1- حزب (الوفد) در اين انتخابات 224 كانديدا بيش از مجموع تمام كانديداهاي ديگر احزاب - معرفي نمود، اما اكثر اين كانديداها حالت شكلي! و در واقع آماري - دكوري! داشتند و تعدادي از آنها در آخرين لحظات بعد از عدم موفقيت در پيوستن به ليست حزب حاكم، به حزب وفد پيوسته بودند تا بلكه حزب الوفد براي آنها پوشش تبليغاتي مناسبي فراهم نمايد.در همين راستا مبارزات انتخاباتي حزب تجمع نيز همانند مبارزات سابق تكرار شد و نتايج آن تقريباً همانند گذشته كسب 6 كرسي بود، حزب تجمع در انتخابات گذشته 5 كرسي كسب نموده بود، و البته در اين انتخابات نيز همان شعارهاي انتخاباتي گذشته حزب تبليغ شد.بدين ترتيب اكثر احزاب تقريباً از مبارزه انتخاباتي كنار رفتند و تاءثير آنها در روند و فعاليت سياسي نيز از بين رفت. بدين ترتيب بحران ايجاد شده بصورت يك بحران تشكيلاتي و ساختاري بروز نمود، كه رابطه اساسي با مديريت سازماني و جمود تفكر سياسي داشت و موانع غير دموكراتيك تحميل شده بر فعاليت سياسي، تنها علت اين حالت محسوب نميشود (بلكه احزاب دچار خود محوري شده بودند)!.
شايد اين مطلبي باشد كه جماعت اخوانالمسلمين در آخرين انتخابات، در حاليكه با موانعي شديدتر و بيشتر از آنچه بر احزاب قانوني تحميل شده بود روبرو بود - خلاف آنرا اثبات نمود. مهمترين اين موانع، غير قانوني بودن سازمان اخوان بطور كلي بود، اما عليرغم اين، اخوان نه تنها نتايجي بهتر از مجموع احزاب مخالف كسب نمود، 17 نماينده در پارلمان، بلكه مبارزه انتخاباتي خود را با توانائي بالا و كفايت سياسي كامل اداره نمود، بگونهاي كه تنها رقيب متعادل با مستقلهاي بيتشكيلات، و. قدرت اول اين انتخابات شناخته شد.
2- (تشكيلات) اخوان و نهاد غير تشكيلاتي مستقلهاپديده مستقلها در انتخابات قانونگذاري اخير - بعنوان يكي از نمادهاي اصلي كه توانست بحران احزاب سياسي در مصر را پشت سر بگذارد، به منصه ظهور رسيد و براي اولين بار از زمان شروع تجربه تعدد احزاب، مستقلها توانستهاند بيش از كرسيهاي حزب ملي، حاكم، كرسي بدست بياورند.
نمايندگان مستقل در اين انتخابات، قبل از پيوستن به حزب حاكم، 232 كرسي بدست آوردند و (حزب ملي) حاكم در مرتبه دوم قرار گرفت، چنانچه كانديداهاي رسمي آن 172 كرسي بدست آوردند، و جناح اسلامي با كسب 19 كرسي كه 17 نفر از اخوانالمسلمين وابستگي دارند، در مرتبه سوم قرار گرفت و بعد از آن حزب وفد مرتبه چهارم را با كسب 7 كرسي به خود اختصاص داد، و حزب تجمع چپ 6 كرسي كسب كرد و حزب ناصري! فقط يك كرسي بدست آورد و دو نفر، همانگونه كه ذكر شد، بعد از پيروزي بطور مستقل، به آن پيوستند.216 كانديداي مستقل در پيوستن به حزب ملي حاكم! بعد از اينكه بعنوان نماينده انتخاب شدند، با هيچگونه ملاطفتي روبرو نشدند و با پيوستن اين تعداد مستقل؟ نمايندگان (حزب ملي)388كرسي از 444 كرسي را، و بدون محاسبه ده كرسي كه رئيس جمهور براساس نص قانون اساسي مصر منصوب ميكند، كسب نمودند!البته اكثريت قريب به اتفاق نمايندگان مستقل، از حالت بينظمي عمومي كه مصر از لحاظ اجتماعي و سياسي با آن روبرو ميباشد، بهرهبرداري نمودند، آنها بدون داشتن رنگ حزبي و گرايش سياسي در واقع نماينده تشكلهاي فردي تازه به تمدن رسيده! و خدماتي بودند كه هيچگونه تجربه و يا پيشرفت سياسي در تشكيلات حزبي، نداشتند و در نتيجه از داشتن مهارت و دانش يك كادر سياسي بي بهره بودند.
