صفحه اصلي
زندگينامه
كتابها
كتب فارسي
كتب عربي
دانلود كتاب
مقالات
سياسي
فرهنگي
تاريخي
مصاحبه
سياسي
فرهنگي
تاريخي
خاطرات
علما و مراجع
شخصيت هاي داخلي
شخصيت هاي بين المللي
آلبوم
شخصيتهاي بين الملي
شخصيتهاي ايراني
علما و مراجع
كنفرانسها
مصر
واتيكان
متفرقه
ويژه نامه
اخبار
اخبار سايت
اخبار فرهنگي
پيوندها
تماس با ما
ويژه نامه
تبليغات
دعواي ما براي كيست؟
موضوع مقاله :
سياسي ,
اهداف انقلاب اسلامی در شعار همگانی: آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی خلاصه شده بود... مفاهیم هر سه شعار هم کاملاً روشن و قابل درک است... به نظر من دو شعار نخستین: آزادی و استقلال، پس از پیروزی انقلاب اسلامی تحقق یافت.
یعنی ایران و مردم آن از یوغ استعمار و ایادی داخلی آن که در استبداد سلطنتی و اعوان و انصار آن تبلور یافته بود، آزاد و رها شدند و توانستند با شرکت در نخستین همه پرسی آزادی، آزادانه نظر خود را اعلام دارند و بعدها نیز در انتخابات گوناگون با تشخیص خود، افراد موردنظر را برای مناصب حکومتی یا مجلس یا شوراها، انتخاب کنند...
این آزادی با طرد و قطع ید امپریالیسم و نفی حضور همه جانبه آن در کشور و سپس برچیدن رژیم 2500 ساله استبداد شاهی تحقق یافت و به قول یکی از بزرگان: اگر انقلاب هیچ بازدهی ای هم جز طرد استعمار و نفی استبداد نداشت، همین برای اثبات ارزش و اهیمت آن کافی بود... چون منشأ همه مفاسد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... در جوامع وابسته، استبداد و استعمار است.
بدین ترتیب و بدون ورود در توضیح و تفصیل، باید پذیرفت که نخستین شعار انقلاب اسلامی عملی نشد و مردم نیز خود شاهد چگونگی مراحل و دوران های تکاملی آن پس از پیروزی بوده اند.
مسئله دوم که بی تردید از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، موضوع استقلالی است که اساس و ریشه پیشرفت و تکامل در هر جامعه ای به شمار می رود...
بی تردید اگر انقلاب پیروز می شد ولی در عمل «استقلال» نمی یافت و به شرق یا غرب روی می آورد، دستاورد نهایی آن برگشت به دوران قبلی، در لباس و شکلی جدید بود.
وابستگی به این یا آن، لوازم و تبعاتی دارد که در صورت پیدایش گریزی از آنها نخواهد بود...
استقلال به مفهوم واقعی کلمه ستون اصلی و پایه بنیادی شکوفایی یک جامعه و یک ملت است...
در هر کجا که استقلال نباشد، بیماری های مسری ویرانگر «غرب زدگی» یا «شرق زدگی» شیوع پیدا خواهد کرد و جامعه ای بی هویت، پیرو دیگران، مقلد بی اختیار غرب یا شرق ـ در همه زمینه های زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ـ به وجود خواهد آمد که در کل موجب انهدام «آزادی» به دست آمده هم خواهد شد...
و روی همین اصل بود که شعار «استقلال» با شعار «نه شرقی ـ نه غربی» تکمیل شد تا به مرحله سوم، یعنی تشکیل جمهوری اسلامی برسیم که درواقع عالی ترین مرحله ارزشی و هدفی انقلاب اسلامی است. در مورد تشکیل جمهوری اسلامی ـ اصلی ترین هدف انقلاب ـ متأسفانه باید گفت که ما هنوز به طور کامل به این هدف نرسیده ایم...
چراکه «جمهوری اسلامی» بدون حضور عینی همه جناح ها و گرایش ها و صاحبان افکار و اندیشه های متفاوت، که چارچوب کلی نظام اسلامی را پذیرفته اند، تحقق پذیر نخواهد بود...
باید اشاره کرد که قبل از پیروزی انقلاب، این جمهورگرایی نقش آفرین به نوعی در عمل تحقق یافته بود و دیدیم که همه سازمان ها، احزاب، گروه ها و اندیشه های مختلف ـ در چارچوب کلی اسلام ـ با ایمان و تعاون و همکاری و ایثار و فداکاری، به میدان آمدند و توانستند، «جمهور مردم» را در همه شئونات و امور کشور دخالت و شرکت دهند که یک نمونه از ثمره آن، علاوه بر اصل پیروزی انقلاب، مقاومت هشت ساله در دفاع مقدس بود که اگر این ایمان و ایثار و تعاون نبود، نمی توانستیم در مقابل جهانی از دشمن، امپریالیسم شرق و غرب، ارتجاع عرب، مزدوران اجاره ای داخلی و... مقاومت کنیم.
اما متأسفانه بعدها، به تدریج این صفات نیک پیروزی آفرین، کمرنگ شد و دعواهای خصوصی و منافع شخصی و اهداف حزبی و حتی قومی باعث شد که هدف اصلی انقلاب ـ جمهوری اسلامی ـ تاکنون به طور کامل تحقق نیابد و کشور با مشکلاتی در زمینه های مختلف روبه رو شود. در واقع انحصارطلبی و تمامیت خواهی! همه جناح ها ـ بدون استثنا ـ باعث شده که تاکنون هدف نهایی، تحقق نیابد و همگان خود را ـ و حزب خود را ـ صاحب انقلاب، تنها مدافع انقلاب، تنها مؤمن و تنها ملتزم به اسلام! و تنها کسانی که حق دارند همه امور کشور را، آن طور که خود می خواهند و بدون توجه به اصل مشورت ـ که دستور قرآنی است ـ در دست بگیرند و اداره کنند!...
متأسفانه این انحصارگرایی از زمان تشکیل دولت موقت آغاز شد و تا امروز نیز ـ هربار به نحوی! ـ استمرار یافته است و دوستان و برادران، غافل از آن هستند که بدون حضور عینی و عملی همگان، هماهنگ با اهداف انقلاب و در چارچوب نظام اسلامی، موفقیت نهایی به دست نخواهد آمد...
و طرد و نفی عناصر غیر همفکر، سرانجام مطلوبی نخواهد داشت. هم اکنون همه دوستان و برادران، بدون استثنا، «ساز» خود را می زنند و فقط خود را «صاحب حق» می دانند و می نامند و بدون توجه به مشکلات مردم و توطئه های دشمن، در طرد غیر هم اندیشان، آن هم به نام اسلام!، می کوشند در حالی که امام خمینی(ره) بنیانگذار این انقلاب در این باره می فرماید:
« ... دعواهای ما دعوایی نیست که برای خدا باشد... همه ما از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خداست. ما برای مصالح اسلامی دعوا می کنیم!... دعوای من و شما و همه کسانی که دعوا می کنند، همه برای خودشان است...»
(صحیفه امام، جلد 14، صفحه 479)