تقريب بين مذاهب اسلامى
‹‹الاهرام›› امروز پرونده ‹‹تقريب ميان مذاهب اسلامى›› را مىگشايد، با اين درك و باور كه اسلام دين عقل است كه با متغيرهاى زمان و مكان سازگارى دارد. تعميق و گسترش مفاهيم صحيح دين مبين و تصحيح اشتباهات، امرى لازم است. اين اشتباهات گاهى به سرحد ارتكاب گناه و پاشيدن بذر فتنه و اختلاف ميان مسلمانان مىرسد و آنان را به صورت احزاب و فرقههاى متخاصم در مىآورد كه هر كدام مدعى مىشود كه فقط او به تنهايى نماينده اسلام است! و ديگران را ‹‹كافر›› مىخواند و خون آنها را مباح مىشمارد و به خونريزى دعوت مىكند، همان طور كه امروزه در پارهاى از كشورها شاهد چگونگى آن هستيم.
بنابراين مسأله اختلاف براى امت اسلامى خطر دارد و در رأس دلمشغوليهاى زندگى روزمره قرار مىگيرد در حالى كه فرض بر اين است كه مسلمان با مسلمان، در يك وحدت واقعى نزديك شود، مىبينيم كه از يكديگر دور مىشوند و حتى در برابر هم سنگر مىگيرند! به همين دليل، به اين موضوع توجه كرده و اين پرونده را باز مىكنيم تا تلاشهاى تقريب بين مذاهب و يا به تعبير ديگر، ‹‹پيروان اين مذاهب›› را فعال سازيم بى آنكه برخى از علماء را كه عهده دار رهبرى دينى هستند، از مسؤوليت ارائه تفسير نادرست مبرا بدانيم، در حالى كه وظيفه آنها با اين رويه تعارض دارد، زيرا اسلام همواره نور على نور بوده است!
با اين مفهوم و هدف، اين ميز گرد با هماهنگى ‹‹شوراى عالى امور اسلامى›› - مجمع البحوث الاسلامية - پس از توافق با دكتر محمود حمدى زقزوق وزير اوقاف و تأييد پرشور امام اكبر، شيخ الازهر و بعد از ملاقاتهاى مكرر با طرف ايرانى و دارالتقريب در ‹‹قاهره›› برگزار شد. اينك گفتگوهاى اين ميز گرد را منتشر مىكنيم. در بخش پايانى اين گفتگوها به تصميماتى - نه مصوبههايى - در زمينه دعوت كه به تقريب و تحقق عملى و علمى آن منجر گردد، اشاره خواهد شد. ‹‹الاهرام››: قاهره
اسلام واحد
محمود مراد: بسم اللَّه الرحمن الرحيم. افتخار دارم كه هم اكنون در بين شما آقايان، در اين ميز گرد شركت مىكنم. ما ميز گرد را با همكارى ‹‹شوراى عالى امور اسلامى›› تنظيم و برگزار كردهايم. موجب افتخار است كه جناب شيخ دكتر محمد سيد طنطاوى - شيخ الازهر - نيز شركت دارند و بنده از حضور همه آقايان در اين ميزگرد كه به مسأله ‹‹تقريب بين مذاهب اسلامى›› مىپردازد، احساس خوشوقتى مىكنم. فكر مىكنم ما به تلاشهاى عملى بيشترى جهت نزديك سازى مذاهب اسلامى نياز داريم. ما همگى پيرو يك دين هستيم، اگر چه ‹‹مذاهب›› متعددى داريم. از اين رو، بسيار مهم است كه يك ‹‹اسلام›› واحد داشته باشيم كه ‹‹مذاهب›› در آن به ستيز نمىپردازند، بلكه براى دعوت به حق به طور برادرانه، مكمل يكديگر مىباشند.
ما همچنين نيازمند آن هستيم كه به روند اختلافات بين مذاهب پايان دهيم و آن را بيشتر به هم نزديك كنيم، بويژه اينكه ما در آستانه طرح ‹‹گفتگوى تمدنها›› هستيم، زيرا بعضى ادعا دارند كه تمدنهاى مهمتر و بهتر از تمدن ما وجود دارد. ولى ما اعتقاد داريم دين اسلام مؤلفه اساسى تمدنهاى مذكور است. در نتيجه بايد براى مقابله با اين كشمكش ‹‹جهانى شدن›› دوش به دوش يكديگر متحد شويم، تا سخن حق را والايى ببخشيم... البته با ديگران تعامل مىكنيم و با موضعى يكسان، وارد گردونه گفتگوى تمدنها مىشويم. يكبار ديگر مىگويم موجب افتخار من است كه اين ميزگرد با شركت شخصيتها و علماى در سطح بالايى برگزار مىگردد.