اين درست است كه تعدادي از آنها قرباني بسياري از پارامترها و شرايط سويي بودند كه بر روند انتخابات كانديداها، بويژه در داخل حزب ملي، حاكم است و موجب دور شدن آنها از حزب شده بود، بشمار ميآيند، اما در عين حال خود آنها نيز همزمان تلاشي در جهت اتخاذ يك روند سياسي واضح و جايگزين براي خود انجام ندادند.در واقع بسيار مشكل است همتا و نظيري براي اين تعداد بيشمار كانديداي مستقل! در هر مكان ديگري از دنيا، حتي در كشورهائي با سيستم چند حزبي، پيدا و معرفي نمود.اين حالت صرفاً بيان كننده معاني بي ارزشي، نيرنگ و شخصيت كاذب حاكم در جامعه مصري و در نقطه مقابل، مخالف با ارزش كار تشكيلاتي و حزبي ميباشد.اين وضعيت سهمگين و نقش مستقلها موجب شد تا اين حالت در مقابل (كلمه سياسي) و يا نمايي سياسي، قرار بگيرد.
و در واقع اين موضوع ناشي از حالت جمود سهمگيني است كه احزاب سياسي مصر به آن مبتلاء شدهاند و موجب كاهش شديد اعضاء و تاءثير آن در جامعه شده است.در مقابل اين وضعيت، كانديداهاي مستقل اخوان، از خود چهره ديگري از معادله (مستقلهاي ملي) با وجههاي غير تشكيلاتي نشان دادند.الف - اخوان مستقل، ساختار تشكيلاتي و شعارهاي انتخاباتيمعني سياست و فعاليت حزبي در مصر، در حال حاضر خود چيزي نسيت كه دنيا در طول چهار دهه بعد از جنگ دوم جهاني آن را درك نموده و شناخته است. بنابراين فعاليت حزبي به معناي بيان گرايش ايدئولوژيكي بسته كه كادرهاي حزب خواهان آن هستند، نميباشد.
چنانچه زمان بيان انديشهها وافكار بزرگ و خارقالعاده و ادعاهائي مبني بر اينكه آنها قادر هستند بحران جهاني و حركت آفرينش را حل نمايند!، براي انتخاب كنندگان جهت راءي دادن، سپري شده است.سياست و احزاب در حال حاضر نخستين تشكيلات و نهادهايي هستند كه رويكرد آنها به سمت توسعه تواناييها و تجارب سياسي براي اعضاء ميباشد و ديگر نميتوانند سازمانهايي باشند كه بخواهند دستورات و چارچوبهاي خود محوري (چشم و گوش بسته!) بر سطوح مختلف حزب تحميل و ديكته نمايند، چنانچه گرايش ايدئولوژي هم در اين برهه ديگر بعنوان يك متن ديكته شده براي اعضاء و كادرهاي حزب كه همزمان با مشكلات و يا موانعي روبرو ميشوند، به دستورالعمل ايدئولوژيكي و حتي تك تك حروف و كلمات آن مراجعه نمايند و به جاي اينكه راه حلي جهت حل مشكل بيابند مشكل را بيشتر كنند، محسوب نميشود. بكله اين گرايش و توجه، بصورت پيوند محوري با استقبال از انديشهها و تفكرات و عكسالعملها به سوي يك راه حل معيني در انديشه سياسي متعادل، حركت مينمايد.عليرغم اينكه مفهوم (جنگ سرد) از بعد سياسي و فعاليت حزبي و درك مناقشه و گفتگو پيرامون فعاليت سياسي در بسيار از كانديداهاي انتخابات اخير ديده نميشود و اين به نفع الگوي اليگارشي و بينظمي و وضعيتي كه كانديداهاي مستقل از آن بهرهبرداري نمودند، به شمار ميآمد، اما مفهوم اول، عدم تمسك به تفكرات حزبي، تا حدودي بر احزاب مخالف تأثير گذاشته بود، در حاليكه مفهوم دوم، عدم تحميل گرايش ايدئولوژيك، نيز تا حدودي در اخوان المسلمين و گروهي از مستقلها، ديده ميشد، گرچه اين موضوع بطور نهايي حل نشده است!.
