این روزها مقامات ایران و مصر برای برقراری ارتباط دو كشور سخنانی میگویند. هرچند كه عملا شاهد برداشتن گامی جدی در راستای بهبود و از سرگیری روابط دو كشور نیستیم اما به نظر میرسد مقامات ایران و مصر حداقل در اظهارنظرهای رسمی، خود را مشتاق و آماده سفر به كشور دیگری نشان میدهند. البته به نظر میرسد ایران برای این امر عجله بیشتری دارد تا جایی كه محمود احمدینژاد حتی قبل از آغاز جنبش مردمی مصر و سرنگونی حسنی مبارك گفته بود كه «حاضر است همین فردا هم سفارت ایران در مصر» را بازگشایی كند. اخیرا محمد العرابی، وزیر جدید امور خارجه مصر نیز بر ارتباط با ایران تاكید كرد.
به اعتقاد استاد سیدهادی خسروشاهی، رییس سابق نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در قاهره در برقراری ارتباط با مصر نباید عجله كرد و بعد از 30 سال عدم ارتباط با مصر باید سه ماه دیگر منتظر ماند تا انتخابات قانونی در این كشور برگزار شود و بعد از آن اقدامات لازم انجام شود. او شیطنت آلسعود و افراد وابسته به انورسادات، رییسجمهور سابق مصر و كمك میلیاردی غرب به این افرد را بزرگترین مانع برقراری ارتباط دو كشور میداند و از سوی دیگر معتقد است كه تمایل و رغبت شدید بعضی از مقامات ایران دور از حكمت و عزت و مصلحت است.
آنچه در پی میآید گفتوگوی «اعتماد» با استاد سیدهادی خسروشاهی، سفیر سابق ایران در واتیكان و رییس پیشین نمایندگی جمهوری اسلامی در مصر است.
در حال حاضر روابط مصر و ایران را چگونه ارزیابی میكنید؟
به نظر میرسد روابط سرد دوره مبارك، همچنان ادامه دارد چرا كه حاكمان كنونی در آن كشور، ژنرالهای حسنیمبارك هستند و تغییر ماهوی در سیاست كلی كشور به وجود نیامده است و با وجود حاكمیت كنونی، نباید انتظار بهبود روابط را داشته باشیم... و البته در این زمینه ایران اسلامی هم نباید «تعجیل » داشته باشد بلكه با رعایت اصول اساسی سیاست خارجی نظام، یعنی عزت، حكمت و مصلحت، باید در انتظار فرصت لازم بود تا با احترام متقابل بتوان بر سر میز مذاكره «تحسین روابط» نشست.
پس از سقوط مبارك بعضی دوستان برای ارتقای روابط تلاش كردند كه متاسفانه با واكنشهای سرد و منفی وزیر خارجه، احمد ابوالغیط روبرو شد كه این موضعگیری كاملا قابل درك بود، چون حاكمیت در مصر تعویض نشده بود و من تعجب میكنم كه دوستان چرا به این نكته توجه نكردند.
به نظر شما روابط ایران و مصر چه تاثیراتی میتواند در روند تحولات و صلح خاورمیانه بگذارد؟
شكی نیست كه ایران و مصر، دو كشور عمده و مهم در منطقه هستند كه با توجه به شرایط خاص و تعداد جمعیت و موقعیت جغرافیایی و استراتژیك، میتوانند در صورت ایجاد روابط محكم، سالم و منطقی فیمابین، تاثیرات بسیاری در روند تحولات منطقه داشته باشند، اما درباره «صلح خاورمیانه» اگر مراد همان طرح و برنامه موجود باشد كه بیتردید ایران نمیخواهد و نباید در آن دخالتی داشته باشد، چرا كه طرح موجود در مرحله نخست شامل به رسمیت شناختن رژیم غاصب صهیونیستی است كه ایران اسلامی از اساس با آن مخالف است، بنابراین درباره طرح موجود نباید ایران نقشی داشته باشد بلكه پس از برقراری روابط، باید مصر را نیز در تغییر این مسیر همراه خود داشته باشد.
باید صبر كنیم تا پس از انتخابات آینده و روی كار آمدن یك دولت مدنی ـ دموكراتیك (شامل همه جناحها و احزاب قانونی مصر) باب مذاكره باز شود .