وحدت در اصول، اجتهاد در فروع
شيخ الازهر(دكتر سيد محمد طنطاوى): بسم اللَّه الرحمن الرحيم، الحمدللَّه رب العالمين و الصلاة و السلام على سيدنا و شفيعنا رسول اللَّه (ص) و من والاه... انسان احساس خوشبختى فراوان و خشنودى عميق معنوى مىكند و در واقع دلش باز مىشود وقتى خودش را ميان برادران و همكاران خود مىبيند. اين حضور به خاطر لذت زودگذر نيست، بلكه ما همگى براى خدمت به دين مان و امت اسلامى مان، ديدار مىكنيم.
قرآن كريم تبيين كرده كه يكى از دلايل آفرينش انسانها آشنايى آنها با يكديگر است: ‹‹يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا إن أكرمكم عنداللَّه أتقاكم››. قرآن كريم امت اسلامى را يك امت واحده توصيف مىنمايد: ‹‹إن هذه امتكم امة واحدة و أنا ربكم فاعبدون›› و در آيه ديگر خداوند مىفرمايد: ‹‹إنما المؤمنون اخوة›› و... براى اين تلاقى و ديدار، همين افتخار بس است كه بر محبت، مودت، دوستى و آشنايى مىافزايد.
البته تقريب و نزديكى مذاهب اسلامى از امور واقعى و حقيقى است، زيرا اختلاف بر سر يكى از ستونهاى دين يا يكى از اصول دين نيست. بلكه ميان پيروان يك مذهب، چه بسا اختلاف پيدا شود، ولى اين اختلافات در امور فرعى - اجتهادى است. هر انسانى نظرى دارد و اين امر ثابت، در كليه مذاهب اسلامى مشهود است. ولى همه ما به عنوان مسلمانان - الحمداللَّه - گواهى مىدهيم كه: ‹‹خدا يكى است و محمد پيامبر اوست›› - لااله الا اللَّه و محمدا رسول اللَّه - و به خداوند و فرشتگانش و كتب آسمانى و پيامبران الهى و روز واپسين و به قضا و قدر، ايمان داريم.
بنابراين، برگزارى اين ميزگرد به معناى آن نيست كه ما در اصول اختلاف داريم، بلكه به معناى آن است كه بگوئيم ممكن است ‹‹اجتهاد›› يك انسان با اجتهاد انسانى ديگر متفاوت باشد و اين اجتهاد را در بين پيامبران و حكيمان و امامان و علماء، به طور اخص مىبينيم. در قرآن كريم مىخوانيم: ‹‹و داوود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث إذ نفثت فيه غنم القوم و كنا لحكمهم شاهدين ففهمناها سليمان و كلا آتينا حكماً و علماً››.
وقتى به كتب تفسير مراجعه مىكنيم، سخنان ارزشمندى درباره تفسير اين دو آيه مىيابيم كه خلاصه آن اين است: مردى زمين كشاورزى داشت و مردى ديگر صاحب گلهاى از گوسفندان بود و شبانگاه، گوسفندان مرد گله دار، در زمين مرد كشاورز به چرا پرداختند و كشتزار، او را خراب كردند، او نزد داوود پيامبر آمد و ماجرا را براى او تعريف كرد. حضرت داوود حكم داد كه در ازاى خرابى كشتزار مقدارى از گوسفندان به مرد كشاورز واگذار شود. به هنگام خروج طرفين دعوا، به حضرت سليمان برخورد كردند و ماجرا را براى او هم تعريف كردند. ايشان گفت: ‹‹اگر مسأله دست من بود، حكم ديگرى صادر مىكردم››.
سپس حضرت سليمان طرفين را نزد پدر خويش مىبرد و به ايشان مىگويد: ‹‹اى پيامبر خدا، آيا چنين حكمى صادر كردهاى؟›› حضرت داوود پاسخ مىدهد: ‹‹آرى!›› سليمان مىگويد: ‹‹اگر كار در دست من بود، حكم ديگرى صادر مىكردم.›› حضرت داوود مىگويد: ‹‹نظر تو چيست اى سليمان؟›› پاسخ مىدهد: ‹‹نظر من اين بود كه گوسفندان را به كشاورز مىدادم تا از آنها براى مدتى بهرهبردارى كند، يا اينكه به مرد گله دار تكليف مىكردم كه يك بار ديگر زمين را كشت كند و اگر كشتزار به آنچه قبلاً بود، يعنى به زمان قبل از خرابكارى گوسفندان باز مىگشت، كشتزار را به مرد كشاورز و گوسفندان را به مرد گله دار واگذار مىكردم!.›› در اينجا حضرت داوود مىگويد: ‹‹حكم همان است كه تو بيان مىكنى.››
بنابراين اختلاف درباره امور اجتهادى از جمله موضوعاتى است كه قرآن كريم از زبان برخى پيامبران و از زبان برخى حكيمان و صالحان، آن را حكايت كرده است. و بدين ترتيب، خداوند را سپاس مىگوييم كه بين ما اختلافى پيرامون اصول وجود ندارد و اگر باشد در فروع است. اگر اختلاف در غير فروع پيدا شود، بايد مطالب را روشن سازيم و تبيين كنيم و با گفتگو و مباحثه همديگر را نصيحت كنيم و مادام كه نيتها پاك و مقصودها صحيح است، قطعاً به مورد توافق همگانى مىرسيم، زيرا خداوند متعال تبيين فرموده كه يكى از سنتهاى تغييرناپذير الهى اين است كه پاداش نيكوكاران نزد خداوند محفوظ خواهد بود.
