اشاره: پایانبخش قسمت نخست این نوشتار، بازتاب بیانیه آیتالله كاشانی و گزارش شارل فاورل، خبرنگار روزنامه لوموند بود. اینك دنباله گزارش او:
كاشانی در اوراق و اسناد وزارت خارجه انگلیس به این ترتیب معرفی در جریانات اخیر ایران قدرت و نفوذ خود را دو چندان كرد و امروز به جرأت میتوان گفت كه «پاپ شیعیان» شده است و همانقدر كه فرامین پاپ برای كاتولیكها مطاع است، دستورات آیتالله كاشانی نیز در نزد میلیونها شیعیان خاورمیانه تاثیر قطعی دارد.
نفوذ معنوی كاشانی باعث شد كه دكتر مصدق از راه مبارزه با انگلیسها منحرف نشود و دولت ایران شناسائی خود را از اسرائیل پس بگیرد و به این ترتیب ایران وارد صف متحد دول عربی و اسلامی گردد. آیتالله كاشانی از اوائل تابستان در تجریش واقع در پانزده كیلومتری تهران زندگی میكند. او در این محل از شاگردان خود پذیرائی میكند. ما هم پس از شنیدن اخبار مربوط به تشكیل كنگره اسلامی، برای ملاقات با آیتالله به این محل رفتیم تا درباره این موضوع كه در آینده خیلی كسب اهمیت خواهد كرد، توضیحات و اخبار تازهتری از زبان خود آیتالله بشنویم. البته من (شارل فاورل) پیش از این ملاقات، یك بار دیگر آیتالله را دیده و با او مصاحبه كرده بودم. در ملاقات جدید هم همان قیافه با همان مشخصات در برابرم مجسم شد و بار دیگر با همان تبسم دائمی و نگاههای پرمعنی مواجه شدم.اولین سؤال من از آیتالله این بود كه:
چگونه جنابعالی حاضر شدید محیط بلند افكار عالی مذهبی را ترك كنید و در مسائل پیچیده سیاسی مانند مسئله نفت مداخله كنید؟
آیتالله جواب داد: برای اینكه در اسلام مذهب از سیاست جدا نیست و هر فرد مسلمانی باید متوجه و مراقب احوال همكیشان خود باشد و بهعلاوه، میهندوستی یكی از عوامل نجات و سعادت است. اما در موضوع نفت با بهدست گرفتن ثروت ملی خود و استخراج آن بهدست خودمان، نه تنها برای رفاه حال مردم قدم برداشتهایم، بلكه با رهائی از تسلط جابرانه انگلستان و استقلال و آزادی خود را هم تأمین میكنیم.
آیا در ایران ممكن است نفت بهعنوان یك سلاح و دستاویز برای جنبش رهائی بخش مسلمین از حضور و تسلط بیگانه مورد استفاده قرار گیرد؟
آیتالله جواب داد: قطعاً، و دلیل آن همدردی و همكاری صمیمانهای است كه در جریان ملی شدن نفت ایران از طرف ملل عرب و مسلمان ابراز شده است و همین همدردی و صمیمیت، زمینه را برای جبنشهای آینده ملل رنجدیده فراهم میكند.