تقویت همهجانبه سلفیهای وهابی در مصر میخواهد از تقریب بین مذاهب اسلامی و اتحاد برادران مسلمان شیعه و سنی و هماهنگی سیاستهای آنها در منطقه، جلوگیری به عمل آورد .
بعضی از دوستان نمیدانم چرا «عجله» به خرج دادند و حتی اعلام كردند كه «شبانه حاضریم سفارت را در قاهره باز كنیم»! كه البته سفارت، در قاهره باز بود و «قائمبالاعمال» ـ حافظ منافع ـ حضور داشت و فعال هم بود.
ایران و مصر چه گامهایی برای ایجاد و برقراری ارتباط باید بردارند؟
مانع برقراری روابط كامل بین دو كشور، حاكمیت وابسته و آلوده حسنیمبارك بود كه متاسفانه یاران ژنرال او، هماكنون و همچنان حاكمیت را در اختیار دارند. به نظر من باید صبر كنیم تا پس از انتخابات آینده و روی كار آمدن یك دولت مدنی ـ دموكراتیك (شامل همه جناحها و احزاب قانونی مصر) باب مذاكره باز شود و بیتردید حكومت آینده مصر، خود در این راستا پیشگام خواهد بود. با شناخت عینی كه من از رهبری احزاب چپ و راست مصر دارم، اكثریت قریب به اتفاق آنها، آمادگی كامل برای برقراری روابط دارند و در گذشته به علت خفقان دیكتاتوری حسنیمبارك، نمیتوانستند در این راستا گامی بردارند، اما در صورت تشكیل یك حكومت ملی، اكثریت اعضاء آن در این زمینه اقدام خواهند كرد.
برای نمونه میتوانم اشاره كنم كه آقای عمروموسی وزیر خارجه اسبق مصر، در دوران اقامت اینجانب در قاهره، در ملاقاتهای رسمی و غیررسمی متعدد، تمایل و علاقه وافری برای برقراری روابط حسنه بین دو كشور اظهار میكرد ولی متاسفانه قدرت تصمیمگیری در این زمینه در اختیار او نبود، بلكه حسنیمبارك تصمیمگیرنده اصلی بود و او هم دربست در اختیار سازمان امنیت مصر و ژنرال عمرسلیمان و سرهنگ حبیبالعدلی (وزیر امن عام) بود و آن دو هم به علت روابط تنگاتنگ با اسراییل و امریكا، نمیتوانستند برخلاف تمایل آنها اقدامی به عمل آورند بلكه هرگونه اقدام مثبت هر جناح یا شخصیتی را هم خنثی می كردند.
البته به این نكته هم باید اشاره كنم كه اغلب یا همه مسوولان مصری در ملاقاتها تمایل شدید خود را برای برقراری روابط كامل و مبادله سفیر اظهار میكردند و اتفاقا در دو ملاقات رسمی كه با آقای محمد العرابی، وزیر امور خارجه كنونی مصر داشتم، و او در آن ایام از معاونین و همكاران نزدیك آقای عمروموسی بود، ایشان نیز این تمایل را ابراز میداشت، ولی بیشك الان نمیتواند آن موضع را اعلام كند و نباید هم توقع داشت كه وزیر رسمی حكومت ژنرالها، بتواند گام مثبت و موثری در این راستا بردارد. از همه جالبتر موضع كاملا مثبت شیخ طنطاوی، رییس الازهر و شیخ فرید واصل، مفتی اعظم مصر و شیخ احمد الطیب، شیخ فعلی الازهر و رییس سابق دانشگاه الازهر بود كه در دیدارهای خصوصی یا همراه علما و هیاتهای ایرانی، آرزوی تحقق این امر را داشتند و در همین راستا، پس از مذاكراتی كه به عمل آمد، شیخ محمد عاشور، قائم مقام شیخ الازهر و شیخ فرید واصل مفتی مصر و هشت نفر دیگر از شخصیتهای برجسته الازهری و مجمع البحوث الاسلامیه، برای شركت در كنفرانس بزرگداشت آیتالله بروجردی و شیخ محمود شلتوت ـ صاحب فتوای معروف درباره شیعه ـ به ایران آمدند و با مقامات مسوول و علمای قم ملاقات كردند كه اثر مثبت و واكنش وسیعی در مصر داشت. اما متاسفانه حاكمیت دیكتاتوری، پیشنهادهای سازنده آنان را مانند بقیه اقدامات منتفی ساخت و فقط روابط در سطح موضوع تقریب بینمذاهب اسلامی و فعال شدن «دارالتقریب» در قاهره، با ریاست شیخ محمود عاشور، ادامه یافت.