اخوان در آخرين انتخابات پارلماني مصر 70 كانديدا از چهرههاي جديد و رهبران رده دوم را كه داراي روابط و پيوندهاي اجتماعي در حوزههاي خود بودند و شرايط پيروزي نيز داشتند، معرفي نموده بود.
در واقع اخوان بعنوان يك تشكيلات بر پايه تواناييها و شايستگيهاي محلي لازم در صحنه انتخابات حاضر شد و ديگر اثري از موضوعات روزمره و تحميلي در آن ديده نميشد.از اين زاويه، سازمان اخوان در مقايسه با ديگر نيروهاي سياسي در ارائه راهكار جديد و فعال در حركت سياسي موفق عمل نمود و توانست مانورهاي سياسي، از جمله اينكه در چه زماني تشكيلات از دخالت مديريتي درحوزه انتخاباتي كانديداي مورد نظر خودداري نمايد و اينكه چه زماني در جهت انتخاب اين كانديداها اقدام نمايد و در حين مبارزه انتخاباتي چگونه آنها را ارشاد نمايد؟ را با مهارت و انديشه اجرا نمود.فرق اساسي بين شعارهاي اخوان در انتخابات سال 1987 و انتخابات 2000، به ميزان درجه و در واقع محتوا و حساسيت اين شعارها در خطاب قرار دادن نقطه نظرات رسمي و تعدادي از اصول جمهوري مصر و همچنين ميزان مانورهايي بود كه سازمان جهت حضور در انتخابات از خود نشان داد.اخوان المسلمين در انتخابات سال 1987 براسلوب و روش كاملي از انديشههاي سياسي تكيه داشتند و همچنين تمركز بر شعارهاي انتخاباتي خاص را ارائه نمودند و توانستند نبض افكار و صحنه انتخاباتي مصر را، در حمايت و يا تضاد با شعار محوري خود يعني (اسلام تنها راه حل) ، به سمت خود جذب نمايند، شعار (اسلام تنها راه حل) در واقع شعار ائتلاف اسلامي بهرهبرياخوانومشاركحزب (العمل) و (الاحرار) ، بود.اخوان در انتخابات، 1987، عليرغم آرام بودن محتواي كلام و رعايت حالت اعتدال، بعنوان گروهي ولو در سطح تبليغاتي و رمزي، معرفي شدند كه با گرايش رسمي و حاكم بر جامعه در تضاد است.در انتخابات بعدي برعكس وضع فوق، شعار و تبليغات انتخاباتي اخوان اينگونه نشان ميداد كه انگار وضعيت فعلي خارج از قانون اساسي و قوانين حاكم ميباشد!
بعنوان مثال فرزند شهيد حسن البناء: (سيف الاسلام حسن البناء) - يكي از كانديداهاي اخوان در قاهره، در اكثر سخنرانيهاي انتخاباتي خود اظهار نمود كه اولين موضوع مورد درخواست وي، (تطبيق قانون اساسي مصر از ناحيه متن كامل و عملي آن خواهد بود) .وي در مصاحبه مطبوعاتي خود اضافه نمود، (من خواهان تطبيق كامل قانوناساسي مصر ميباشم، مفاد قانون اساسي ميتواند تمام خواستههاي ملت مصر را تحقق ببخشد، چرا كه بعنوان مثال، ماده دوم آن بر اجراي شريعت اسلامي بعنوان تنها منبع قانونگذاري تاءكيد دارد) .همين موضوع در برنامه انتخاباتي (مأمون الهضيبي) ، جانشين مرشد كل و سخنگوي رسمي اخوان نيز به چشم ميخورد. زماني كه وي شعارهاي خود را براساس مفاهيم و معاني سياسي كه اكثر احزاب مخالف و بلكه تعدادي از كانديداهاي حزب حاكم اظهار نموده بودند، تمركز داد، بعنوان مثال تأكيد بر آزادي در چارچوب اصول جامعه و لغو قوانين معارض با آن، و يا تاكيد بر اينكه:
