محدود نكردن مذاهب
لبنان - شيخ محمود فرحات : بسته بندى و مشخص يا محدود كردن مذاهب در روزگار حكومت مماليك در قاهره آغاز گرديد و مذاهب اسلامى متأسفانه در چهار چوب مذاهب چهارگانه، خلاصه شد و امروز ما از مصر مىخواهيم، بسته بندى را باز كرده و محدوديت از مذاهب را بر دارد!، به طورى كه مذاهب اسلامى كه بر همان اصول، اعتقادات و خط فقهى اصولى كه دارند، در مجموعه و در چارچوب دايره اسلامى، قرار گيرند.
تمام آنچه كه اين برادران گفتند عالى است، بويژه بيانات جناب آقاى وزير كه به طور خلاصه فراگير و روشن مطلب را ارائه كردند. ولى سؤال اين است: درمان چيست؟ و چه كسى مسؤوليت اين امر را بر عهده مىگيرد و ابتكار عمل با كيست؟
جناب وزير به مسؤوليت حكومتها اشاره داشتند و بنده با ايشان اتفاق نظر دارم، بلكه شايد برخى حكومتها با يكپارچگى موضوع موافق نباشند، زيرا اختلاف مذهبى در ‹‹اسلام سياسى! - حكومتى ›› شروع شد و اين گونه مورد بهره بردارى قرار گرفت، تا اينكه دامنه پيدا كرد و شدت گرفت و تا آنجا رسيد كه اكنون همه ما مىناليم و درد مىكشيم!
در مورد نقش الازهر، هيچ مسلمانى منكر اين نقش نيست و اگر انكار كند، اشتباه مىكند همچنان كه نقش كانون ديگر اسلام در ايران - مجمع جهانى تقريب - مهم است، يعنى اين دو، نقش مسؤوليت نزديك سازى ديدگاهها و تقريب نگرشها را بر عهده دارند.
پس مسأله اين است كه ‹‹الازهر›› و مرجعيتهاى ‹‹قم›› به طور روشن اعلام موضع كنند و بگويند: ‹‹همه ما مسلمانيم و به اصول و اعتقادات واحد ايمان داريم›› (اگر چه با يكديگر اختلافاتى در فروع دارند) از الازهرمىخواهيم به برادران اعلام كند: ‹‹كسانى كه مىگويند شيعه كافر است، غلط است و شيعه كافر نيست›› و اين مسؤوليت الازهر است.
همچنين بايد در مراكز شيعه، به طور مداوم توضيح داده شود كه مذاهب چهارگانه يا مذاهب اسلامى كه بر همان اصول و مبانى تكيه دارند، صحيح و درست هستند: البته، شيعيان ‹‹قياس›› نمىكنند... برخى از مذاهب چهارگانه قائل به ‹‹استحسان›› هستند و بعضى مىگويند استحسان 9 دهم علم است! و عدهاى مىگويند: هر كس استحسان كند احكام جديدى وضع كرده و هركس چنين كند، كفر ورزيده است! اينها به نظر ما، اختلافات فرعى و غير ريشهاى هستند و هيچ پيوندى با اصولى كه همه در آنها متفق هستيم، ندارند.
ساز و كارهاى تقريب
ايران - على المؤمن(1) : درباره سازوكارهاى تقريب صحبت مىكنم. اين سازوكارها تنها شعارها يا پيامهاى تشويق و آمال و آرزو نيست، بلكه سلسلهاى از فعل و انفعالهاى عميق ميان مجموعهاى از خطوط است كه خطوط كلى روند را تشكيل مىدهد. فكر مىكنم اين خطوط به پنج بخش تقسيم مىشود: روانى، تبليغاتى، اجتماعى، سياسى و علمى. اين خطوط يكديگر را تكميل و در هم تداخل پيدا مىكنند! و هر كدام در خدمت اهداف ديگر قرار مىگيرند و هر كدام مىتواند به شكل نهادها و ابزارهاى سازمان يافتهاى، تجسم پيدا كند.
درباره خط روانى، فقط به طور اشاره مىگويم: اين خط در اجتناب از تمام انواع حساسيتها ميان مسلمانان و ايجاد حسن ظن نسبت به ديگر مذاهب اسلامى، دوست داشتن پيروان اين مذاهب، همدردى با آنها، تجلى مىيابد. بايد با جان و دل به اين واقعيت باور يافت كه تمام مذاهب سرشت مشتركى دارند.
