مسأله چيست؟
شيخ محمد على تسخيرى: بسم اللَّه الرحمن الرحيم و الصلاة و السلام على محمد سيد النبيين و آله الطاهرين و صحبه الكرام.. قبل از هرچيز بر خود لازم مىبينم به شيخ بزرگمان، شيخ الازهر و برادر بزرگوار دكتر زقزوق و همچنين برادر عزيزمان جناب مفتى به خاطر موفقيت كنفرانس بين المللى اسلامى(1) تبريك بگويم. اين كنفرانس يكى از سنتهاى مسلمانان را احيا كرده تا هر سال گرد هم آيند و مسائل حياتى خويش را بررسى كنند. به همه شما تبريك مىگويم و اميدوارم اين سنت استمرار يابد.
استاد محمود مراد سؤال مهمى را مطرح كردند: ‹‹مسأله چيست؟›› در واقع وقتى علماى ما پيرامون مسألهاى به بحث مىنشينند، به اصطلاح اصل موضوع مورد بحث را روشن مىكنند، تا يكى از طرفها به سمت چيزى و طرف ديگر، به سوى چيز ديگرى نرود و هركدام بر خلاف حقيقت، چيزى را اثبات و چيز ديگرى را نفى نكنند. البته اين جلسه ما، جلسه همدلى و جلسه گفتگو است نه جلسه منازعه، ولى مايلم به سنت علماء و بزرگان در مسير فقهى اجتهادى مان، اشاره كنم.
منظور از تقريب چيست ؟
در واقع اگر شبهات موجود را بزداييم، موضوع و محور بحث روشن مىگردد. ما خواستار نزديكى افكار هستيم. از هر انديشهاى مىخواهيم انديشه ديگر را درك كند و مىخواهيم انديشه را از سرچشمه آن برگيريم و آراى ديگران را از منابع و طرق خودشان بشناسيم. مىخواهيم همگان بر نقاط مشترك فيمابين تأكيد كنند تا با يكديگر كار كنند و براى تعميق آن همكارى نمايند و در آنچه مورد اختلاف واقع مىگردد، همديگر را معذور بدارند، همان گونه كه مرحوم شيخ رشيد رضا - يايكى ديگر از شيخصيتهاى بزرگ - گفته است.(2)
ما در واقع معناى ذوب كردن را مدنظر نداريم و نمىخواهيم مذاهب در يكديگر ذوب شوند، زيرا مذاهب افاضات بزرگى است كه انديشه اسلامى را نمايان مىسازد و نشان دهنده چشم انداز گستردهاى است. به همين دليل ما خواهان ذوب كردن نيستيم. همچنين چيره ساختن را نمىخواهيم! يعنى نمىخواهيم مذهبى را بر مذهبى ديگر چيره سازيم تا بگوييم كه اين مذهب قويتر از آن مذهب است، خير! نه ذوب كردن و نه چيره ساختن را، بلكه تقريب را مىخواهيم براى تحقق تفاهم بيشتر... تا در نتيجه دستها در دستهاى ديگر گذارده شود و موضوع عمليات يكسان و مورد نظر را كه امام شيخ الازهر، بدان اشاره كردهاند اتخاذ كنيم. تا امتى واحد، چه در تحقق ساختن خويشتن خويش و چه در رويارويى با دشمنمان، باشيم.
قرآن كريم به رويارويى با چالشها اشاره كرد، مىفرمايد: ‹‹والذين كفروا بعضهم اولياء بعض إلا تفعلوا، تكن فتنة فى الأرض و فساد كبير››. حال به سؤال ديگرى در مورد ريشههاى شرعى تقريب مىپردازيم يعنى چگونه به اين موضعگيرى، پايه و اساس شرعى مىبخشيم؟ فقها مىگويند پايه و اساس روشن است و جناب ‹‹مفتى›› بدان اشاره كردند كه اسلام نسبت به تحولات آينده، پيش بينىهاى لازم را كرده است و براى احكام ثابت، احكام ثابت قرار داده، ولى با توجه به متغيرهاى زمانى و مكانى، براى جذب و مهار اين متغيرها، از خود انعطاف نشان داده است.
