اشاره: دانشگاه مذاهب اسلامی به دنبال برگزاری همایش علمی بزرگداشت علامه شیخ محمد عبده و علامه شیخ محمدرضا مظفر، همایش بررسی اندیشههای علامه سعید نورسی، مصلح اجتماعی بزرگ كردتبار تركیه را برگزار نمود. در این همایش كه دهها نفر از شخصیتهای برجسته داخلی و خارجی شركت داشتند، به بررسی اندیشههای نورسی پرداخته شد. آنچه در پی میآید، خلاصهای از سخنرانی استاد خسروشاهی است كه جهت آشنایی با اندیشههای علامه نورسی درج میگردد.
عوامل انسجام جامعه مسلمین در اندیشه ملا سعید نورسی
ملا سعید نورسی مصلح اجتماعی و عارف وارسته كردتبار تركیه، یكی از مشاهیر زعمای اصلاح در عصر جدید است. او به سال 1294ق 1877م در روستای «نورسی» از توابع ولایت «تبلیس» در شرق آناتولی تركیه در میان یك خانواده مذهبی و كشاورز به دنیا آمد. پدرش میرزا علی، ملقب به صوفی و مادرش دختر «ملا طاهر» و خاندان او، جملگی معروف به تقوا و پاكدامنی بودند و برادر بزرگترش «ملا عبدالله» عالم دینی پرهیزگاری به شمار میرفت و مورد احترام عموم بود. خاندان وی از «اشراف» یا «سادات» محسوب میشدند. ملا سعید نورسی در شرح حال خود كه با نام «سیره ذاتیه» و به عنوان «جلد نهم» مجموعه رسائل او كه توسط استاد احسان قاسم صالحی تنظیم شده و در قاهره به چاپ رسیده میگوید: «من سیدی از اهل بیت هستم. مادرم حسینی و پدرم حسنی است؛ اما بپرهیز كه مرا سید بخوانی» و در كتاب «سون شاهدلر» چاپ استانبول میگوید: «من منسوب به مولایم علی كرمالله وجهه هستم و هرچه دارم، از او دارم.» ملا سعید مراتب تحصیلی را به ترتیب در روستای خود، سپس در «تبلیس» و بعد در «شیروان» طی كرده و به درجه بالائی در كسب علوم و معارف اسلامی رسید. و آنگاه به تعلیم و تدریس در مدارس مختلف پرداخت.
وی در دوران نخستین فعالیتهای خود، به مبارزات سیاسی هم روی آورد كه موجب گرفتاریاش گردید؛ ولی از همین فرصت استفاده كرد و در دوران تبعید و حصر و زندان به عرفان روی آورد و با تحریر «رسائل نور» به نشر معارف اسلامی پرداخت و پیدایش «جمعیت نورجیها» یا «نور طلبه لری» از همان دوران آغاز شد و بر محور همین تفكر، حركت فرهنگی ـ هنری او با استناد به قرآن و حدیث ادامه یافت و در اوج سلطه سكولاریسم و تبلیغ فرهنگ لائیسم توانست جوانان مسلمانی را تربیت كند كه بعدها طلیعه داران پیشگام احزاب و حركتهای اسلامگرای تركیه شدند. یكی از مزیتهای تربیتی نورسی، دعوت به اتحاد و انسجام پیروان مذاهب اسلامی بود و در همین راستا او كتاب «سیره ذاتیه» خود را پیرو «جمال الدین حسینی و شیخ محمد عبده» مینامد و خواستار وحدت مسلمانان تحت عنوان «اتحاد محمدی» میگردد و در «اللمعات» چاپ استامبول مسلمانان را به تقریب در مذاهب اسلامی دعوت میكند و میگوید: «ای اهل سنت و جماعت و ای اهل تشیع محبان اهل بیت، از اختلاف و نزاع دور شوید كه از آن فقط دشمنان سود میبرند. شما همگی اهل توحید هستید و رابطه مقدس اخوت، همه شما را به وحدت دعوت میكند.» البته وی در رسائل نور خود به آسیبشناسی جامعه اسلامی هم میپردازد و حاكمیت رذایلی چون: دروغ، كینه ورزی، جهل به روابط معنوی، انحصارطلبی و منفعت جویی و استبداد را از علل و عوامل اصلی انحطاط جامعه مسلمین میداند.