در اینجا صحبت ما وارد موضوع مهم و اصلی شد و آیتالله كاشانی اظهار داشت: «حالا دیگر وقت آن رسیده است كه ملل مسلمان عالم را دعوت به اتحاد محكم و خللناپذیر بكنیم. ارتباطاتی كه در این مورد با دول اسلامی و رؤسای مذهبی ممالك اسلامی برقرار كردهایم، ما را به تشكیل اتحادیه محكم و استواری امیدوار ساخته است. با تشكیل این اتحادیه، یك قدرت بزرگ و متحد برای مقابله با نفوذ استعمار خارجی و تضمین استقلال و آزادی ملل مسلمان بهوجود خواهد آمد». پرسیدم:
آیا در مورد عملی شدن این نقشه اطمینان دارید؟
آیتالله كاشانی با لحنی محكم و مطمئن اظهار داشت: بلی، از پاكستان گرفته تا مراكش با تمام ملل اسلامی در این موضوع ارتباط حاصل شده است. «اتحادیه اعراب» یك سازمان محلی و محدود سیاسی است و چون نمیتواند نقش اساسی و مهمی را بازی كند، باید جای خود را به یك سازمان وسیعتر و با عظمتتری بدهد. این سازمان كه «اتحادیه اسلامی جهانی» است، باید میان دو بلوك شرقی و غربی، قوه سوم و بیطرفی باشد. تشكیل چنین اتحادیه نیرومندی برای توازن قوا و حفظ صلح در جهان نیز مفید خواهد بود.
آیتالله كاشانی سپس چنین ادامه داد: تمام مقدمات برای تشكیل یك كنفرانس بینالمللی اسلامی فراهم شده است و این كنفرانس كه پائیز امسال در تهران تشكیل خواهد شد، تمام اطراف و جوانب كار را برای تشكیل یك اتحادیه اسلامی نیرومند مورد بررسی قرار خواهد داد. اولین كوشش ما در این كنفرانس یا كنگره، اتحاد نظامی دول مسلمان و تشكیل یك ارتش واحد اسلامی خواهد بود. با انجام این نقشه، «اتحادیه اسلامی» بیش از چهارصد و پنجاه میلیون جمعیت خواهد داشت و ارتش واحد اسلامی نیروئی مهم با 20 میلیون سرباز خواهد بود.
این ارتش نه تنها قادر به حفظ استقلال دول اسلامی و دفاع از تمامیت ارضی بلوك مسلمان خواهد بود، بلكه وزنه سنگینی در صحنه سیاست جهان خواهد شد و بیطرف ماندن یا الحاق آن به یكی از دو طرف در صورت وقوع جنگ، اهمیت زیادی برای صلح جهان خواهد داشت و قوای متخاصم را در دنیا وادار به تجدید نظر در نقشههای تهاجمی خود خواهد نمود.»
در مورد روش دولت شوروی در قبال تشكیل اتحادیه اسلامی ما عقیده داشتیم كه ممكن است نماینده مسلمانان شوروی هم در كنگره اسلامی تهران شركت كند. آیتالله كاشانی در این موضوع اظهار عقیده نكرد؛ ولی اظهار داشت كه:
با تحكیم اتحادیه اسلامی، فرانسه مجبور است ارتش خود را از شمال آفریقا بیرون ببرد. انگلستان تعدادی از افراد ارتش خود را در هندوستان از دست خواهد داد و آمریكا از پایگاههای هوائی در آفریقا محروم خواهد شد و بالاخره بعید نیست همانطور كه رادیوی باكو اظهار عقیده كرده، روزی مسلمانان شوروی هم به این اتحادیه وسیع اسلامی ملحق شوند. (روزنامه لوموند، مقاله شارل فاورل، مورخ 20 ژوئیه، 1951، چاپ پاریس، فرانسه)
ژرژ كرادویچ ـ خبرنگار روزنامه «نیندو بلگراد» ـ در مورد منظور از تشكیل این كنگره سؤال میكند و آیتالله كاشانی در پاسخ میگوید:
«منظور از تشكیل كنگره اسلامی، ایجاد اتحاد و یگانگی مابین چهارصد و پنجاه میلیون مردم مسلمان جهان است و وقتی مردم مسلمان دنیا یكی شدند، دنیا را از خطر جنگ نجات خواهند داد. این كنگره دائمی است و هر سال یك بار در یكی از كشورهای اسلامی تشكیل میگردد.
