گفتگوي استاد خسروشاهي درقاهره با معاون اول جمال عبدالناصر رهبر فقيد مصرمقدمهاي براي شناخت مصر از درون(1)
اشاره: مطلبي كه پيش رو داريد، متن گفتگويي حجتالاسلام والمسلمين سيدهادي خسروشاهي باحسين الشافعي معاونجمال عبدالناصر فرمانده انقلاب و نخستين رئيس جمهوري مصر است. وي اگرچه اكنون از مشاغل رسمي سياسي در كشورش فاصله گرفته، اما چهره اي موجه و مورد احترام در محافل سياسي مصر است و طبيعتاً به دليل مسئوليتهاي مهم نظامي و سياسي كه در مقطع كودتايافسران آزاد و پس از آن سالها در كادر رهبري مصر داشت، منبع قابل استنادي براي بررسي تاريخ تحولات معاصر است. در اين گفتگو كه بيش از مصاحبه يك سويه به رد و بدل شدن ديدگاههاي سياسي ميان شافعي و خسروشاهي شباهت دارد، رئيس نمايندگي ايران در جايجاي بحث، با نظرات شافعي به مخالفت برميخيزد و ديدگاه خود را در ابتداي سئوالاتش مطرح ميكند.
اين شيوه سبب شده است كه نيازي به اين تذكر نباشد كه انعكاس اظهاراتشافعي به منزلهِ تأييد آنها نيست و صرفاً به منظور آشنايي با نحوههاي گوناگون نگرش به تحولات تاريخ معاصر مصر صورت ميپذيرد. متن كامل اين گفتگو كه با مقدمه حجتالاسلام والمسلمين خسروشاهي آغاز ميشود، در پي از نظر خوانندگان گرامي روزنامه اطلاعات ميگذرد:مقدمه:شناخت مصر از درون ، در دوران اقامت سه ساله در قاهره بعنوان رئيس نمايندگي جمهوري اسلامي ايران در مصر، يكي از هدفهاي اصلي من بود. در همين راستا، علاوه بر مطالعه صدها كتاب و مقاله و تحليل نويسندگان و پژوهشگران مصري و خارجي درباره تاريخ نيم قرن اخير مصر، بويژه پس از كودتايافسران آزاد ، به ديدار شخصيتها و چهرههايي رفتم كه هر كدام بنحوي در نيم قرن گذشته در حوادث مصر نقشي داشتهاند. افراد زير از جمله اين چهرهها بودند:
حسين الشافعي معاون اول جمالعبدالناصر به مدت 14 سال،محمدحسنين هيكل مشير و مشار عبدالناصر،خالد عبدالناصر فرزند جمال واحمد حمروش افسر چپگراي وابسته به افسران آزاد و مسئول فعليلجنهالتضامن المصري كه رئيس قبلي اين كميتهانورالسادات بود و دهها چهره ديگر سياسي مصر.... البته ديدارهاي مكرر و متعدد با شيخالازهر ، مفتي مصر، رئيس دانشگاهالازهر و دهها نفر از علما و بزرگانمجمعالبحوث الاسلاميه مصر و شخصيتهاي علمي، دانشگاهي فرهنگي، فلسفي و مطبوعاتي مصر، مانند: دكترحسن حنفي دبير انجمن فلسفه مصر، دكترمحمدابراهيم فيومي رئيس دانشكده اصولالدين الازهر، دكترحمدي زقزوق رئيس انجمن فلسفه مصر و وزير اوقاف، دكترعادل حسين ، دكترفهمي هويدي ،دمرداش العقالي ،صالح الوردواني ،عبدالله قمي ، دكتراحمد راسم النفيس و... كه به طور طبيعي در زمينههاي علمي - فرهنگي، فوايد و آثار بسياري داشت، بخش ديگري از كوششهاي اينجانب در دوران اقامت در قاهره بود كه بيترديد آثار درازمدت آنها قابل توجه است.
