسلامبول تهران ـ میبردیم و به نگهبانان مسجد میسپردیم و چون قیمت مجله هم فقط ده ریال بود، موقع مراجعت میدیدیم که تمام نسخ آن به فروش رفته و نگهبان مسجد هم پول کامل آنها را یکجا تحویل میداد... مهم ترین ویژگی مجله، آموزش و روشنگری و تربیت عملی جوانان اسلامگرا بود ... اگر آمار دقیق جامعه شناسانهای تهیه شود، نقش مکتب اسلام و آموزشهای آن، در پیدایش نسلی که درقلب انقلاب قرار گرفتند روشن خواهد شد.»
مرحوم خسروشاهی در سال ۱۳۵۲ شمسی ، مرکز «بررسیهای اسلامی قم» را همچون واحدی از حوزه علمیه قم، تأسیس و به ثبت رسانیدو سپس در سال ۱۳۶۱ ، مرکز «فرهنگی اسلامی اروپا» را در رم (ایتالیا) تأسیس کرد که هر کدام از این دو مؤسسه ، دهها کتاب ارزشمند در زمینههای اسلامی از جمله قرآن مجید و نهج البلاغه را به زبانهای عربی، انگلیسی، ایتالیایی، آلمانی و غیره ترجمه و منتشر ساختهاند. این اقدام در نشر فرهنگ اسلامی در سطح جهان، از ارزش والایی برخوردار است.
فعالیتهای سیاسی مرحوم خسروشاهی که ازسال ۱۳۳۲ شمسی و پس از آشنایی نزدیک با آیتالله کاشانی، آیتالله طالقانی و شهید نواب صفوی آغاز شد. همچنان تا واپسین لحظات زندگی او ادامه داشت و سعی در حضور فعال در جوامع علمی، فرهنگی و مذهبی را از دست نمیداد، که بیاد دارم آخرین بار در کنگره مرحوم سید هبة الدین شهرستانی، که از سوی دانشگاه کوفه در عراق تشکیل گردیده بود ، با او دیدار کرده ووی که تاریخی سیار با حافظه ای قدرتمند بود ، از سرانجام مزار پدر شهیدم ، آیة الله حاج شیخ احمد انصاری پرسش نمود ودر این هنگام بود که به ذکر خاطراتی از تلاش وفعالیت اخوان انصاری ، آن دوهمزاد ومجتهد خدمتگزار اشاره کرده وگفت که در سالی که مشرف به نجف اشرف شدم ، با همت شهید آیة الله انصاری ، خدمت مراجع آن هنگام نجف اشرف از جمله آیة الله العظمی حکیم ونیز آیة الله العظمی خویی رسیدم.
در این همایش بود که شخصیت او با تاریخی نهفته در ذهن ، از مکتوبات وخاطرات ودیدارها ونشست ها با بزرگانی از مراجع و نیز عالمان دیگر مذاهب اسلامی و نیز غیر اسلامی ، همچون پاپ و رهبران سیاسی و رهبران احزاب و نهضت های اسلامی، همه و همه از او ویژگی خاصی را بوجود آورده بود که همه رو به سوی وی آورده و بیان و زبان و برخورد خاصً او، به این استاد جایگاه متمایز و منحصری را در انجمن می داد.
او در اواخر عمر خود در اقدامی زیبا وماندگار ، دست به تاسیس کتابخانه بزرگی در شهر پردیسان قم زده وتمامی کتابهای جمع آوری شده در طول بیش از نیم قرن را که بخشی از آنها کتابهای اهداء شده به او از سوی شخصیت های اسلامی وغیر اسلامی بشمار می آید را در آن نهاده است که مورد بهره برداری واستفاده عموم قرار گیرد. این کتابخانه و میراث ماندگار ، گنجایش یکصد هزار جلد کتاب را دارد.
در پایان بار دیگر درگذشت ناگوار این شخصیت علمی و تلاشگر فرهنگی و پیشگام در گفتگوی ادیان و مذاهب اسلامی را به همه فرهنگ دوستان ، محققان ، اندیشمندان و تاریخ نگاران فرهنگ معاصر ، و نیز به خانواده ارجمندشان ، تسلیت عرض می کنم. تردید ندارم که کوله بار تلاشهای ماندگار او که وی را به فرهنگبان کوشا وقدرتمندی ، در این نیم قرن ، مبدًل ساخته بود ، همه توشه گسترده ای برای آن مرحوم، در روزی که لاینفعُ مالٌولابنون، بشمار خواهد آمد.
منبع : خبر آنلاین