مجله «نیوزویك» چاپ آمریكا هم مقاله مفصلی دربارة هدف نهائی از تشكیل این كنگره منتشر ساخت كه خلاصة آن چنین بود:
«آیتالله كاشانی كه اكنون بزرگترین قدرت سیاسی و مذهبی در ایران است با تشكیل این كنگره میخواهد نفوذ و قدرت خود را در كلیه ممالك اسلامی بسط دهد و بهجای اتحادیه عرب، یك اتحادیه بزرگ بینالمللی اسلامی بهوجود آورد. ممالك اسلامی كه در كنگره تهران نماینده خواهند داشت، عبارتند از: پاكستان، اندونزی، افغانستان، عراق، ایران، سوریه، لبنان، عربستان سعودی، شرق اردن، مصر، نمایندگانی هم از لیبی و تونس و مراكز و الجزیره ممكن است در این كنگره شركت كنند.
دكتر سوبارجو ـ وزیر خارجه اندونزی ـ كه اخیراً از پایتختهای ممالك عربی و تهران دیدن كرد، یكی از كسانی است كه برای تشكیل اتحادیه بیطرف اسلامی فعالیت میكند. در كنگره اسلامی تهران شخصیتهای برجسته اسلامی مانند مفتی اعظم فلسطین و رجال دول عربی و رهبران جمعیتهای اسلامی مانند «مسلم لیك» و «اخوانالمسلمین» شركت خواهند كرد. در این كنگره ممكن است موضوع تجدید خلافت اسلامی هم مورد بحث واقع شود و برای ایجاد هماهنگی در اقدامات دول مسلمان، اقدام به انتخاب خلیفه مسلمین بشود.»
در همان ایام خبرنگار روزنامه اطلاعات مصاحبه كوتاهی در زمینه كنگره اسلامی و مسئله تحریم كالاهای انگلیسی كرده بود كه برای ملاحظه اختصار، قسمت مربوط به كنگره نقل میشود.
«با اینكه دعوت از نمایندگان دول اسلامی و تشكیل یك كنگره از نمایندگان كشورهای مسلمان در تهران كار بسیار مشكلی است، معذلك مقدمات این كار فراهم شده و در این هفته دعوتنامه برای آنها فرستاده خواهد شد تا هر چه زودتر این كنگره مهم برای اولین مرتبه در پایتخت ایران تشكیل شود.
منظور از تشكیل این كنگره از آیتالله سؤال شد. جواب دادند:
منظور از تشكیل كنگره اسلامی در تهران این است كه تمام دول مسلمان روی زمین باهم اتحاد و اتفاق داشته باشند تا بر اثر این اتحاد و یگانگی بتوانند در مقابل هر نوع استثمار و استعمار خارجی مبارزه و مقاومت كنند. وقتی كه این اتحاد و اتفاق عملاً حاصل شد، دیگر هیچ دولت خارجی نمیتواند به دولتهای اسلامی زور بگوید و بهعلاوه ثمرة دیگر این اتحاد این است كه خود به خود موضوع جنگهای خانمانسوز بهخصوص جنگ بینالمللی سوم از بین میرود و صلح و صفا همه جا را فرامیگیرد». (روزنامه اطلاعات، مورخ 27 مهرماه 1331)
مقدمات تشكیل كنگره با جدیت و پشتكار انجام میشد. در جلسهای كه با حضور آیتالله كاشانی تشكیل گردید، تصمیم گرفته شد برای هشتاد نفر دعوتنامه ارسال شود و آیتالله كاشانی اظهار داشتند: «در نظر داریم از اتحادیه اعراب نیز برای شركت در كنفرانس اسلامی تهران دعوت كنیم. بهعلاوه كلیه ملل آسیا برای تشكیل این بلوك به طور كلی همراهی خواهند كرد و حتی ملل مسیحی آسیا قول دادهاند از تشریك مساعی خودداری ننمایند.»
