هفته های گذشته شاهد برگزاری تظاهراتی در میدان التحریر بودیم که به دعوت گروه های اسلامی برگزار شد. برگزاری چنین تظاهراتی چه تأثیری بر روند سیاسی مصر که روزهای پرتنشی را می گذراند، خواهد گذاشت؟
در واقع پس از گذشت بیش از شش ماه از انقلاب جوانان مصری و سقوط حسنی مبارک و دستگیری باند مافیایی حاکم بر مصر، تحول چشمگیری در مسائل مصر به وجود نیامد، در حالیکه پس از هر انقلابی، انتظار آن است که تحولات عمده ای رخ دهد و مردم و انقلاب گران به اهداف خود برسند یعنی متأسفانه پس از سقوط ژنرال یا سرهنگ حسنی مبارک، ژنرال های حکومت سی ساله وی، اوضاع را در دست گرفتند و در عمل روش مبارک را در مسائل داخلی و سیاست خارجی ادامه دادند.
در همین رابطه بود که جوانان مسلمان انقلابی، با همکاری اغلب گروه ها و سازمان های اسلامی، به ویژه اخوان المسلمین تظاهرات پرشکوه روز جمعه را برپا کردند تا برای ژنرال های حاکم و قدرت های خارجی که به ادامه حکومت و سلطه آنها امید بسته اند، هشدار و اخطاری داده باشند که مصادره یا «سرقت انقلاب» با ظاهرسازی ها و اقدامات بی ریشه، امکان پذیر نیست و این بار همه گروه ها و سازمان های سیاسی ـ اسلامی به میدان می آیند تا با استمرار بخشیدن به انقلاب مردمی، به اهداف اصیل خود تحقق ببخشند و ضمن کنار گذاشتن حکومت ژنرال ها و دولت تشکیل شده به وسیله آنها، یک حکومت ملی ـ اسلامی که منتخب توده های میلیونی باشد تشکیل دهند تا در کنار مردم و برای مردم باشد. تأثیر و پیام اصلی و عمده این تظاهرات میلیونی با اقامه نماز جمعه در میدان آزادی قاهره در روند سیاسی کنونی مصر این خواهد بود که تا پیروزی کامل و نهایی، انقلاب ادامه خواهد داشت و این یک پیام اساسی بود که مورد توجه دوستان و دشمنان قرار گرفت.
چه گروه هایی در این تظاهرات شرکت کرده بودند و آیا هماهنگی بین این گروه ها وجود داشت؟
تقریباً می توان گفت که همه گروه های اسلام گرا و بعضی از سازمان های سیاسی سکولار یا ملی گرا هم در این تظاهرات یا اجتماع پرشکوه شرکت داشتند و البته شرکت و حضور این سازمان ها و احزاب در واقع نشان دهنده هماهنگی کامل آنها در ضرورت استمرار انقلاب و ایجاد نظامی جدید و طرد و حذف کامل عناصر وابسته به نظام سابق به ویژه ژنرال ها بود. البته شعارهای اکثر قریب به اتفاق حضار و شرکت کنندگان که خواستار اجرای شریعت و «تشکیل حکومت اسلامی» بودند، بعضی از سازمان های سیاسی کوچک و سکولار را خوش نیامد و آنها در اوج شکوفایی تظاهرات سعی کردند از صحنه خارج شوند و میدان را ترک کنند تا نشان دهند با این شعارها موافق نیستند!
البته در این میان اخوان المسلمین با شعارهای اعتدالی همیشگی عقاید خود را مطرح ساختند، ولی گروهی از «سلفی ها» با لباس های ویژه ـ دشداشه های سفید عربستانی! ـ و ریش های بلند قرون وسطایی و شعارهایی از قبیل: «لاحکم الا لله! می خواستند «صحنه گردان» میدان تلقی شوند، ولی این امر با واقعیت و اندیشه غالب تطبیق نداشت و هماهنگ نبود، بویژه که همه مردم مصر می دانند که «سلفی ها» هیچگونه دخالت و مشارکتی در آغاز و انجام انقلاب مصر نداشتند و اکنون برای آنکه خود را «شریک» معرفی کنند و به «سهم خواهی» بپردازند خود را وارد میدان ساخته اند که به نظر می رسد در وصول به اهداف سلفی گرانه خود در مصر الازهر و اعتدال و اخوان، توفیقی نخواهند داشت.
آیا احتمال اینکه مصر پس از تحولات اخیر به سمت تشکیل یک دولت اسلامی برود، وجود دارد؟
قبل از تحولات اخیر و انقلاب جوانان و از دهه های طولانی پیشین، مردم مسلمان مصر خواستار تشکیل حکومت اسلامی در «ارض الکنانه» بودند و در این مسیر کوشش های وسیعی داشته اند و ضربات هولناکی هم از مدعیان سوسیالیسم و دموکراسی و قومیت عربی(!) تحمل کرده اند، اما هرگز از این هدف دست بر نداشته اند و اکنون تأسیس یک «دولت وحدت ملی» که اساس آن بر اندیشه های اسلامی باشد، دور از انتظار نیست، به ویژه که می دانیم قدیمی ترین سازمان سیاسی ـ اسلامی مصر، خواستار همکاری و حضور همه گروه ها و سازمان های سیاسی، به ویژه قبطی های مصر که جمعیتی بالغ بر 8 میلیون نفر در مصر دارند، هستند و البته می دانیم که اخوان المسلمین، حتی از دوره شهید حسن البنا، مؤسس نهضت اخوان، سابقه «ائتلاف» با احزاب لائیک، مانند «حزب الوفد» را هم دارند و مانند «حزب الله» در لبنان در فکر «همکاری گروهی» برای ساخت کشور خود هستند و هرگز به دنبال حذف «دگر اندیشان» به علت داشتن عقاید سیاسی خاص خود، نیستند.