ملا سعید به موازات آن به بررسی راههای نجات و انسجام و وحدت جامعه اسلامی میپردازد. دیدگاه وی در این زمینه مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته است و البته اصول اساسی رهنمودهایش شامل اجرای جنبههای سازنده و مثبت در ایجاد وحدت فكری و عملی است. وی در این راستا، خواستار احیای مسئله اجتهاد به مفهوم واقعی كلمه برای كشف حقیقت و وصول به اهداف مشترك در بین پیروان مذاهب اسلامی بوده و معتقد است در دریافت علم و حق، باید به «اندیشه» نگاه كرد نه به افراد؛ یعنی باید نوع نظرات و اندیشهها را ملاك داوری قرار داد، نه اعتبار ظاهری اشخاص و افراد را... و برای تكمیل این مرحله باید به مراعات آداب محاوره و گفتگو ملتزم بود تا تعصبهای جاهلی و عدم قبول كلمه حق، از روی خود برتر بینی، باعث دور شدن از حقایق نشود.
نكته اساسی دیگری هم كه از دیدگاه نورسی در تكامل اصلاحات و پذیرش مسائل واقعی نقش اساسی دارد، رعایت شرایط زمان و مكان است و بدون مراعات این شرط اصلی و اساسی، امكان تحقق اهداف مقدور نخواهد بود و باز میگوید: تسامح و تساهل و ضبط نفس و رعایت انصاف و عدل از اصول مثبت و ارزشمند در تحقق اهداف خواهد بود وگرنه با خود خواهی نمیتوان به نتیجه مطلوب رسید.
دو خاطره
1ـ من نیم قرن پیش مشترك ماهنامه «هلال» بودم كه برادرمان «صالح اوزجان» در تركیه منتشر میكرد. در سفری به آنكارا، دیداری با او داشتم و در ضمن گفتگو، درباره «نورجی»ها پرسیدم، گفت: «اتفاقاً امشب جلسه تفسیر قرآن دارند.» نشانی جلسه را گرفتم و شب به آنجا رفتم. منزل وسیعی بود و سالن بزرگی داشت كه مملو از جمعیت بود. پس از اقامه نماز مغرب به جماعت، تفسیر قرآن آغاز شد و من مانند بقیه حضار استفاده كردم. پس از پایان جلسه، با مفسر محترم كه «خوجا» مینامیدند، گفتگو كردم و از او نشانی گرفتم و نشانی خود را دادم تا تبادل فرهنگی كنیم كه چنین هم شد. از آنجا كه بیرون آمدم تا به هتل بروم، شخصی جلو آمد و پرسید: «در این منزل چه كار داشتید؟» احتمال دادم كه مأمور باشد. گفتم: «من ایرانی هستم. از اینجا عبور میكردم، صدای قرآن شنیدم. غروب بود خیال كردم مسجد است، رفتم نماز بخوانم.» به لهجه غلیظ استانبولی گفت: «این جلسات ممنوع است؛ ولی چون میهمان هستید، بروید. اما دیگر به اینجا نیایید. مسجد آن طرفتر هست.»
من كه از مهلكه خلاص شده بودم، دیگر به آن محل برنگشتم و روز بعد به استانبول رفتم؛ ولی روابط فرهنگیام با «نور طلبهلری» آغاز شد و پس از مراجعت به ایران، تعدادی كتاب و نشریه به آن نشانی كه داده بودند، فرستادم و آنها نیز چندین كتاب و رساله نور برایم فرستادند كه به خط عربی بود و هنوز در كتابخانهام محفوظ است و سپس مكاتبه آغاز گردید كه یكی از آنها را به این جلسه آوردهام و برای شما میخوانم كه در آن ضمن اعلام وصول، از طرف طلاب نور شهر «اورفه» برادری به نام «عبدالله» نوشته بود كه ما كتابها را برای استادمان ملا سعید فرستادیم و او خیلی تشكر و تحسین كرده است:
«... عزیز صدیق قرداشم، خسروشاهی افندی! شش كتاب و مجموعه مبارك ارسالی را دریافت كردم و برای استاد خود بدیعالزمان سعیدالنورسی ارسال كردیم.شش نشریه و كتاب فارسی را نزد استادمان حضرت سعیدالنورسی كه در اسپارطه اقامت دارد، ارسال كردیم. استادمان بر این كتابها و ناشران این مجموعه در دنیای اسلام آفرین فرستادند و گفتند: بسیار خوب است. بر آنها سلام میفرستم و دعا میكنم و خواستار دعای آنها هستم. برادر عزیز در اینجا طلبههای نور، فارسی نمیدانند و به رسالههای نور مشغولند؛ ولی از اینكه شما رابطه برقرار كردهاید، خیلی تشكر میكنیم...»
