چه كساني به اسرائيل چراغ سبز نشان دادند؟
دوران "هروله" اعراب!
1
آخرين ديوار هاي شرم
فرو ريخت
و ما شاد شديم
و رقصيديم!
و به امضاي صلح ترسويان ،
گفتيم مباركباد!
ديگر از چيزي ،
نه ترس داريم نه شرم
كه رگ هاي غيرت و غرور خشكيده در وجود
2
براي بار پنچاهم
شد تجاوز بر شرف
وما ،
نه لرزيديم و نه، فرياد زديم!
و تماشاي خونهاي ريخته ،
مارا نترساند
و ما به دوران "هروله " رسيديم !
و همچون گوسفندان ،
همگان به صف ، در كشتارگاه !
دويديم له له زنان !
و براي بوسيدن چكمه جلادان،
مسابقه داديم!
3
نيم قرن تمام،
كودكان ما را گرسنگي دادند
و در پايان روزه؟
پرت نمودند بسوي ما
يك دانه پياز!
4
غرناطه ،
براي بار پنجاهم
از دست اعراب رفت
همانند تاريخ عرب!
ستون هاي استوار روح
فرو ريخت
همراه شاخه هاي قبيله و سرودهاي قهرماني
اشيليه ، و انطاكيه ،
سقوط كرد
و نيز تسليم شد "حيطن"
بدون نبرد ،
و "عموريه " برباد رفت
و "مريم"
بدست جنگ سالاران افتاد
و مردي كه برهاند رمز آسمان را ،
كجاست ؟
از مردانگي خبري نيست !
آخرين محبوبه هاي ما
به دست روميان افتادند ...
پس از چه دفاع كنيم؟
در قصر ما ،
تك "جاريه اي" هم نيست
كه قهوه اي سازد آماده و...
از چه دفاع كنيم پس؟
5
در دستان ما ، "آندلسي" نيست ،
كز آن ما باشد.
همه چيز را دزديدند!
درها و ديوار ها ،
همسران و كودكان،
زيتون و روغن،
و سنگ فرش خيابانها...
عيسي بن مريم را نيز
ربودند،
به آن هنگام كه شيرخواره بود.
ياد و خاطره ليمو،
نعنا و زردآلو را دزديدند
و قنديل هاي مساجد را نيز
6
براي ما
يك كنسرو "ساردين " دادند
كه غزه نام دارد!
با استخواني خشكيده ،
"اريحا" نام
و مسافر خانه اي كه "فلسطين " مي نامند
بدون سقف و ستون !
و ما،
جسدي هستيم ، بدون استخوان
و بدون انگشت دستان!
7
درآنجا ويرانه اي نيست
كه بر آن گريه كنيم
و امتي ، چگونه بگريد؟
كه گرفته باشند از او ،
8
چشمهايش را
پس از ازدواج پنهاني به "اسلو"
ما ديگر عقيم شديم
ميهني به ما دادند
كوچكتر از يك دانه گندم !
ميهني كه مي توان آن را بلعيد !
بدون نوشيدن آب
همچون قرصهاي آسپيرين!