فعاليت هاي سياسي
فعاليت هاي سياسي استاد سيدهادي خسروشاهي، در واقع از دوران نوجواني و به هنگام اقامت در تبريز، يعني به سال 1330 ش و در زمان اوج جريانات نهضت ملي شدن صنعت نفت به رهبري آيت الله كاشاني و روحانيت آگاه و مساعدت فدائيان اسلام و همكاري عناصر ملي، با شركت در جلسات هيئت ها و جمعيت هاي مذهبي در تبريز، آغاز گرديد.
«جمعيت امر به معروف و نهي از منكر» كه در تبريز به همت مرحوم حاج شيخ علي اكبر صحت تأسيس شده بود و هفته نامه «حديد» ارگان رسمي آن بود، نخستين پايگاه فعاليت سياسي - مذهبي ايشان بود... اين جمعيت بخش اسلام گراي هوادار نهضت ملي نفت، در آذربايجان - بهويژه تبريز - به شمار مي رفت.
استاد هم زمان، با نشريه «منشور برادري» و رهبري فدائيان اسلام، از طريق مكاتبه ارتباط برقرار نموده و ارسال و اهداء كتاب راهنماي حقايق - مانيفست فدائيان -، به تبريز در همين راستا بود.
پس از مهاجرت به قم، در سال 1332، دامنه فعاليت هاي سياسي استاد گسترده تر شد و آشنائي حضوري با آيت الله كاشاني، آيت الله طالقاني، شهيد نواب صفوي - فدائيان اسلام - زمينه اين نوع فعاليت ها را آماده تر و بيشتر كرد.
در همين دوران، با تشكل هاي اسلامي ديگر مانند: «اتحاديه مسلمين» به رهبري مرحوم آيت الله حاج مهدي سراج انصاري و «انجمن تبليغات اسلامي» به مديريت مرحوم دكتر عطاءالله شهاب پور، هماهنگي و همكاري تنگاتنگ به عمل آورد كه بخش عمده آن فرهنگي - سياسي بود.
همكاري همه جانبه با انجمن هاي اسلامي دانشجويان، مهندسين، مسجد هدايت كه زير نظر آيت الله طالقاني، مهندس مهدي بازرگان، دكتر يدالله سحابي اداره مي شدند. و اهداف اسلامي - ضداستعماري را پي گيري مي كردند، يكي ديگر از نمودهاي روشن فعاليت سياسي ايشان بود.
... پس از كودتاي 28 مرداد و تشكيل «نهضت مقاومت ملي» و سپس سازمان «مكتب تربيتي - اجتماعي - علمي» - متاع - كه توسط شخصيت هائي چون آيت الله فيروزآبادي، آيت الله طالقاني، آيت الله سيد رضا زنجاني، مهندس بازرگان، دكتر يزدي، محمد نخشب و ديگران اداره مي شد، عليرغم آنكه استاد با انديشه «ملي گرائي» مصطلح!، به طور مطلق هماهنگي نداشت، با آن نهضت و مكتب همكاري مي نمود كه در واقع بخش ديگري از فعاليت هاي سياسي ايشان را در اين برهه از زمان رقم مي زند و در عين حال فراگير بودن انديشه سياسي را نشان مي دهد كه هم زمان مي توانست با اين گروه ها، با انديشه هاي مختلف، ولي در چهارچوب خاص خود، همكاري داشته باشد.
... پس از تشكيل «نهضت آزادي» استاد به مثابه هوادار و يك سمپات فعال در جريانات مربوط به آن شركت داشت و در واقع «رابط مستقيم» بين نهضت و مراجع و حوزه علميه قم بود، بدون آنكه «عضويت رسمي» در آن داشته باشد.. (شرح تفصيلي اين امور البته در جاي خود با اسناد و مدارك آمده است).
... به دنبال قيام روحانيت بيدار و آغاز نهضت امام خميني و حوادث 15 خرداد، فعاليت هاي استاد به اوج رسيد و در همين دوران نشريه سياسي «بعثت» ارگان مخفي دانشجويان حوزه علميه قم را با همكاري: آيت الله هاشمي رفسنجاني، مرحوم علي حجتي كرماني و سيد محمود دعائي و يكي دو نفر ديگر، منتشر و در تهيه مقالات و اخبار سياسي براي اين نشريه و همچنين چاپ و نشر و توزيع آن در سراسر ايران، نقش ويژه اي را ايفا مي كرد...
استاد در نوشتن يا آماده سازي بعضي از اعلاميه هاي طلاب و فضلاي حوزه علميه قم و جمع آوري امضا و چاپ و نشر و توزيع آنها هم نقش خاص و فعالي داشت و در راستاي همين نوع فعاليت ها، چندين بار توسط ساواك و شهرباني قم جلب و بازداشت شد و يا پس از دستگيري و تشكيل پرونده به مركز اعزام گرديد.
در يكي از اين بازداشت ها، پس از حوادث 25 شوال و تظاهرات وسيع طلاب در قم، همراه آقاي شيخ محمد نبي پور، به زندان «قزل قلعه» در تهران اعزام شد و مدت ها در بند 2، در كنار: آيت الله رباني شيرازي، شيخ صادق خلخالي، آيت الله انصاري شيرازي، حجت الاسلام جهانتاب، حاج مرتضي تجريشي، به سر برد باز در همين رابطه، دو بار نيز در شهر ري و تبريز توسط ساواك دستگير و مورد بازجوئي قرار گرفت.