روزنامه اطلاعات باز در این باره مینویسد:
«به قرار اطلاع تاكنون اغلب ممالك اسلامی به دعوت آیتالله كاشانی مبنی بر اعزام نماینده به كنفرانس تهران پاسخ مثبت دادهاند. در این میان اسامی كشورهای مصر و پاكستان و فلسطین و عراق دیده میشود و به ترتیب نحاس پاشا (نخست وزیر سابق مصر) و خلیقالزمان (رئیس جمعیت مسلملیگ) و مفتی اعظم فلسطین و رشیدعالی به نمایندگی از طرف مسلمانان كشورهای مزبور به تهران خواهند آمد. یك منبع مطلع گفت: در كنفرانس اسلامی تهران مسلماً شخصیتهای معروف كشورهای عربی شركت میجویند و تا پایان هفته جاری نیز روز تشكیل كنفرانس تعیین خواهد شد.
منبع مزبور در جواب اینكه نمایندگان كشورها در كجا پذیرائی میشوند، اظهار داشت: در نظر است پذیرائی مجللی از آنان به عمل آید و در یكی از پاركهای تهران اقامت خواهند جست.
درباره هدف و مسائل مورد توجه كنفرانس این مطلب انتشار یافته و دستور جلسات كنفرانس عبارت است از:
1ـ آشنائی نزدیك نمایندگان ملتهای اسلامی با یكدیگر به منظور تقویت و استحكام روابط برادرانه و صمیمانه آنها.
2ـ ایجاد سازمان تبلیغاتی واحد به منظور ترویج شعائر اسلامی
3ـ برقراری و تقویت و حفظ روابط معنوی و فرهنگی در میان ملتهای مسلمان جهان.
4ـ یافتن طرق عملی برای كمك فوری و مؤثر به عموم ملتهای مسلمان جهان در موقعی كه یكی از ملل اسلامی مورد تجاوز و تعدی استعماری و مرامی سیاستهای اجنبی و نقشههای استعماری آنها واقع میشود و همچنین ارائه طریق برای كوشش دستهجمعی ملل اسلامی به منظور استقرار و حفظ حاكمیت ملی هریك از ملتهای مسلمان جهان.
5ـ ایجاد یك اتحادیه اسلامی از عموم ملتهای مسلمان جهان برای حفظ صلح بینالمللی.
گفته میشود مطالب مزبور فعلاً برای كسانی كه به تهران دعوت شدهاند، ارسال گردیده است».
بدین ترتیب تمام مقدمات تشكیل كنگره اسلامی فراهم شد و منشوری كه برای جهان اسلام فرستاده شد با استقبال كامل مواجه گردید. مردم فلسطین كه مثل سایر ملتهای جهان سوم چشم به پیروزی نهضت در ایران دوخته بودند، بهخصوص این كنگره را یك كمك اساسی معنوی و مادی برای احیای حقوق از دست رفته خود علیه اسرائیل غاصب میدانستند و به همین جهت مفتیاعظم فلسطین در راه تشكیل این كنگره مساعدتهای زیادی نمود و از جمله صورت كاملی از شخصیتهائی كه باید از كشورهای مختلف دعوت شوند، برای آیتالله كاشانی به ایران فرستاده كه این فهرست متضمن خصوصیات و نشانی هریك از میهمانان بود.
از جمله شخصیتهائی كه دعوت را پذیرفتند، از مصر شیخ الازهر، مرشد اخوانالمسلمین، رئیس اتحادیه جوانان مسلمان و از سودان و یمن و لیبی، و اردن و الجزایر و تونس و سوریه و لبنان نیز رهبران بلندپایه مذهبی پذیرای این دعوت شدند.