خط تبليغاتى در ايجاد راهبرد تبليغاتى مشترك جهت تقريب ظاهر مىشود كه در آن، اغلب رسانههاى اسلامى معتقد به روند تقريب در چارچوب راهبرد مشترك به منظور آفريدن فرهنگى به نام ‹‹فرهنگ تقريب›› شركت مىكنند. اين مأموريت دست اندركاران رسانههاست كه مأموريت علماء را تكميل مىكند. ايجاد فرهنگ تقريب در محافل اجتماعى اسلامى، در ايجاد آگاهى وحدتگرا و نزديكى خواه و در افكار عمومى اسلامى شكل مىگيرد كه بر مسؤولان، حكومتها، علما و مؤسسههاى دينى فشار مىآورد. خط سوم، خط اجتماعى است كه محورهاى آن در هميارى و پاياپايى اجتماعى ميان مسلمانان، تجلى مىيابد. اين هميارى و همكارى بسيارى از موانع نظرى و علمى را از ميان بر خواهد داشت. در اينجا بايد يادآورى كرد كه لازم است ديدارهاى تقريب فقط محدود به علماء يا رهبران مسلمانان نباشد، بلكه همچنين در بين همه طبقات امت، تسرى پيدا كند!
خط چهارم يعنى خط سياسى، در ايجاد همبستگى در زمينههاى سياسى، دفاع از ملتهاى مسلمان و اتخاذ مواضع يكپارچه در محافل بين المللى، رسمى و مردمى در رويارويى با بدخواهان، تجلى مىيابد.
خط پنجم كه خط مهمى است، خط علمى مىباشد. گامهايى كه در اين راستا بايد برداشته شود، عبارتند از: آشنايى با حقايق مذاهب ديگر و بررسى عالمانه منابع آنها و گفتگو با يكديگر. وقتى در سودان بودم در كتابخانههاى بسيارى از علما و روشنفكران اهل سنت حتى يك كتاب از علماى شيعه را پيدا نكردم، حال آنكه وارد كتابخانه هر روشنفكر يا عالم شيعى كه در ايران، لبنان، عراق، پاكستان و... مىشويم، كتابهاى فراوانى از اهل سنت مىيابيم، بنابراين ناگزير هستيم با حقايق مذاهب ديگر از طريق بررسى منابع اصلى آشنا شويم و به گفتههاى شرق شناسان و دشمنان دين تكيه نكنيم.
مطلب مهم ديگر، مسأله ‹‹بازبينى›› است به اين معنا كه هر مذهب يا گروه، دوباره مبانى علمى خود را بازبينى نمايند! بويژه در مورد مسائلى كه موجب اختلاف و درگيرى مسلمانان شده و مانع از پيوند و تلاقى آنان مىگردد. براى اينكه ميزگرد كنونى از آنچه معمولاً در اين قبيل مناسبتها مطرح مىشود پا فراتر بگذارد، پيشنهاد مىكنم اين ميزگرد به سؤال ‹‹ چه بايد كرد؟›› پاسخ دهد و اينكه چه گامهاى عملى براى اجراى خطوط مذكور در روند تقريب بايد برداشته شود؟
طرح شلتوت - قمى
مصر - ايران عبداللَّه قمى (دبير دارالتقريب قاهره): اولاً مايلم ابتدا به آنچه آيت اللَّه تسخيرى درباره حكمرانان گفتند، اضافه كنم كه آنچه ديگران انجام دادند و موجب تفرقه گرديدند، ‹‹تقريب›› در مصر آن را ناكام ساخت و راه مثبت را به انجام رساند. گمان مىكنم همه ما اتفاق نظر داريم كه اختلافاتى در اصول وجود ندارد، ولى همان گونه كه جناب آقاى وزير گفتند، يك چيزى وجود دارد و گرنه اكنون اينجا نمىنشستيم و بحث نمىكرديم!
من فكر مىكنم اين امر در كوچه و خيابان وجود دارد!... در امورى كه اصولاً وجود ندارد - مثلاً مسأله تحريف قرآن! - متأسفانه شك و ترديد وجود دارد و اعتقاد دارم به مصلحت ماست كه آنها را مطرح نماييم تا زير نور، معلوم شود؛ زيرا هر قدر در تاريكى بماند بزرگ مىشود و اوضاع بدتر مىشود و اتهامات متقابل افزايش مىيابد. فكر نمىكنم اكنون با وجود رسانههاى تبليغاتى جديد، رهايى از اينها دشوار باشد، آن هم با پيام رسانى صحيح اسلامى كه در جهان، در حال گسترش است.