با توجه به این سابقه و اندیشه و عملکرد، تأسیس یک دولت اسلامی فراگیر دور از انتظار نیست گرچه دشمن و به ویژه امپریالیسم صلیبی ـ صهیونی و در کنار آنها، ارتجاع قرون وسطایی عرب جاهلی، از هیچ نوع کارشکنی برای عدم تحقق این هدف خودداری نمی کنند و نخواهند کرد.
اخوان المسلمین چه نقشی در تحولات اخیر مصر دارد؟
با سابقه تاریخی 80 ساله و عملکرد انسانی و اخلاقی در جامعه مصر و تلاش برای نشر اندیشه صحیح اسلامی و اقدام به ایجاد مؤسسات تعاونی برای رفاه توده مردم فقیر مصر ـ اعم از مسلمان و مسیحی ـ سابقه درخشانی از خود به یادگار گذاشته است.
در تحولات اخیر مصر، اخوان برای جلوگیری از سرکوب کامل از سوی حاکمیت طغیان، نخواستند که خود را کارگردان صحنه نشان دهند... ولی بی تردید در «پشت پرده» حوادث را پیگیری و مدیریت می کردند، اما برای حفظ دستاوردهای انقلاب همچنان خواستار اجرای قانون و دور شدن ژنرال ها از حاکمیت هستند و تردیدی نیست که در این شرایط اخوان در صحنه سیاسی مصر «حرف اول» را خواهد زد، گرچه سخنگویان رسمی آنها اعلام کرده اند که خواستار بیش از 10 درصد کرسی های مجلس ملی نیستند و از دولت منتخب مردم، پشتیبانی خواهند کرد، ولی هم خارجی ها و هم خود مصری ها به روشنی می دانند که «اخوان المسلمین» در کلیت خود تنها آلترناتیو موجود و نیرومند سازمان یافته، به عنوان جایگزین نظام سابق محسوب می شود.
در آغاز انقلاب جوانان، در ماهواره «النیل» مصری که بنده همواره اخبار آن را پیگیری می کنم، حسنی مبارک در مصاحبه با کریستین امان پور، خبرنگار آمریکایی به صراحت گفت: «غرب بداند اگر من نباشم اخوان المسلمین قدرت را در دست خواهند گرفت.» و اخوان برای جلوگیری از واکنش های منفی غرب و دور شدن از تکرار تجربه «جبهه نجات اسلامی الجزایر» که توسط ژنرال های فرانکوفیل در الجزایر به شدت سرکوب شد، تاکنون سعی کرده اند که حتی با مذاکره با غربی ها ـ از جمله آمریکایی ها ـ بتوانند از تکرار تجربه الجزایر در مصر جلوگیری کنند.
به هر حال نقش مؤثر و مثبت اخوان در تحولات اخیر مصر، قابل انکار نیست و اخوان به رغم هشتاد سال سرکوب و قتل عام و اعدام رهبرانش توسط شاه فاروق و سرهنگ ناصر و بازماندگان آنها، همچنان نیرومندترین و سازمان یافته ترین سازمان سیاسی شده است و اگر بخواهند می توانند اکثریت آرا را برای حضور در پارلمان به دست آورند و ژنرال ها، با آگاهی از این امر می خواهند تاریخ انتخابات مجلس را به عقب بیندازند بلکه احزاب سیاسی جدید الولاده فرصتی پیدا کنند و در انتخابات آرایی را به دست آورند.
خواسته های مردمی در مصر بیشتر به کدام سو تمایل دارد، با توجه به اینکه مصر یک کشور مسلمان است و پیشتر یک حکومت سکولار در آنجا حضور داشت؟
اشاره کردم که تمایل اصلی و عمده توده مردم با توجه به گرایش های مذهبی و آشنایی با نظام و فساد و تباهی حکومت های سکولار در شصت سال اخیر، به سوی تشکیل یک دولت اسلامی است و ظاهراً نه از نوع «خلافت اسلامی» که «سلفی ها» و بعضی از احزاب قدیمی گرا، مانند «حزب التحریر» خواستار آن هستند، بلکه با توجه به بافت جامعه مصری و حضور میلیون ها قبطی مسیحی در مصر و شرایط زمان و مکان به نظر می رسد اخوان حکومتی از نوع «دولت عدالت و توسعه» کنونی ترکیه را تشکیل داده و با سعه صدر همه سازمان های سیاسی موجود به اضافه قبطیان مصری را در آن شرکت خواهد داد.
تأسیس «حزب آزادی و عدالت» از سوی اخوان ـ با حفظ سازمان اصلی با همان تشکیلات و رهبری ـ نشان دهنده این روش و برنامه است و اخباری که اخیراً از سوی رهبری اخوان به اینجانب رسیده است نشان می دهد که آنها به موفقیت طرح جدید خود و پیروزی پس از هشتاد سال نبرد و مبارزه اطمینان دارند و البته رهبری اخوان همچنین انتظار دارند که ایران اسلامی، پس از برگزاری انتخابات و تشکیل دولت جدید با آنها همکاری تنگاتنگی در ساختن مصر داشته باشد و تجربیات خود را در اختیار آنها قرار دهد و در برقراری روابط کامل سیاسی قبل از تشکیل دولت وحدت ملی، در یک انتخاب آزاد، شتاب نورزد! که انشاءالله چنین شود.
مجله «مثلث» ، شماره 88 ، تیرماه 90