روزنامه «ایران ما» در زمینه بازتاب دعوت جهانی آیتالله كاشانی و كینهورزی عمال بریطانیا نسبت به ایشان نوشت:
«بیانیه آیتالله كاشانی برای مردم عراق و تظاهر مردم ایران به رهبری آیتالله كاشانی به هماهنگی و همدردی با ملت عراق، ضربه تازه و بسیار شدیدی بود كه به سیاست استعماری انگلستان وارد شد. فراهم شدن مقدمات تشكیل كنگره ملتهای اسلامی در تهران و انتشار هدف آن كنگره كه از روزنامههای ایران ـ گویا اولینبار از ایران ماـ در روزنامههای آمریكا و اروپا و شمال آفریقا انعكاس یافت، در دنبال تشویقهای مداوم و مؤثری كه آیتالله كاشانی مسلمین شمال آفریقا را برای به دست آوردن استقلال و مبارزه با استعمار میكردند، بزرگترین یا لااقل مؤثرترین عامل تشویق مردم تونس و شمال آفریقا گردید.
تا آنجا كه جسته و گریخته از روزنامههای اینجا استنباط میشود، مردم تونس تظاهرات بزرگ و اظهار علاقه مفرطی نسبت به آیتالله كاشانی میكنند؛ به همین جهت دولت فرانسه از آیتالله كاشانی عصبانی است و در مخالفت با آیتالله كاشانی با سیاست استعماری انگلستان و دولت چرچیل، كاملاً همدرد و همنوا میباشد.
بیانیههای آیتالله كاشانی برای مسلمین شمال آفریقا و عراق آنقدر در مردم عراق و تونس تأثیر كرده و دولت انگلستان را عصبانی كرده است كه از مطبوعات انگلستان و روزنامههای ارتجاعی و استعماری فرانسه بهخوبی نمایان است كه سیاست استعماری انگلستان و فرانسه كه در كار استعمار ملل مسلمان شریكند، دشمن خطرناك شماره یك خود را آیتالله كاشانی میشمرند و انصافاً هم بلندنظری و همت و شجاعت آیتالله كاشانی در مبارزه با سیاست استعماری انگلستان و متحد ساختن مسلمین، عاملین سیاستهای استعماری را همچون سوتهدلان گرد هم آورده است و زنجیرهای استعمار آنان را در بعضی كشورها پاره كرده و بهطور كلی در همه كشورهای استعماری سخت سست نموده است...
آیتالله كاشانی و مردم بیداردل ایران باید با كمال هوشیاری متوجه بادهای مخالفی كه از جانب عراق وزیدن خواهد گرفت، باشند و در نظر داشته باشند كه سیاست استعماری انگلستان با تمام ماسكهای مختلف و رنگ به رنگ خود به طرف رهبر بزرگ و مؤثر روحانی و سیاسی وطن ما هجوم خواهد آورد.
متأسفانه قبل از نهضت اخیر مردم ایران، سیاست استعماری انگلستان نفوذ داشته است و بزرگترین خدمتی كه آیتالله كاشانی به هموطنان ایرانی خود بلكه عموم برادران مسلمان خود كرده است، برقراری اتفاق و اتحاد در میان عموم فرق اسلامی و بستن دكان روحانینماهائی است كه مستقیم و غیرمستقیم آلت اجرای مقاصد استعماری انگلستان بودهاند و وسیله نفاق میان مسلمین و درست كردن نزاع شیعه و سنی و سایر بازیهای خطرناك استعماری بودهاند. اكنون محبوبیت و نفوذ كلمه آیتالله كاشانی در شمال آفریقا در میان مردم عراق به حدی رسیده است كه شاید اهمیت و عظمت آن بر هموطنان روشن نباشد و تنها خشم شدید عمال استعماری فرانسه و انگلستان اهمیت نفوذ كلمه آیتالله كاشانی را در شمال آفریقا و عراق روشن میسازد.