(اصل دعوت ما اصلاح حقيقي فراگير از خلال كانالهاي قانون اساسي و حقوقي جهت برپائي قانون خدا در راستاي اصلاح دنيا و دين ميباشد) .عليرغم اينكه شعارهاي اسلامي همچنان در فراخوان اخوان وجود داشت، اما اخوان برخلاف انتخابات 1987 محوريت تبليغات را بر يك شعار كلي قرار نداد و شعار (اسلام تنها راه حل) نيز در بسياري از حوزهها به چشم نميخورد، در واقع اخوان در صدد بود اينگونه نشان دهد كه اكثر آنها نيز گروهي از درون جامعه هستند و در مقابل آن قرار ندارند.بنظر ميرسد وجود فشار و سركوب شديد و دلائل امنيتي اخوان را مجبور به تغيير روش نمود در حاليكه عدهاي قائل هستند، كه تحول واضحي در گرايشي اخوان در مصر به وجود آمده و آنها را به اين سمت سوق داده كه با جامعه بيشتر آميزش داشته باشند و قوانين و قانون اساسي را بپذيرند و از حالت يك مرشد واجب الاطاعه`، آموزشدهنده و امر و نهي كننده!، تا حد معقولي دوري بگزيند. و لذا در اين انتخابات اخوان نياز به ابزارهاي نمايشي جهت اثبات توانائيهاي تشكيلاتي نداشتند و هزاران نفر را در انتخابات در پشت سر جمع ننمودند، بلكه آنها مردم را براي حمايت از برنامههاي ويژه خود جذب نمودند.
در اين چارچوب اخوان در صدد برآمدند تا تعداد كانديداهاي خود را تا حد ممكن، بعلت حساسيت حكومت، كاهش دهند و در مقايسه با انتخابات قبلي هم تعداد بيشتري از آنها پيروز شدند.ب - ظلمتگراها يا اصلاحطلبهاتجربهاندوزي اخوان در دو دهه گذشته از اين قرن (بيستم) از طريق جنبشها و سنديكاهاي حرفهاي و پارلماني، موجب شد تا آنها راهكارهاي جديدي بياموزند كه بتوانند در تدوين خطاب و گرايش جديد، بر بينظمي، جمود فكري، دگماتيسم، بيهدف بودن كه بر حيات سياسي مصر سايه افكنده، پيشي بگيرند و اين بعلت گرايشي بود كه آنها در جهت ايجاد پيوند و رابطه بين عقيده و امور اجتماعي و رفاهي اتخاذ نمودند.
اخوان از دهه گذشته در جهت داخل شدن به حوزه سياسي به تمام معناي آن، شتاب زيادي بخرج داد بگونهِ كه در انتخابات 1984 و 1987 قانونگذاري شركت نمودند و نتايج خوبي نيز بدست آوردند، چنانچه در پياده كردن دموكراسي در بيشتر جنبشها و سنديكاهاي حرفهاي در طول دهه هشتاد نيز موفق عمل كردند.اخوان بار ديگر در سال 2000 و در هزاره سوم به صحنه انتخابات - بعد از اينكه بدلائل امنيتي و سياسي از انتخابات 1995 دور بودند - بازگشتند و اگر سخت باشد كه بپذيريم اخوان در هزاره سوم بطور كامل به سمت مفاهيم دموكراسي و تعدد سياسي از بعد نظري و عملي روي آورده و همچنين حرف مخالفين آنها را بپذيريم كه اخوان ظاهراً از ربط دادن بين مقولات ديني و سياسي (دخالت دين و سياست) دست برداشتهاند!!، اما ميتوانيم قبول نمائيم كه توجه سياسي به معناي علمي، مسالمتآميز و امروزي مساحت زيادي از فضاي فكري و گرايشات اخوان را برخلاف گذشته، به خود اختصاص داده است.
عليرغم اينكه سازمان اخوان المسلمين توسط مخالفين بيشتر بعنوان يك جناح بسته معرفي شده، اما اين جناح در مقايسه با ديگر جناحها تنها سازماني است كه تلاش نموده تا مفهوم جديد سياست را در مبارزه اخير درك نمايد و بين تكامل سياسي كانديدا و تاءثير محلي و فعاليت اجتماعي و رفاهي، ايجاد رابطه نمايد.