با ادامه مبارزه و اوج گيري تظاهرات در ايران، بهويژه قم، به حكم كميسيون امنيت شهرستان قم، متشكل از رؤساي: فرمانداري، شهرباني، ساواك و دادگستري قم، پنج نفر از علماي قم، به عنوان محركين اصلي اين تظاهرات ضد رژيم دستگير و براي مدت «سه سال» به «انارك» يزد تبعيد شدند... و استاد چندين ماه در انارك، در كنار مرحوم آيت الله سيد مرتضي پسنديده - برادر بزرگ امام خميني - و آيت الله ناصر مكارم شيرازي - از مراجع تقليد فعلي - و حجت الاسلام سيد احمد كلانتر و شيخ عباس ضيغمي در تبعيدگاه بد آب و هواي انارك به سر برد و با اوج گرفتن حركت انقلابي مردم، همراه با بقيه تبعيدشدگان، آزاد و به قم مراجعت نمود.
... پس از پيروزي انقلاب اسلامي و مراجعت امام به ايران و تشكيل ده ها حزب و سازمان با گرايش هاي مختلف، براي جذب جوانان و نيروهايي كه تمايلي به همكاري با احزاب چپ و راست را نداشتند، سازماني با هدف اعتدال و به عنوان حزب وسط، به همراه بزرگان و اساتيد معروفي چون: سيد صدرالدين بلاغي، سيد غلامرضا سعيدي، رضا گلسرخي، حاج كريم انصارين، هاشم شبستري زاده و... تأسيس كردند و استاد علاوه بر عضويت در هيئت مؤسس، سخنگوي رسمي، مسئول روزنامه ارگان و عضو كميته مركزي حزب بود و فعالانه همراه ديگر برادران، در راستاي پيشبرد اهداف انقلاب اسلامي، در تلاش شبانه روزي بودند.
با مطرح شدن تهيه و تصويب «قانون اساسي» جديد نظام اسلامي، زمزمه هاي مخالفي از سوي افراد غيرمسئول در حزب به گوش رسيد و عناصر غيرمتشرع با همكاري عوامل نفوذي سازمان هاي سياسي ديگر، قيافه «اپوزيسيون»!! بر خود گرفتند و با دخالت دادن افراد «سكولار» در امور حزب، به ايجاد انحراف در خط مشي اصلي و مصوب هيئت مؤسس حزب، پرداختند و عليرغم كوشش هاي اصلاحي در ضرورت مراعات اصول حزبي و موازين انقلاب اسلامي، به مخالفت عملي با نظام پرداختند. در اين چنين شرايطي استاد با دعوت و تشكيل جلسه اضطراري اعضاء هيئت مؤسس و كميته مركزي، استعفاي دسته جمعي هيئت مؤسس را سامان داد و پس از امضاي همه اعضاء آن را در جرائد آن روز منتشر نمود و به موازات آن، انحلال رسمي حزب را كه جزو وظايف هيئت مؤسس و كميته مركزي بود، اعلام كرد...
البته متأسفانه عناصر مشكوك و نفوذي مورد اشاره با سوءاستفاده از نام و امكانات حزب، به فعاليت هاي غيرمشروع خود ادامه دادند و سرانجام آنها، همان شد كه همگان از آن اطلاع دارند...
... پس از ماجراي حزب و مراجعت استاد به حوزه علميه قم، حضرت امام خميني(قدس سره) طي يك حكم رسمي ايشان را به عنوان نماينده خود در «وزارت ارشاد» انتخاب و منصوب كردند و ايشان به مدت دو سال، در اين وزارتخانه به انجام وظايف محوله از جانب امام، پرداخت.
ايشان پس از دو سال و به دنبال تغيير و تحول در كشور، به عنوان سفير جمهوري اسلامي ايران در واتيكان انتخاب و به اين كشور اعزام شد و مدت پنج سال تمام در اين كشور - و در ايتاليا - به خدمات سياسي - فرهنگي خود ادامه داد و هم زمان «مركز فرهنگي اسلامي اروپا» را در «رم» تأسيس نمود كه فعاليت هاي فرهنگي گسترده اي در اروپا داشت..
... پس از مراجعت به ايران، به موازات استمرار بخشيدن به فعاليت هاي سياسي خود، به تدريس در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران و دانشكده روابط بين الملل وزارت امور خارجه و مشاورت وزير امور خارجه و اداره گروه تحقيقاتي حركت هاي اسلامي در دفتر مطالعات سياسي، پرداخت.
... در سال 1379 به عنوان رئيس هيئت ديپلماتيك ايران در مصر، به قاهره رفت و سه سال به فعاليت هاي سياسي - فرهنگي ثمربخشي در مصر پرداخت كه به خلاصه اي از آن در بخش بعدي اشاره مي كنيم.
شرح كامل فعاليت هاي سياسي استاد در خارج، در مجموعه خاطرات چند جلدي ايشان نقل شده است كه اميدواريم پس از نشر، مورد استفاده علاقه مندان قرار گيرد.