تفاوت قرآنها
مصر - دكتر محمود حمدى زقزوق: مايلم فقط در مورد سخن برادر گرامى عبداللَّه قمى توضيحى ارائه كنم. ايشان به دشمنى مردم كوچه و بازار اشاره كردند؟ ولى من بايد بگويم كه اين امر هرگز در ميان مردم كوچه و بازار مصر روى نمىدهد. نمىتوان گفت كه در مصر اهل سنت به اهل بيت دشمنى مىورزند و ما در مصر اتحاديهاى براى اشراف ‹‹سادات›› داريم كه به فرمان رئيس جمهورى تأسيس شده است. بنابراين مطلقاً هيچگونه دشمنى وجود ندارد. هركس به مسجدالحسين يا سيده زينب يا سيده نفيسه سر بزند، ميزان علاقه مردم كوچه و بازار به اهل بيت را لمس مىكند.
در مورد تحريف قرآن بنده استاد راهنماى يك دانشجوى قطرى در دوره دكترى به نام خانم عائشه المناع بودم. موضوع پايان نامه وى درباره بررسى تطبيقى شيعه اماميه و معتزله پيرامون مسائل اعتقادى دور مىزد و تمام نظريات مختلف را آورده بود و مسأله تحريف و تفاوت قرآنها را به كلى رد كرده بود و اين سخن، مربوط به برخى از غلات است كه علماى شيعه آنها را به رسميت نمىشناسند. در بين اهل سنت تلاشهايى براى توضيح اين مفاهيم نادرست انجام مىگيرد تا روشن شود تا چه حد اين مفاهيم باطل است. ما با شما اتفاق نظر داريم كه لازم است از تلاشهاى علماى قبلى در تقريب بين مذاهب اسلامى دردورهاى كه دارالتقريب در مصر سر پا بود، قدردانى شود.
تبليغات
مسقط - عمان، شيخ احمد بن مسعود السيابى: چند ملاحظه دارم! در مورد كشمكشهاى سياسى - تاريخى كه جناب شيخ تسخيرى به آن اشاره كردند و استاد دكتر محمود حمدى زقزوق هم به آن پرداختند كه نسلهاى قبلى باعث اين كشمكشها شدند، ولى تأثيرات آن همچنان بر نسلهاى كنونى انعكاس مىيابد. از اين رو، اين امر به تصميم عموم مسلمانان بستگى دارد، همان گونه كه خليفه عمر بن عبدالعزيز گفت: ‹‹اين مسأله از شمشيرهاى ما در امان مانده، پس بگذاريد از زبانهاى ما نيز در امان بماند!››
بنابراين جهان اسلام به تصميمگيرى اسلامى عمومى نياز دارد تا اين كشمكشها زدوده شود و به عنوان يكى از اصول تاريخى قلمداد نشود و اين تصميمگيرى شجاعانه از نمادهاى امت اسلامى، يعنى علماى و انديشمندان؛ بر مىآيد.
در مورد نقش دستگاههاى تبليغاتى در تقريب بين مذاهب، بايد بگويم كه در واقع دستگاههاى تبليغاتى در هر كشورى به افكار عمومى آن كشور شكل مىبخشند و بسيارى از ملتها بر اساس جهتگيرىهاى تبليغاتى هدايت مىشوند. تبليغات سلاح خطرناك و كارآمدى شده وبه همين دليل، اين مسأله بايد از سوى دستگاههاى تبليغاتى دنبال شود، تا در بين مردم كوچه و بازار كشورهاى اسلامى تأثير لازم را بگذارد.
تقريب ميان پيروان مذاهب اسلامى
مصر - حضرت مفتى (شيخ نصر فريد واصل): اين مطلبى كه عرض مىكنم، براى مزيد توضيحات پيرامون تمام نظرهايى است كه به منظور احياى اين اصل بنيادين، يعنى تقريب بين مذاهب و علماء اسلامى و در عين حال تقريب ميان امت اسلامى به طور اعم، ارائه شده است. پيش از اين توضيح دادم كه تقريب بين مذاهب اسلامى به خودى خود مد نظر نيست (چون تحصيل حاصل است)، بلكه مقصود تقريب ميان پيروانى مطرح است كه به اين مذاهب وابستگى دارند. زيرا علماء امت اسلامى و مجتهدان اين مذاهب، در تمام دورانها، به خوبى مىدانند كه اين مذاهب يك واقعيت انجام شده و جزو نشانهها و تمايزهاى شريعت اسلامى و اسلام بشمار مىآيند، زيرا چنانكه مىدانيم، ميان شريعت اسلامى و فهم و درك آن تفاوت هايى وجود دارد.
شريعت اسلامى در عرصه اعتقادات و اصول اساسى ثابت و پايدار است، ولى در مورد درك فهم اين شريعت، به گونهاى كه براى هر زمان و مكانى صالح و مناسب باشد، اين امر نياز به ‹‹فقه شرعى›› دارد كه بر اصول متكى است و اين فقه است كه فرق قائل مىشود ميان اصول و امور ثابت كه هيچ مجتهد يا مذهبى از مذاهب تا روز واپسين در آن اختلاف نظرى ندارند و بين امور مستحدثهاى كه نياز دارد به اينكه آن امور را با متون شرعى - خواه اصلى يا اجتهادى - ارتباط دهيم.