كنفرانس تهران و تقريب...
مفتى مصر دكتر نصر فريد واصل: بسم اللَّه الرحمن الرحيم، والحمدللَّه رب العالمين، والصلاة و السلام على اشرف المرسلين سيدنا محمد و على آله و صحبه و من اهتدى بهديه الى يوم الدين. موجب خوشوقتى اين جانب است كه در اين روز خجسته با مشيت و توفيق الهى در اين هيأت گرامى و در اين ميزگرد علمى خجسته حاضر باشم. موضوع بحث ميزگرد تقريب بين مذاهب فقهى است. در اين جلسه علمى، بهترين علماى امت اسلامى و در رأس آنان امام اكبر شيخ الازهر و جناب استاد دكتر محمود حمدى زقزوق وزير اوقاف و امور اسلامى جمهورى عربى مصر و علامه شيخ محمد على تسخيرى و جناب شيخ محمد واعظ زاده از كشور برادر جمهورى (اسلامى) ايران و سفير كشور برادر جمهورى ايران، عالم بزرگوار، برادر عزيز سيدهادى خسروشاهى و استاد محمود مراد صاحب دعوت به اين ميزگرد خجسته، حضور دارند.
ما در چارچوب فعال كردن اين ميزگرد خجسته، براى تكميل استفاده فراوان كه از خلال اين كنفرانس علمى اسلامى بزرگ در جمهورى عربى مصر، يعنى كنفرانس ‹‹تجديد در انديشه اسلامى›› به دست آمد و پس از موفقيت بزرگ اين كنفرانس، بنده فكر مىكنم موضوع اين ميز گرد، در واقع بخش عملى نتايج كنفرانس مذكور است، براى اينكه هدف تقريب ميان علماى امت اسلامى در همه جاى اين جهان و تقريب ميان افكار امت اسلامى درباره امور دينى و دنيوى و تلاش جهت گردآورى هر آن چيزى است كه به مصلحت مسلمانان در همه جاى دنيا مربوط مىشود.
آنهم براى تحقق هدفى والاتر، يعنى وحدت مسلمانان و پايبندى آنان به اعتقادات وشريعت اسلامى و همزمان، ارتباط آنان با تمدن دنيا در جهت گسترش اسلام با حكمت و موعظه نيكو، - آنچنان كه خداوند متعال اراده كرده است - حركت كنند تا عدالت، تسامح، انسانيت و صلح ميان همه افراد بشر تحقق يابد زيرا همه به يك پدر و مادر منسوب هستند و در انسانيت با يكديگر برابرند و فرقى ميان هيچكدام نيست، مگر با تقوا و انتساب به خداوند متعال.
در اين مناسبت خجسته، اكنون ما مىبينيم كه پس از اين موفقيت بزرگ، چه در مورد اين كنفرانس و يا تلاشهاى قبلى علماى بزرگ در زمينه تقريب بين مذاهب فقهى اسلامى، به رهبرى شيخ محمود شلتوت و حضرت امام بروجردى از ايران، تأسيس ‹‹مكتب تقريب››، به عنوان واقعيتى انجام شده درآمده است.
علماى سپس از طريق ارتباط علمى و همكارى جهت اجراى عملى اين مهم، به اين حركت ادامه دادند تا اينكه نتايج مبارك مصوب در ‹‹كنفرانس تهران›› به دست آمد و شيخ الازهر با هموار كردن همه راهها، هيأتى به نام الازهر براى شركت در اين كنفرانس اعزام نمود. اين كنفرانس در دلهاى همه ما - علماى مصر و هيأت مصرى - و علما و ملت برادر ايران و ملت جمهورى عربى مصر، تأثير بسيار نيكويى برجاى گذاشت و تمام يخهاى متراكم از دورههاى پيشين و پيدا شده در سايه استعمار غرب و شرق را كه براى تفرقه اندازى ميان امت اسلامى در جهت تحقق اهداف خود به وجود آمده بود، آب كرد.