2ـ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سفری به استانبول به سراغ برادران «نورجی» رفتم كه مركز انتشاراتشان (نشر سوزلر) در نزدیكی كنسولگری جمهوری اسلامی ایران قرار داشت. پس از دیدار با برادر دانشمند جناب احسان قاسم الصالحی كه یكی از علاقهمندان سعیدالنورسی است و مجموعه آثار و رسائل او را تحت عنوان «كلیات رسائل النور» در 9 جلد و به عربی ترجمه و منتشر ساخته است، نشانی عبدالله افندی را كه پاسخ نامههای مرا امضا میكرد، گرفتم و روزی همراه برادر ارجمند جناب آقای حجتالله جودكی ـ وابسته فرهنگی ایران اسلامی در استانبول ـ به منزلش كه در محله «آكسرای» بود، رفتیم و با او كه در منزل خود مشغول تعلیم نوجوانان بود و قرآن و خط عربی را به آنها آموزش میداد، دیدار كردیم.
البته میدانیم كه مصطفی كمال (آتاتورك) طبق برنامه دشمنان غربی مسلمانان، خط عربی ـ اسلامی را در تركیه ممنوع اعلام كرد و به جای آن خط لاتین را جایگزین ساخت و آموزش دادن خط اسلامی ممنوع بود و حبس و تبعید به دنبال داشت! هدف نهایی غرب مسیحی ـ صهیونی از این اقدام، كه رضاخان پهلوی نیز پس از سفر به تركیه میخواست آن را در ایران پیاده كند ولی با مخالفت علما و دانشمندان موفق نشد، در واقع آن بود كه ملت مسلمان تركیه را از فرهنگ دیرینه خود دور سازد و آنان را، همانطور كه غربزدگانی چون تقیزاده در مجله «كاوه» خود نوشته بود: «ظاهراً و باطناً» فرنگیمآب سازد؛ اما نورچیها به رغم فشار و اختناق ملیگرایان سكولار، با این قانون به طور عملی مخالفت كردند و در حفظ و احیای خط عربی ـ اسلامی كوشا بودند و تاكنون نیز با تحمل مشكلات، تلاش قابلتحسینی در حفظ این خط و تعلیم آن به فرزندان خود، برعهده داشتهاند.
عبدالله افندی درس را تعطیل كرد و پس از پذیرایی با چایی، من از نامههایش گفتم كه البته به خاطر نداشت؛ ولی وقتی نامهها را نشانش دادم، خیلی تعجب كرد و بیاندازه خوشحال شد و یكی از جوانان را فرستاد كه از آن كپی بردارد. آنگاه سخن از وحدت مسلمین و ضرورت تقریب بینمذاهب اسلامی مطرح شد و من خواستار احیای حركت تقریب در تركیه و استمرار تبادل فرهنگی در سطح وسیعتری بین ایران شیعی و تركیه سنی شدم.
او پس از آنكه سخنان مرا با دقت گوش داد، گفت: حتما میدانید كه استاد ملاسعید النورسی همواره خواستار وحدت مسلمین و به قول خودش «اتحاد محمدی» بود و «رسائل نور» در موارد بسیاری بر این امر تأكید دارد و اصولاً آیا میدانید كه طلاب نور، به توصیه و رهنمود ملاسعید، همیشه دعای جوشنكبیر را كه از امام زینالعابدین(ع) است، میخوانند؟ نورچیها سالانه دهها هزار نسخه از این دعا را چاپ و به طور رایگان در میان عامه مردم توزیع میكنند؛ چون معتقدند كه این دعا به توصیه جناب جبرئیل به حضرت پیامبر(ص) برای حفظ و نگهداری انسان و ارشاد آن به سوی حق و حقیقت نقش تأثیرگذاری دارد. وقتی ما همه روزه دعای جوشنكبیر امام زینالعابدین را میخوانیم، یعنی در عمل با شیعه وحدت داریم و گام مثبت در راه تقریب برمیداریم.
آنگاه عبدالله افندی كه از دیدار ما خیلی مسرور به نظر میرسید، از جوانان حاضر در دیدار خواست چند نسخه از آخرین چاپ دعای جوشن كبیر را برای ما بیاورند. آنها را همراه چند كتاب جدید، به این جانب و آقای جودكی اهدا كرد كه من هنوز نسخهای از آن را دارم.