نخستين مقاله كتاب، به موضوع «فلسفه چيست و چه مفهومي دارد؟» اشاره و درباره آن مباحثي را مطرح مي كند و در مقاله دوم، ضمن بيان فرق ميان «فلسفه» و «سفسطه»، دلايل عمده ايدئاليست ها نقد و بررسي مي شود.
مقاله سوم به ارزيابي مساله «علم» و تقسيم بندي آن به علم حصولي و حضوري مي پردازد و مقاله چهارم، بحث «علم و معلوم» و ارزش معلومات را مطرح مي كند. در اين مقاله اصالت بينش فلسفه رئاليستي با دلايل منطقي به اثبات مي رسد.
مقاله پنجم اين كتاب، «پيدايش كثرت در ادراكات» نتايج پربار و ارزنده اي را در زمينه بحث هاي فلسفي و روانشناسي درباره «حس و عقل» بيان مي كند.
مقاله ششم با عنوان «ادراكات اعتباري»، بحث تازه فلسفي را مطرح و چگونگي تفكيك ادراكات اعتباري و حقيقي را از يكديگر، روشن مي كند.
در مقاله هفتم، «وجود» مورد ارزيابي قرار مي گيرد. مسئله «وجود» به علت پيوند عميقي كه با ساير مباحث فلسفي دارد، از اساسي ترين مسائل فلسفه به حساب مي آيد. دو مساله مهم «موجود معدوم نمي شود» و «عدم نسبي است»، براي نخستين بار در اين مقاله مورد پژوهش قرار گرفته است.
در مقاله هشتم كه مسائل «ضرورت و امكان» را تجزيه و تحليل مي كند، بيشتر به مساله وجوب و قطعيتي كه در جهان حكمفرماست، توجه مي شود. در آخر همين مقاله، «جبر و اختيار» و «استعداد تكليف و مسووليت انسان در قبال نظام حتمي جهان هستي» تحقيق و بررسي مي شود.
در مقاله نهم، قديمي ترين مساله فلسفه با عنوان «قانون عليت» مورد موشكافي قرار مي گيرد و حقايق تازه اي آشكار مي شود و سپس «علت غائي» و اين كه شانس، بخت و اتفاق هيچ گونه مفهومي نمي تواند داشته باشد، روشن مي شود.
در مقاله دهم، مسئله «قوه و فعل» كه از دقيق ترين مسائل فلسفي جهان ماست، با بينش ويژه اي ارزيابي مي شود.
مولف در مقاله يازدهم، موضوع «قدوم و حدوث» را پيش كشيده است و دو نكته اساسي «جهان طبيعت حادث علّي است» و «جهان طبيعت حادث زماني است» را به اثبات مي رساند كه از نظر فلسفي اهميت بسياري دارد.
در مقاله دوازدهم، موضوع «وحدت و كثرت» و پيوند آن با فلسفه و انقسامات و احكام وحدت و كثرت و مساله «تقابل» كه چهار قسم است، بررسي مي شود.
در مقاله سيزدهم «مهيّت، جوهر، عرض» مطرح شده و درباره نظريات و آزمايش هاي علمي جديد بحث شده است.