اجتهاد يكى از مهمترين نشانههاى انعطاف پذيرى مىباشد. بنابراين اسلام با اجتهاد موافقت كرد و از اين رو دعوت به وحدت، دعوت به اتحاد، موضعگيرى عملى در عين اختلاف نظر است و اين يك امر طبيعى است. به مرحله سوم مىپردازم و مىگويم: اگر اين روند به عنوان غناى فكرى و مشاركت تمدنى است، پس چرا در گذر تاريخ اين همه اشكها و خونها جارى شده است؟ چرا در طول مسيرمان با اين ضربات خشن و كشنده روبرو شدهايم؟
فكر مىكنم اگر دلايل را خلاصه كنيم، دو عامل ظاهر مىشود: يكى مربوط به علما و مجتهدان است و ديگر به ساير قشرها مربوط مىشود. بعضىها متأسفانه به تنگ نظرى و تعصب ذاتى توجيهناپذير، دچار شدند. عامل ديگر، از اين تنگ نظرى و تعصب سوء استفاده كرد. اين عامل ديگر، همان مصالح حكمرانان و خودكامگان است كه از تاريخ ما گذر كردند و اين تاريخ، را زخمى و خونين ساختند و ميان تنگ نظرى حكمرانان و برخى عوام، با منافع شخصى حكمرانان سركوبگر، همكارى پديد آمد و آنان اختلاف مذهبى - تمدنى زيبا را به اختلاف مذهبى زشت و فرقه گرايى كشنده، مبدل كردند كه رودهايى از اشكها و خونها از همه ما گرفته است!
سؤال چهارم: بنابراين، چگونه تقريب بين مذاهب و موضعگيرى واحد را تحقق ببخشيم؟
در اينجا فكر مىكنم راهى كه بايد در پيش بگيريم ‹‹راه گفتگو›› است. گفتگو بايد در فضايى آرام صورت بگيرد نه در فضايى نگران كننده، وقتى قريشىها پيامبر (ص) را به ديوانگى متهم مىكردند، در اين فضا پيامبر (ص) نمىگفت: من ديوانه نيستم به دلايل اينكه اولاً، ثانياً... ثالثاً و... بلكه دگرگون سازى فضاى جار و جنجال و گشودن راه تعقل را خواستار مىشد... سپس مىفرمود: به خانه هايتان باز گرديد.. سپس بيانديشيد... : ‹‹و ماصاحبكم بمجنون›› بدين جهت، قرآن روش جالبى براى گفتگو و شرايط آن ارائه كرده كه فكر مىكنم راه صحيح براى رسيدن به نتيجه مطلوب، همين است.
تفاهم و وحدت
مسقط - شيخ احمد بن سعود السيابى: ابتدا لازم است از كسانى كه همت كردهاند و اين ميزگرد را داير نمودهاند و از: شيخ الازهر و جناب آقاى دكتر زقزوق و جناب مفتى جمهورى عربى مصر، تشكر كنم. اين فكر جالبى است كه نمايندگان مذاهب حاضر و فعال در صحنه، در اينجا گرد هم آيند. بى ترديد پراكندگى امت اسلامى به صورت گروهها و احزاب در نتيجه عملكردهاى سياسى - تاريخى بوده است و حتى شكاف در ميان امت، يا تشتت امت، بنا به دلايل سياسى بوده كه پيرامون حكومتها دور مىزد و امت به شكل احزاب كنونى از هم جدا گرديد و از نظر اعتقادى و فقهى تحت تأثير قرار گرفت، سپس تاريخ اسلام در اين مسير ادامه يافت و هر از گاهى، اين تفرقه دامن زده شد، تا اينكه امت اسلامى در روند تاريخ تمدنى خويش، دچار ضعف گشته و در برابر استعمارگر، به صورت ‹‹شكارى راه گم كرده›› در آمد!