روی كار آمدن كدام گروه مصری میتواند به ارتباط دو كشور كمك كند؟
اشاره كردم كه حكومت وحدت ملی كه قاعدتا متشكل از نمایندگان احزاب رسمی قدیم و جدید مصر خواهد بود، خود در این زمینه پیشگام خواهد شد بویژه كه باید در نظر داشت «اخوانالمسلمین» نیرومندترین و بانفوذترین سازمان سیاسی در مصر، در همه زمینهها همواره از ایران اسلامی دفاع كرده و خواستار برقراری روابط بوده است، اما چون اخوان در زمان حسنیمبارك یك سازمان غیرقانونی! به شمار میرفت، نمیتوانست منشا اثر باشد و اكنون، با تشكیل رسمی حزب سیاسی «آزادی و عدالت» بیتردید اكثریت قابل توجهی در مجلس یا اعضایی در كابینه خواهد داشت، كه تاثیر مثبت آن در تصمیمگیری برای برقراری روابط كامل، قابل تردید نیست، یعنی كمك بسیاری برای این امر خواهد كرد. البته من در دیدارهای مكرر، با رهبران اصلی سازمان ـ مرشد عام ـ از جمله شیخ عمر التلمسانی، شیخ حامد ابوالنصر، شیخ مصطفی مشهود، شیخ مامون الهضیبی و دیگر كادرهای مركزی مانند دكتر ابوالفتوح، دكتر حبیب عزت، دكتر عصام العریان و... همواره با اشتیاق قلبی آنان برای ایجاد روابط با ایران، روبرو بودهام و آنها از روی عقیده و ایمان، همیشه خواستار این امر بودهاند و انشاءالله با روی كار آمدن دولت قانونی این كار عملی خواهد شد.
بزرگترین مانع برقراری روابط ایران و مصر را در چه میدانید؟
حاكمیتهای وابسته انورسادات یا حسنیمبارك كه در واقع از خود اختیاری نداشتند و در همه امور دنبالهرو سیاستهای امپریالیسم غربی بویژه امریكا بودند، بزرگترین مانع برقراری روابط بین این دو كشور بزرگ اسلامی بودند . البته از سویی هم كمكهای مالی میلیاردی غرب به این رژیم منحوس، عامل بازدارنده دیگری بود كه اینها را وادار میكرد برای ادامه دریافت كمكها، از برقراری روابط با ایران خودداری كنند و اكنون نیز همان مشكلات وجود دارد، به اضافه خباثت و شیطنت آلسعود كه با سرازیر كردن كمكهای میلیاردی، میخواهد از تحقق این امر، كه بیتردید به زیان ارتجاع عرب خواهد بود، جلوگیری كند و در همین راستا با تقویت همهجانبه سلفیهای وهابی در مصر میخواهد از تقریب بین مذاهب اسلامی و اتحاد برادران مسلمان شیعه و سنی و هماهنگی سیاستهای آنها در منطقه، جلوگیری به عمل آورد، اما خداوند «كید ماكرین» را خنثی خواهد كرد و وعده الهی تخلفناپذیر است و سرانجام حق پیروز خواهد شد.