ثانياً در مورد تعصب. مايلم به سخنان شيخ اسبق الازهر حضرت شيخ محمود شلتوت اشاره كنم، مبنى بر اينكه اشتباهات تاريخى در خصوص مذاهب اسلامى وجود داشته و اينكه مسلمانان حق دارند از تعصب توجيهناپذير نسبت به مذاهب خاصى رهايى يابند. ايشان گفتند: دين خدا و شريعت الهى هرگز وابسته و محدود به مذهب خاص و مشخصى نبوده است. البته براى شيخ شلتوت و همكاران مجاهد ايشان - مبلغان تقريب در اواسط قرن گذشته - چون: مرحوم شيخ مراغى، شيخ عبدالمجيد سليم، شيخ مصطفى عبدالرزاق، شيخ محمد تقى قمى و شيخ عبدالعزيز عيسى و ديگران، همين افتخار كافى است كه خداوند متعال حق را پيروز كرد و دعوت آنان به فضل الهى، به سر منزل مقصود رسيد و اميد مىرود دعوت آنان مجدداً احياء گردد.
در مورد دار التقريب، ما از دو سال پيش طرحى را جهت احياى طرح شلتوت - قمى آغاز كرديم كه بر جمع آورى احاديث مورد اتفاق دو گروه (سنى - شيعى) به علاوه احاديث مذهب زيدى، مبتنى بود. مرحوم شيخ سيد سعود نايب رييس اسبق الازهر، بر اين طرح نظارت مىكرد و اكنون تا حدودى با دبير كل مجلس اعلاى امور اسلامى دكتر عبدالصبور مرزوق همكاريهايى را آغاز كردهايم تا از تحقيقات موجود در مجلس اعلاء، بهرهبردارى كنيم، ولى طرح ناتمام مانده و ما اكنون مىخواهيم دوباره آن را احياى كنيم و از (وزارت) اوقاف و الازهر و از برادران در ايران، تقاضاى كمك و يارى و ارائه اين اطلاعات را داريم تا در مسأله مورد بررسى، مرجع ما باشند.
مركز گفتگوى اسلامى
محمود مراد: از خلال اظهار نظرها و ملاحظات ارائه شده، در مىيابيم كه تقريب بين مذاهب ضرورت دارد. زيرا آثار اختلافات به طور منفى بر جوامع اسلامى منعكس شده و به سرحد كشتار متقابل و تكفير متقابل رسيده است، و اين مىتواند تصوير و چهره اسلام را مخدوش و حركت مسلمانان را متوقف سازد. اين اتفاق در حالى روى مىدهد كه ما با گفتگوى تمدنها و روند جديد جهانى شدن سرو كار داريم. اين امور در حالى ميان مسلمانان اتفاق مىافتد كه اسلام، اديان گوناگون را به هم نزديك كرده است.
بنابراين ما به تقريب ميان مذاهب و پيروان آنها نياز مبرم داريم. گمان مىكنم كه بر سر ضرورت توجه به اين مهم و يكپارچه كردن مركزيت، اتفاق نظر وجود دارد و چه بسا اين امر به تأسيس ‹‹مركز گفتگوى اسلامى›› وابسته به الازهر، بينجامد و كانونهاى ديگرى براى اين گفتگوى اسلامى در قم و تعدادى از كشورهاى اسلامى، داير شود و اين كانون در قاهره به صورت هماهنگ كننده عمل كند، تا به ويژه در نظريات فقهى و فتواها، تضادها و درگيرىها، اختلافات خاصى به وجود نياورد.
تصور مىكنم ما بر سر اين مرجعيت مركزى و لزوم برگزارى ‹‹كنفرانس تقريب بين مذاهب›› اتفاق نظر پيدا كرديم و اينكه از خلال اين شكل رسمى، تحرك روزانه به وجود بيايد و نيز از اخلال احياى نهادهاى ‹‹جامعه مدنى›› چون ‹‹ دارالتقريب بين مذاهب در قاهره›› تا در اين مهم سهيم شود. همچنين امكان پيدايش نهادهاى ديگرى در ديگر كشورهاى اسلامى به وجود آيد.
* * *
همه حاضران در جلسه، با اين پيشنهادها اعلام موافقت نمودند، سپس ديدگاهها و توضيحاتى ارائه شد.
----------------------------------------------------------------------
1. مسؤول ‹‹مركز الدراسات المستقبلية›› - قم، ميهمان شركت كننده در كنفرانس ‹‹تجديد انديشه اسلامى›› در قاهره، كه در ميزگرد ‹‹تقريب›› نيز حضور داشت.