باز تكرار میكنم كه در ده روز آینده سیاست استعماری انگلستان تمام فشار خود را متوجه آیتالله كاشانی خواهد كرد و برای تضعیف مقام بینالمللی آیتالله كه به منتهای اهمیت رسیده است، از هیچ گونه توطئه داخلی و خارجی فروگذار نخواهد كرد و این كوششها هم اگر طوفان زودگذری نتواند به پا كند، دوام نخواهد داشت؛ زیرا مسلمین شمال آفریقا و عراق بیدار شدهاند و با امید فراوان، به سوی وطن ما و آیتالله كاشانی چشم دوختهاند.» (روزنامه «ایران ما» مورخ 21 آذرماه 1331، چاپ تهران)
خاطرهای تلخ
در اینجا باید دید كه نتیجه این همه تلاش و كوشش چه شد؟ در یكی از دیدارهائی كه این جانب پس از حوادث 28 مرداد و سرنگونی دولت دكتر مصدق و خانهنشینی ایشان با آیتالله كاشانی داشتم، من موضوع آغاز و انجام این اندیشه و هدف و نتیجة نهایی آن را جویا شدم و آیتالله كاشانی مطالبی به طور فشرده بیان داشت كه متأسفانه من همة آن مطالب را در آن تاریخ یادداشت نكردم و اكنون آنچه در بین اوراق به جای مانده است، به اضافه نكاتی كه فرزند ایشان، جناب آقای دكتر سیدمحمود كاشانی در این رابطه نوشته است، در اختیار اهل تاریخ قرار میدهم.
آیتالله كاشانی به من گفت: پس از تبعید من به لبنان، علما و شخصیتهای برجستهای از اهل سنت و شیعه در بیروت به دیدارم آمدند كه از آن جمله بود آقای سیدعبدالحسین شرفالدین و سامی صلح، آقای شیخ مصطفی السباعی (از سوریه) و شیخ فضیل الورتلانی (از مراكش) و عــلمای دیگر... در این دیدارها نوعاً سخن از وحدت مسلمین به میان میآمد و هر كدام راهكارهائی را برای عملی ساختن این وحدت بیان كردند.
این امر در ذهن من باقی ماند و در سفر حج در سال 1331، باز در جده و مكه و مدینه، علما و شخصیتهای بسیاری به ملاقاتم آمدند كه از مهمترین آنها مرحوم شیخ حسن البنّا ـ رهبر معنوی مسلمانان مصری ـ بود كه در مكه مكرمه به تبادلنظر با وی درباره وحدت مسلمین و رفع اختلافات شیعه و سنی پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم كه تشكیل یك مؤتمر وسیع عالمی نخست در تهران و سپس در قاهره و بعد در بلاد دیگر، میتواند راهگشا باشد. این بود كه من آن بیانیه و دعوتنامه عام را صادر كردم كه در بلاد عربی، بهویژه در عراق و سوریه و لبنان و مصر منتشر گردید.
اما متأسفانه بعد روشن شد كه علاوه بر دشمن خارجی، دشمنان دیگری كه مزدوران آنان بودند، در داخل كشورهای اسلامی وجود دارند و فعال هستند كه به اخلال و كارشكنی پرداختند و نخست مرحوم شیخ حسن البنا را در قاهره ترور كردند... و در ایران هم علاوه بر كارشكنیهای بسیار، و جلوگیری از برگزاری و انعقاد این مؤتمر، به ترور شخصیت من پرداختند تا این هدف بزرگ تحقق نیابد و بعضی از اینها در اطراف مصدق جمع بودند و خیال كردند كه با انعقاد این كنگره بینالمللی، موقعیت من در جهان اسلام تحكیم مییابد و لذا به مانعتراشی و تخریب و هتك پرداختند كه شما میتوانید چگونگی آن را در روزنامههای دولتی و تودهای آن زمان مانند: جبهه آزادی، شورش، پرخاش، خروش، به سوی آینده و غیره پیدا كنید. این روزنامهها در واقع ناشر افكاری بودند كه در كمال وقاحت مرا انگلیسی و خائن نامیدند و تا آنجا در هتاكی و بیشرمی پیش رفتند كه سیادت مرا انكار نمودند و روزنامه شورش پرچم دولت انگلیس را بر عمامه من نقش نمود...