چه پیشنهاد كلی درباره روشهای همكاری و نزدیكی با مصر دارید؟ یعنی بطور مشخص مسوولان سیاست خارجی ایران اسلامی چه باید بكنند؟
اینجانب با شناخت دقیق مصر از درون، چند ماه قبل از انقلاب جوانان، با وجود تمایل بعضیها برای برقراری روابط عجولانه با مصر و حتی پیشنهاد دعوت برای سفر حسنیمبارك به ایران، یا رفتن آقای احمدینژاد به قاهره، شدیدا با این امر مخالف بودم و در جراید و مطبوعات شش ماه پیش، رسما اعلام كردم در برقراری روابط با مصر «هروله» نباید كرد! و خواستار آن شدم كه اجازه دهند شرایط مساعدی كه در راه است، پیش بیاید و بعد به ارتقای سفارت و اعزام سفیر اقدام شود. اما بعضی از دوستان نمیدانم چرا «عجله» به خرج دادند و حتی اعلام كردند كه «شبانه حاضریم سفارت را در قاهره باز كنیم»! كه البته سفارت، در قاهره باز بود و «قائمبالاعمال» ـ حافظ منافع ـ حضور داشت و فعال هم بود ـ این نوع اظهارات رسمی و مصاحبههای مكرر بعضی از مقامات مسوول و غیرمسوول درباره رابطه با مصر، باعث شد مصریها، حتی پس از پیروزی انقلاب جوانان و سقوط حسنیمبارك هم شرط و شروطی برای گفتوگو درباره ارتقای روابط، مطرح سازند كه نشاندهنده عدم تمایل قلبی آنان بود. در این رابطه، در ایران هم عدهیی بشدت با تغییر نام خیابان «خالداسلامبولی» مخالفت ورزیدند، در حالی كه روابط 150 میلیون مسلمان را كه در صورت تفاهم، میتوانند تحولات كل منطقه را مدیریت كنند، نمیتوان به نام یك فرد در یك خیابان وابسته كرد !...
اصولا دوستان ما در ایران شناخت دقیقی از «جماعت اسلامی» مصر ندارند! اكثر اعضای این گروه سلفی ـ از نوع طالبانی ـ هستند و شیعه را «رافضی» میدانند و تا حد «تكفیر»، پیش رفته اند و كتابهایی علیه شیعه و امام خمینی (ره) نوشتهاند و حتی كتاب منحوس «للهثماللتاریخ» را چندین بار در مصر تجدید چاپ كرده و بطور رایگان توزیع نمودهاند كه هزینه آن را هم آلسعود پرداخته است. بنابراین باید با عقلانیت با مسائل برخورد كرد. اگر روزگاری نام خالداسلامبولی در یك خیابان تهران، مبارزهیی برضد رژیم حسنیمبارك محسوب میشد، امروز آن برداشت مثبت از این مساله حتی در مصر هم، مطرح نیست تا آنجا كه بعضی از كسانی كه متأسفانه بدون كارشناسی منطقی، به ایران دعوت شدند و آمدند، به این امر اعتراض داشتهاند، بنابراین نباید سعی كنیم بخاطر یك نام در یك خیابان، دو ملت مسلمان و بزرگ را از هم دور نگه داریم. از سوی دیگر دوستان ما ظاهرا خبر ندارند كه شیخ كرم زهدی، رییس مجلس شورای جماعت اسلامی، پس از آزادی از زندان، توسط حبیبالعدلی، وزیر امن الدوله مبارك، در مصاحبهیی در برنامه رادیویی «الحیات و الناس» اعدام انورسادات را اشتباه و مردود دانست و در 15 جولای 2003 در هفتهنامه «الیومالسابع» چاپ قاهره متاسفانه سادات را «شهید» نامید: «الرییس محمد انورالسادات مات شهیدا!!»
البته عبودالزمر، پس از تحمل 30 سال زندان و برادر ایمن الظواهری كه هر دو اخیرا آزاد شدند، با شیخ جماعت همعقیده نیستند، ولی اصرار دوستان ما برای حفظ نام كسی كه جماعتش سادات را شهید مینامد، بر تارك یك خیابان در تهران، در شرایط كنونی مصلحت نیست، چه مصر بخواهد و چه نخواهد. از طرف دیگر تمایل و رغبت شدید بعضی از دوستان برای برقراری روابط قبل از تشكیل حكومت ملی و غیرنظامی هم دور از حكمت و عزت و مصلحت است. باید پس از 30 سال، سه ماه دیگر هم صبر كنیم تا انتخابات قانونی به عمل آید و بعد اقدامات شروع شود .
منبع : روزنامه اعتماد 8/4/90