از جنگهاى صليبى گرفته تا استعمار پرتغال كه به عنوان نخستين استعمار غربى در كشورهاى اسلامى به معنى و مفهوم استعمار بود. سپس استعمارگران ديگر آمدند. اينها جملگى در نتيجه خودباختگى امت اسلامى و فقدان هويت به سبب تشتت و پراكندگى بود. به نظرم دليل اين وضعيت همان دامن زدن به اختلافات توسط گروههاى سياستمداران با مخالفان سياسى بود و گزافه نيست اگر بگويم، آنها در پى برانگيختن هرچه بيشتر تفرقه، در بين امت اسلامى بودهاند.
در واقع اكثر پيروان مذاهب اسلامى ‹‹عوام›› هستند و اگر كسى بخواهد تعداد روشنفكران و انديشمندان در هر مذهب را شمارش كند، از 5 درصد فراتر نمىرود! و اگر اين ميانگين را به 10 درصد بالا ببريم، معنايش اين است كه 90 درصد پيروان مذاهب عواماند! كه در انتساب به مذهب خويش احساساتىاند، به طورى كه هيچ سخن ديگر از مذهب ديگر را نمىپذيرند و به هيچ مذهب ديگرى توجه ندارند. در نتيجه اين انگ زدنها پديد مىآيد... بنابراين، دست كشيدن از انگهاى مذهبى و لقبهاى اختلاف برانگيز، يكى از اولويتهاى وحدت اسلامى است.
ما در واقع خواستار وحدت اسلامى براى امت اسلامى هستيم و تقريب ميان مذاهب اسلام عملاً وجود دارد، زيرا درس فقه تطبيقى يا مقايسهاى، هم اكنون در هر دانشگاه و در هر بخش از بخشهاى فقهى، موجود است و اكنون هر پژوهشگرى هر حكم فقهى را مىداند. پس آنچه مسلم است، اين است كه ما وحدت اسلامى مىخواهيم و اين مهم در اين زمان امكانپذير است... حتى اگر مذاهب بمانند... و مهم اين است كه تفاهم داشته باشيم و ما نياز به اين فضا داريم، تا جايگزين فضاى آكنده از دشمنى و نفرت ميان پيروان مذاهب گوناگون بشود! در واقع، ميان پيروان مذاهب اسلامى دشمنى وجود ندارد و اين دشمنى از موضعگيريهاى تاريخى و در نتيجه مسائل اعتقادى ناشى مىشود و اينها موضوعاتى است كه مىتوان درباره آنها به بحث و گفتگو نشست.
محمود مراد: وقتى انسان سخنان را از علماى بزرگوارى چون شما آقايان مىشنود، مشكل آسان مىشود و با خود مىگويد: اختلافات بزرگى نيست و ما همگى به يك انديشه و به يك اسلام ويك ايدئولوژى وابستگى داريم، ولى عملاً و در سطح مردم كوچه و بازار و جامعه، مىبينيم اختلافات بزرگ و برجستهاى هست و درگيريهايى ميان مذاهب گوناگون وجود دارد.
نمىگويم كه ديگران برضد ما از اين امر سوء استفاده نمىكنند، ولى قبل از اينكه به ديگران نگاه كنيم كه چگونه از اين امر استفاده مىكنند، بايد به خودمان نگاه كنيم آنگاه مىبينيم اختلافاتى وجود دارد كه اين اختلافات به طور منفى، در زندگى جوامع اسلامى منعكس مىشود. اگر اختلافات ميان مذاهب براى غنى سازى و بارور كردن گفتگو باشد كه بسيار خوب است، ولى اينكه اختلافات در كوچه و بازار منعكس شود و به سرحد تكفير ميان افراد مذاهب گوناگون برسد وبه سرحد - همانگونه كه الآن گفته شد - خونريزى و اشك ريزى برسد، گمان مىكنم ما نياز مبرم و آنى داريم كه به اين موضوع پايان دهيم.