به هر حال نتیجه نهائی آن شد كه ما به جای مبارزه با دشمن خارجی، با دشمن داخلی روبرو شدیم كه وقیحتر از آن عمل میكرد و در واقع به نام ایرانی، هدف دشمن خارجی را تحقق میبخشید... و بالمآل علیرغم استقبال جهانی از امر مؤتمر، متأسفانه از تحقق و عملی شدن آن بازماندیم و البته خداوند هم همة این عناصر و عوامل را بدون استثنا، هر كدام را به نحوی، كیفر داد و تلك عاقبه الظالمین.
همانطور كه خود آیتالله كاشانی اشاره نمودند، متأسفانه ایادی دشمن خارجی مانع از برگزاری این كنگره شد كه آقای دكتر سیدمحمود كاشانی، فرزند آیتالله آن را چنین توضیح میدهد:
همانطور كه پیشبینی میشد، كارشكنیها در داخل كشور علیه آیتالله كاشانی و فكر تشكیل كنگره شروع گردید. حكومت وقت با عذر نداشتن بودجه، در صدد جلوگیری از این طرح بود و روزنامههای وابسته ـ همان روزنامههایی كه جناحهای مختلف چپ و تودهای نفتی و عوامل امپریالیسم حملات تبلیغاتی خود را از درون آنها به انقلابات مردمی آغاز میكنند و اجراكننده دستورات اربابان خارجی هستند ـ این روزنامهها به تدریج جسارت پیدا كردند و حمله به شخص آیتالله كاشانی را نیز شروع كردند و البته با محبوبیت فوقالعاده آیتالله كاشانی، این حملات جز در پناه حكومت وقت و در سرپوش دفاع از آن امكانپذیر نبود و دولت هم كوچكترین اقدامی برای جلوگیری از این حملات تبلیغاتی علیه آیتالله كاشانی نكرد و این روزنامهها كارشكنی خود را تا آنجا رساندند كه شایع كردند كه شخصیتهای مسلمان دعوت آیتالله كاشانی را نپذیرفتهاند و كنگره با شكست مواجه شده است.
عدهای از اصناف بازار تهران برای جلوگیری از بهانهگیری دولت مبنی بر نداشتن بودجه، تصمیم گرفتند كه پذیرائی از میهمانان را خود عهدهدار شوند و هر یك منزل خود را آماده پذیرائی دو نفر از شخصیتهای مسلمان ساختند؛ ولی عوامل استعمار و روزنامههای وابسته و رادیو به طور منظم علیه آیتالله كاشانی اقدام میكردند و آنچنان محیط مملكت را مسموم ساختند كه امكان پذیرائی از شخصیتهای خارجی و تشكیل كنگره را در یك محیط آرام از بین بردند.
آیتالله كاشانی در یك مصاحبه مطبوعاتی در این زمینه گفت: «بهطوری كه بارها متذكر شدهایم، برای قطع ریشه استثمار و پاره كردن پرده استعمار، مدتهاست در فكر متحد ساختن ملل مسلمان و كشورهای مشرق بودهام. میخواستم این كنگره را در پائیز تشكیل دهم، لیكن فعلاً آن را به تأخیر انداختهام و ظاهراً در بهار سال آینده تشكیل خواهد یافت. پیوسته مشغول تعقیب این فكر و فراهم آوردن وسائل كار بودهایم و تا انشاءالله كار به نتیجه نهائی نرسد، مشغول خواهیم بود.»
آیتالله ضمناً خاطرنشان ساختند كه: «بر اثر همین تماس و ارتباط با ملل اسلامی، اخیراً ملتهای مسلمان مراكش و الجزایر نامههائی به من نوشتهاند و برای رهائی از استعمار درخواست كمك و مساعدت كردهاند.» بدین ترتیب كارشكنیها موقتاً موجب تعویق تشكیل كنگره شد... (قیام ملت مسلمان ایران: 30 تیر 1331، تألیف دكتر سیدمحمود كاشانی، چاپ تهران، 1359، صفحه 186 و 187)