در اين زمينه، اشاره به يك مورد در اين مقدمه كوتاه، بيمناسبت نيست و آن تشكيل ميزگردتقريب بين مذاهب اسلامي در قاهره بود كه با شركت شخصيتهايي چون: دكترسيدمحمد طنطاوي شيخ الازهر، دكترنصرفريدواصل مفتي مصر، دكتراحمد عمرهاشم رئيس دانشگاه الازهر، دكترحمدي زقزوق وزير اوقاف،عبدالله قمي ، شيخمحمود فرحات از لبنان، شيخاحمد بن مسعود السيايي مفتي عمان و از ايران، آيتالله محمد واعظزاده، آيتالله محمدعلي تسخيري و اينجانب برگزار شد.گزارش اين ميزگرد و مسائل مطرح شده در آن، علاوه بر نشر مستقل از سوي ما در قاهره، در چند صفحه كامل و در دو شماره از سوي روزنامه معروف مصريالاهرام توسط استاد دكترمحمود مراد كه اداره جلسه را به عهده داشت، منتشر گرديد كه مورد استقبال محافل اجتماعي قرار گرفت.
در ايران نيز متن كامل آن به ضميمه ترجمه فارسي، توسط اينجانب آماده شد كه از طرفكلبه شروق ومركز بررسيهاي اسلامي قم اخيراً منتشر گرديد.... همانطور كه اشاره شد، ديدار شخصيتهاي تاثيرگذار در تاريخ مصر، يكي از اهداف اينجانب، براي كشف حقايق تاريخي و شناخت مصر از درون بود. محصول اين كنكاش و تلاش كه نيازمند صبر و حوصله و دقت و علاقه و اهتمام خاص بود، كتابي است تحت عنوان:شناخت مصر از درون درچهارصدصفحه كه هماكنون مراحل پاياني ويرايش و تكميل را ميگذراند.
در بخش ملحقات اين كتاب، مطالبي آوردهام كه شامل بحثهاي ارزندهاي است درباره: احزاب مصر، مطبوعات مصر، نقش كنوني الازهر، و متن گفتگوها با شخصيتها و چهرههاي سياسي - مذهبي. در اين مجال، ترجمه متن گفتگو با نايب رئيس،حسين الشافعي از معدود افراد باقيمانده از گروه افسران آزاد و همكارجمال عبدالناصر را كه قبل ازانورالسادات ، 14 سال تمام معاون اولناصر بود، براي اطلاع علاقمندان و خوانندگان گرامي روزنامه اطلاعات درج ميكنيم، به اميد آنكه متن اصلي كتابشناخت مصر هرچه زودتر آماده چاپ و نشر گردد كه به نظر ميرسد جاي آن در ميان ما خالي است و مورد استقبال اهل خرد خواهد بود. آشنايي با حسينالشافعي - نايب رئيس -حسين الشافعي در سال 1918 (م) در شهرطنطا بدنيا آمد. 6 برادر و 4 خواهر داشت.
در جنگ جهاني دوم (1942م) درالعلمين با عبدالناصر آشنا شد و اين آشنايي مقدمه دوستي مادامالعمر گرديد. سرهنگ حسين الشافعي، عضو ارشد سازمان افسران آزاد بود و فرماندهي واحدهاي زرهي در شب كودتا با او بود. او در سال 1954 وزير جنگ شد و بعد وزير امور اجتماعي و در سال 1962، مقام وزارت اوقاف را هم به مقام قبلي خود افزود.از سال 1961 تا 1975 به مدت 14 سال نايب رئيس يا معاون عبدالناصر بود كه هماكنون نيز مردم او رافخامه نائبالرئيس خطاب ميكنند.او پس ازكمپ ديويد ازسادات جدا شد و از آن زمان تاكنون، در منزل خود بسر ميبرد. به مطالعه و نوشتن ميپردازد و گرايش مذهبي خاصي پيدا كرده است. (هر شب يك جزء از قرآن را ميخواند، در مقالاتي كه مينويسد هميشه به آيات قرآن مجيد استشهاد ميكند و همه دوشنبهها و پنجشنبهها را روزه ميگيرد.) اهل مطالعه و نوشتن است و مقالات خود را در هفتهنامههاي مستقل غير دولتي منتشر ميسازد.