آرى، اين كنفرانس تأثير فراوانى داشت و نشان داد كه ما نه تنها در اعتقادات و شريعتى كه داريم اختلافى با يكديگر نداريم و برسر يك هدف واحد، ايدئولوژى واحد، دين واحد و شريعت واحد، بلكه بر سر يك مذهب فقهى واحد نيز كه با اصول و اعتقادات صحيح ارتباط دارد، تلاقى مىكنيم، ولى تفسير در زمينه اجراى عملى، چه بسا به تبع شرايط زمان و مكان و متناسب با هر عصر، متفاوت باشد كه آن هم در جهت تحقق هدف مطلوب، يعنى ادامه حيات امت اسلامى است كه به عنوان امتى ميانه، با حكمت و موعظه نيكو به پرستش خداوند دعوت مىكند.
از اين رو، من فكر مىكنم اصل موضوع تقريب بين مذاهب اكنون به يارى خدا تحقق يافته است، ولى آنچه لازم است، تقريب ميان افكار امت اسلامى و علماى آن از نظر خط مشى و رويهاى است كه به وسيله آن بتوانند منازعه، چند دستگى و اختلاف را از ميان بردارند. زيرا اين منازعه، موجب تفرقه و پراكندگى مسلمانان به شكل فرقهها و احزاب شده تا آنجا كه مسلمانان، چه در مسائل مربوط به بخش دينى و چه موضوعات بخش روشنگرى، با يكديگر به ستيز و دعوا مىپردازند.
اسلام اختلاف مذاهب را يك اصل در انديشه اسلامى مىداند. پيامبر (ص) اين واقعيت را تصويب كرد وقتى فرمود: ‹‹هر كس اجتهاد كند و اجتهادش درست باشد دو پاداش مىگيرد و هركس اجتهاد كند و اجتهادش نادرست باشد، يك پاداش مىگيرد.›› بنابراين اختلاف آراى فقهى يا وجود مذاهب گوناگون از نظر درك و برداشت واقعيتى است كه شريعت و انديشه اسلامى به آن ايمان دارد و پيامبر (ص) نيز به آن ايمان آورده و به يارانش آموخته است و مسلمانان پى در پى از يكديگر آن را آموختهاند تا اينكه استعمار وارد شد و خواست بين مسلمانان تفرقه ايجاد كند و تلاش كرد اختلاف در اين برداشتهاى فكرى را، گويى اختلاف در اصول عقيده وانمود كند و خلط مبحث شد و اختلاف در اجتهاد مذهبى و دستيابى به حقيقت شرعى، طبق دليل شرعى، به اختلاف در زمينه مذاهب اسلامى يا مذاهب كلامى مبدل شد و در اينجا منشأ اختلاف به وجود آمد.
پس آنچه اكنون لازم است، اين است كه دلايلى را كه به اختلاف افكار و برداشتهاى مسلمانان انجاميده و موجب جا افتادن مذاهب فقهى و تبديل آن به چيزى شبيه به مذاهب كلامى شده است، جستجو كنيم. پيروان اين مذاهب يعنى عامه مردم نيز دچار اختلاف شدند و اين به عرصه سياسى يا فرهنگى سرايت پيدا كرد و بر كل امت اسلامى تأثير گذارد و استعمارگر با سوء استفاده از موقعيت، به فكر ايجاد تفرقه افتاد و به همين دليل، پيامدهاى منفى و زشت جنگ مسلمان با برادر مسلمان را همان گونه كه ميان عراق و ايران اتفاق افتاد و يا ميان عراق و كويت رخ داد، مشاهده كرديم.
محمود مراد: جناب مفتى نكات مهمى را مطرح كردند. آيا مسأله اختلاف بين مذاهب است. يا مسأله تقريب بين مذاهب؟ يا مسأله اختلاف يا تقريب ميان افكار است و آيا بايد اين افكار را روشن كنيم؟ يا بايد تقارب بين مذاهب را به شيوههاى ديگر روشن سازيم؟ مسأله چيست؟ و چرا همواره مسأله اختلاف بين مذاهب در اسلام ميان شيعه و سنى و ميان اين و آن برانگيخته مىشود؟ چرا موضوع همانند مسألهاى بزرگ به نظر مىرسد كه بر انديشه و اوضاع و اصول مسلمانان تأثير مىگذارد و به گونهاى به تضعيف قدرت مسلمانان در قبال نيروهاى ديگر مىانجامد؟