وحدت امت، عبادت حق
ايران - شيخ محمد واعظ زاده: از شركت همه شما در اين ميزگرد مهم تشكر مىكنم و به همه شما از صميم قلب خوشامد مىگويم. البته اين اهتمام و توجه شما براى حمايت از فرايض الهى است. ما مسلمانان در هر زمان، بويژه در اين برهه، بايد به وحدت امت اسلامى توجه كنيم تا اين سخنان خداوند متعال را كه مىفرمايد: ‹‹ان هذه امتكم أمة واحدة و أنا ربكم فاعبدون›› و در آيه ديگر: ‹‹ إن هذه امتكم واحده و أنا ربكم فاعبدون›› لبيك بگوييم. خداوند متعال در اين دو آيه ميان وحدت امت و پرستش خداوند، ربط داده است.
آرى وحدت امت، مهمترين تكليف الهى بر عهده ما به شمار مىآيد. زيرا امت را در جايگاه مناسبى در بين امتها قرار مىدهد. بنابراين بحث درباره پشتوانه عزت امت اسلامى امرى ضرورى است. زيرا در اختلاف و افراط گرايى امت جز ضرر و زيان چيزى وجود ندارد. برادران علماء ارتباط نزديكى داشتند با آن سازمان بزرگ كه ‹‹دار التقريب بين المذاهب الاسلاميه›› خوانده مىشد و نيز ارتباط داشتند با مشايخ بزرگ كه جماعت تقريب بين مذاهب اسلامى را تشكيل دادند و در رأس آنان دو امام بزرگوار كه - هر دو شيخ الازهر بودند - يعنى: مرحوم شيخ عبدالمجيد سليم و مرحوم شيخ محمود شلتوت و شخصيتهاى ديگرى كه در تأسيس دار تقريب شركت داشتند. مخصوصاً دو امام با اخلاص علامه شيخ عبدالعزيز عيسى و شيخ محمد محمد المدنى و نيز استاد بزرگ ما امام بروجردى.
بنده انديشه تقريب بين مذاهب را از مجله رسالة الاسلام (كه به نظرم بهترين مجله اسلامى است كه تا كنون منتشر شده است) آموختم، اولين شماره اين مجله براى مرحوم پدرم رسيد و من بارها آن را خواندم تا اينكه مفاهيم بلند آن از اولين تا آخرين شماره، در جان و دلم راه يافت و تمام آن را از بر و حفظ كردم.(3) همچنين افتخار داشتم با علامه شيخ محمد تقى قمى دبير كل دار التقريب - در قاهره كه تمام كارهاى دارالتقريب را انجام مىداد، هميشه ملاقات داشته باشم.
در پايان عرض مىكنم اديان و يا مذاهب، برجستهترين مصداق اين فرموده الهى است: ‹‹ألم تركيف ضرباللَّه مثلاً، كلمة طيبة كشجرة طيبة أصلها ثابت و فرعها فى السماء تؤتى أكلها كل حين بإذن ربها›› دين مانند درختى ثابت و تغييرناپذير است و مذاهب شاخههاى متعدد آن كه بدون محدوديت و بى نهايت بارور مىشود... همان گونه كه امت هر روز تا روز واپسين، نياز مداوم به آنها دارد.
------------------------------------------------------------------------------
1. مراد كنفرانس اسلامى ‹‹تجديد انديشه اسلامى›› است كه در آن ايام در قاهره تشكيل شده بود.
2. اين سخن از شهيد شيخ حسن البنّا يكى از مؤسسين دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه، منقول است.
3. مجموعه كامل مجله ‹‹رسالة الاسلام›› در 15 مجلد از سوى ‹‹مجمع جهانى تقريب بين مذاهب اسلامى›› در تهران تجديد چاپ و منتشر شده است.