علاوه بر مجموعه مقالات، دو جلد از خاطرات وي نيز بعنوانشاهد عليالعصر منتشر شده است. به انقلاب اسلامي ايران و امام خميني(ره) علاقه خاصي دارد. حزبالله لبنان را از خود ميداند و حتي عليرغم سختي سفر، براي مصاحبه باالمنار به دعوت آن شبكه تلويزيوني به بيروت رفت و دو ساعت مصاحبه زنده داشت. او در بزرگداشت سالگرد انقلاب اسلامي ايران، همواره در مراسم مركز نمايندگي شركت ميكرد و در نزد توده مردم بسيار مورد احترام است.... قرار ديدار باحسين الشافعي ، به خواست اينجانب، توسط برادر محترماحمدالسيوفي ، نويسنده معروف مصري و با حضور برادر گرامي آقاي جودكي، وابسته فرهنگي ايران در مصر، انجام گرفت.محل ملاقات، منزل آقاي شافعي بود كه در محلهالمهندسين قاهره قرار دارد (ويلايي پر از گل و گياه). نخست توسط آقايسيوفي معارفه به عمل آمد و سپس اينجانب توضيح دادم كه علت ملاقاتم، انگيزه سياسي روز ندارد، بلكه ميخواهم حقايق تاريخي مصر، آنطور كه هست روشن شود.
جنابعالي در حركتافسران آزاد نقش اصلي را به علت فرماندهي نيروهاي زرهي به عهده داشتيد و بعدهم 14 سال تمام معاون رئيس عبدالناصر بوديد وناگهان به دستور عبدالناصر،انورالسادات جانشين شما شد. ميخواهم توضيحات لازم را بدهيد و البته با اجازه جنابعالي، برادرم آقاي جودكي اين گفتگو را ضبط ميكند؟پس از اين مقدمه كوتاه آقاي شافعي گفت:ضبط گفتگوهاي ما هيچ اشكالي ندارد، بويژه كه شما براي ثبت در تاريخ با من سخن ميگوييد.در پايان اين مقدمه متن كامل گفتگوي خود را با آقاي نايب رئيس، حسين الشافعي عيناً براي ثبت در تاريخ نقل ميكنيم، اما پيش از آن ذكر چند نكته در اين ارتباط ضروري به نظر ميرسد. ايشان همچنان از روش عبدالناصر و افسران آزاد در سركوب ناجوانمردانه حركت اسلامي مصر و قتل عام رهبري اخوانالمسلمين دفاع ميكند و متاسفانه باور دارد كه بدون اين سركوب،انقلاب ! يعني همانكودتاي افسران آزاد شكست ميخورد، در حالي كههمهپژوهشگران منصف داخلي و خارجي معاصر نوشتهاند كهاگرهمكاري افراد سازمان افسران اخوانالمسلمين مانند:سرهنگمحمودلبيب ، سرهنگمحمود ابوالسعود ، سرلشكرعبدالرئوف و امثال اينها نبود،حركت افسران آزاد به تنهايي قادر به انجام كودتا نبودند و همين نكته رافاروق شاه مخلوع مصر، پس از اخراج از مصر، در يادداشتهاي خود كه ترجمه آن در مجلهخواندنيها تحت عنوانچگونه از سلطنت خلع شدم چاپ شده است، به صراحت مينويسد كه:وقتي افسران كودتا براي بدرقه من وارد كشتي محروسه شدند، دو نفر از آنها اخواني بودند و من فهميدم كه كودتا زير نظر سازمان نظامي اخوان انجام گرفته است...
به هرحال ما در اين مقال، يك عكس تاريخي از امامت شيخحسن الهضيبي (كه آقاي شافعي از او تعريف نميكند!) و اقتداء افسران آزاد به او از جمله: عبدالناصر،عبدالحكيم عامر ، و همين آقاي حسين الشافعي چاپ ميكنيم تا خوانندگان ملاحظه فرمايند كه چگونه افسران آزاد، نخست مريد رهبري اخوان بودند و چگونه مرشد اخوان، پيشنماز آنها بود و سپس براي انحصار در قدرت و حكومت، آنها را با اتهامات واهي و قرار گرفتن در كنارمحمد نجيب رئيس جمهوري وقت مصر، در يك سخنراني عمومي به اعدام محكوم كردند.