در اينجا اساساً اختلافى نمىبينيم، ولى طبق شرايط تاريخى، اين افكار بنا به شرايط سياسى يا تاريخى يا تعصبات، از جنبه فقهى صحيح و از شريعت اسلامى فاصله گرفته و پيروان اين مذاهب بودند كه ميان ايدئولوژى و شريعت از يك سو و مذهب به عنوان يك مذهب داراى اصول و مبانى فقهى و سياسى از ديگر سو، جدايى افكندند.
ما ناگزير هستيم اين مراحل را پشت سر بگذاريم، زيرا همه نسبت به دلايلى كه به تفرقه بين امت اسلامى و تأثير منفى ناشى از آن آگاهى داريم و از شرايط حاضر نيز اطلاع داريم كه اكنون مسلمانان همگى دور هم مىنشينند و درباره هر مسأله كوچك و بزرگ، به بحث مىپردازند و راه حل ارائه مىدهند و در همان لحظه همه مردم، با تمام وسايل، از آن مطلع مىشوند.
از اين رو اگر ‹‹بيمارى›› شناخته شود، ‹‹درمان›› آسان مىگردد... ما اكنون در سطح فرهنگى به خوبى آگاهى داريم چه دلايلى به عقب ماندگى امت و تفرقه بين علماء و پيروان اين علماى و چگونگى رسيدن به اين مرحله، انجاميده است. ما الان در جستجوى درمان هستيم... از اين رو تقاضا دارم. و اين تنها يك پيشنهاد است كه به هيأت علمى محترم (در اين ميزگرد) ارائه مىكنم و آن اينكه تقريب بين مذاهب نياز به ‹‹تقريب›› جديد ندارد؛ زيرا مذاهب واقعيتهاى عينى هستند و چنان كه گفتيم، نمىتوان مذاهب را در يك مذهب واحد ادغام كرد.
اين يكى از امتيازات اسلام است زيرا فقه اسلام، فقه مذاهب است و تا روز قيامت ادامه خواهد يافت و راز جاودانگى آن همين است، ولى آنچه مورد نظر است تقريب ميان پيروان اين مذاهب، بويژه ميان علماست - و نمىگويم ميان عوام، زيرا عوام مذهبى ندارند و كسى كه به آنان مذهب مىبخشد، علماء هستند... - در اين مورد سخنى را ذكر مىكنم.... ‹‹العلماء بأقوالهم لا بأفئدتهم›› يعنى آنچه مهم است، گفتار و طرز بيان علماست نه اينكه در دلهاى آنان چه مىگذرد و متأسفانه اين علما بودند كه در گذشته بين امت اسلامى اختلاف ايجاد كردند. يعنى با سخنان خود، نه با قلوب خود! لذا تقاضاى بنده اين است. بايد اكنون گفتگوى ما و جلسه ما، ‹‹تقريب ميان پيروان مذاهب اسلامى›› باشد.
مطلب دوم در مورد روند درك يا خلط مفاهيم است كه در مسأله فتواهاى صادره درباره مسأله فلسطين و عمليات ‹‹استشهادى›› ديده مىشود. فكر مىكنم رسانههاى تبليغاتى، متأسفانه دليل اصلى اين خلط مبحث هستند، زيرا همچنان، تاكنون آنها ‹‹عمليات شهادت طلبانه›› را انتحارى مىخوانند!. اين مسأله خطرناكى است، زيرا چگونه مىتوانيم همزمان ميان صفت انتحارى و شهادت طلبانه را جمع كنيم؟ سپس بايد اين مفاهيم را روشن كنيم و رسانههاى تبليغاتى نقش بسزايى در اين مورد دارند. بنابراين وصف ‹‹انتحارى›› بايد از ميان برود.
همچنين ‹‹ديوار ندبه››؛ اين نيز مسأله خطرناكى است و بايد به اين مسائل توجه كنيم چه، اين امور با وسايل فرهنگى ميان ما پخش مىشود و ما هم تكرار مىكنيم و بعدها به صورت واقعيت ثابت در مىآيد و ديگران از آن استفاده مىكنند.
در پايان اين توضيحات، تقاضا دارم به هدف اساسى، از خلال احياى وسيله امكان تقريب عملى از ديدگاه عملى دست يابيم، نه به خاطر اين كه به تاريخ بازگرديم، بلكه به خاطر اينكه شرايط جارى چگونه است و راه حل چيست؟ خصوصاً اينكه مادر وضعيت مطلوبى قرار نداريم و امتهاى ديگر با سوء استفاده از تشتت و پراكندگى مذهبى ما، دامنه اين تفرقه را گسترش دادند و آن را به صورت يك امر واقعى و انجام شده درآوردند، زيرا ما حتى در كنفرانسهاى عمومى، همچنان بر سر امورى كوچك اختلاف پيدا مىكنيم!
در پايان سخنانم از جناب امام اكبر تقاضا دارم با پذيرش اين فكر در جهت احياى دارالتقريب بين پيروان (نمىگويم بين مذاهب) تلاش كنند تا سرانجام همه به يك فكر واحد و يك روش واحد در مسائل عمومى و مسائل زمانى كنونى و آينده كه مورد اهتمام امت اسلامى است، برسند و هدف مورد نظر يعنى قدرتمندى امت در زمينههاى اقتصادى، سياسى و مسائل عمومى تحقق يابد.