اشاره : در سالهای اخیر كشور عربی و پراهمیت مصر شاهد تحولات و تغییرات عمدهای در ساختار سیاسی خود بود كه كمتر كسی تا قبل از آغاز بهار عربی در منطقه، آن را پیشبینی میكرد. تغییراتی كه حتی به استعفای حسنیمبارك رییس منفور آن انجامید، ولی خواستههای مردم آنقدر گسترده و عمیق بود كه این اتفاق و حتی دستگیری مبارک و ایادی و پسرانش نیز آنان را قانع نکرد و ملت فهیم مصر به دنبال دولتی قانونی و منتخب و همچنین مجلسی که نمایندگان واقعی مردم در آن حضور داشته باشند بودند که بتوانند به حقوق و مطالبات قانونی خود که از دهههای قبل از دست داده بودند برسند. گرچه این كار موجی از شادی و امید را در میان مردم مصر برانگیخت اما دیری نپایید که تمام شادیهایشان به غم و غصه تبدیل شد و رییسجمهوری که با رای مستقیم اکثریت مردم به قدرت رسید به سادگی و طی کودتایی نظامی از قدرت ساقط و کابینه آن نیز کلا منحل شد. حتی عجیبتر آنکه محمد مرسی به زندان نیز انتقال داده شد و جمعیت اخوانالمسلمین نیز سازمانی تروریستی خوانده شده و فعالیت آن نیز در سراسر مصر ممنوع اعلام شد و بسیاری از اعضا و هواداران این سازمان دستگیر شده یا تحت تعقیب قرار گرفتند و هرگونه تجمعات و تظاهرات اعتراض آمیز در این خصوص ممنوع شد. کار به همین جا محدود نشد و احکام بسیار سنگینی هم برای اخوانالمسلمین، در دادگاهها صادر شد.
خبر احکام اعدام و حبس ابد و زندانهای طویل مدت برای سران و اعضای اخوانالمسلمین نه تنها مردم و بسیاری از کشورها، بلکه بسیاری از سازمانهای بینالمللی را نیز مات و مبهوت کرده و همه آنها به این احکام ظالمانه اعتراض و آن را محکوم کردند. این در حالیست که در روزهای اخیر شاهد آن بوده ایم که دادگاه عالی مصر، حسنیمبارک و فرزندان و حتی وزیر و معاونین او را از اتهامات اساسی و همچنین کشتار و سرکوبی مردم تبرئه کرد! گرچه این کار موج عظیمی از خشم و نفرت از دادگاههای فرمایشی را برای مردم مصر ایجاد کرد و آنها را مجددا به خیابانها کشاند، اما عملا این اعتراضات هم نتوانسته تاکنون تغییری در این معادلات و حوادث ایجاد کند. بیشک رای تبرئه حسنیمبارک، تشدید منفوریت رژیم کودتا و از دست دادن پایگاههای مردمی را برای آنان به همراه خواهد داشت که بالطبع، آینده حکومت نظامیان را به مخاطره خواهد کشاند. به همین دلیل، صدور چنین رایی از سوی دادگاه عالی مصر، جای بسی تعجب و شگفتی دارد. برای بررسی بیشتر در این زمینه گفتوگویی با آیتالله سیدهادی خسروشاهی انجام دادیم. آیتالله خسروشاهی چندسال مسوولیت سفارت ایران در واتیكان و بعدها مسوولیت دفتر حفاظت منافع ایران در مصر را بر عهده داشته و علاوه بر آن بخش زیادی از تحقیقات و تالیفات او نیز مربوط به حوزه كشورهای آفریقایی است. گفتوگوی «مردمسالاری» با آیتالله خسروشاهی را درباره زمینهها و پیامدهای رای دادگاه مصر برای تبرئه حسنیمبارک بخوانید:
(مهدی میرتبار - روزنامه مردم سالاری - 29 آذر ماه 1393 - شماره 3648)
علیرغم اینکه نظامیان اصرار به تبرئه حسنیمبارک و ایادیش داشتند چرا این همه مدت آنها را در بازداشت نگه داشته و دادگاههایشان را زودتر برگزار نکردند؟ اصولا از این کار چه سودی بردند؟
با توجه به شرایط انقلابی به وجود آمده در کشور مصر و کشته شدن بیش از 800 نفر توسط رژیم مبارک، ژنرالهای حاکم که خود ایادی وابسته به او هستند، نمیتوانستند در صدور حکم تبرئه حسنیمبارک و چند نفر دیگر از سران رژیم اقدام کنند و به همین دلیل میبینیم که در این مدت، چندین اتهام به آنها وارد شد و چندین دادگاه برای آنها تشکیل شد که بعضیها در همان اوائل، حتی از صدور حکم اعدام یا حبس ابد سخن میگفتند. ولی این در واقع برای آرام کردن مردم خشمگین و جوانان انقلابی مصر بود. احکام صادره قبلی در رابطه با اتهامات گوناگون مبارک، به تدریج و در طول زمان سه ساله، به تدریج توسط دادگاههای دیگر، لغو و باطل اعلام شد و اتهام اصلی که کشتار بیرحمانه هشتصد نفر از مردم به دستور مقامات ارشد رژیم بود، در آخرین مرحله «غیرمنطقی» و «باطل» اعلام شد که در نتیجه موجب صدور حکم تبرئه گردید. ژنرالهای کودتاچی با صدور این حکم در یک دادگاه سفارشی، در واقع وفاداری خود را به رژیم مبارک نشان دادند و این تنها سود آنها از این صحنهسازیها علیرغم نفرت عمومی بود.
آیا نظامیان، مبارک و نزدیکانش را رقیبی برای خود به حساب نمیآورند و با آزادی آنان، احتمال کودتا و برگشت آنان به قدرت را احساس نمیکنند؟
مبارک و همقطاران بازداشت شده او اصولا «فسیل»هایی هستند که دیگر منشأ اثر نمیتوانند باشند و باید گفت «چهرههای سوخته»ای به حساب میآیند که تاریخ مصرف آنها به پایان رسیده است و هرگز نمیتوانند رقیب ژنرالهای کودتاچی محسوب شوند یا روزی به قدرت بازگردند.
نظر دیگر احزاب اسلامی در این خصوص چیست؟
احزاب دیگر مصر، از جمله اخوانالمسلمین به شدت با اجرای این نمایشنامه مخالف هستند و واکنشهای مختلفی در مصر و خارج از کشور، از خود نشان داده اند که در رسانههای جهان چگونگی آن انعکاس یافته است. البته تظاهرات اخیر شبانه جوانان که توسط پلیس سرکوب شد، ناشی از همین موضعگیری احزاب سیاسی مصر، از جمله اخوانالمسلمین بود. در این میان حزب به اصطلاح سلفی «نور» که مانند «داعش» و گروههای تکفیری دیگر در بلاد عربی ـ اسلامی، محصول دلارهای بنی سعود و ارتجاع عرب است، با توجه به سیاست ریاض، در این زمینه موضع مخالفی نداشتند و حتی رسما از واکنش مخالفان انتقاد کردند.
تا چه اندازه قیامها و اعتراضات مردمی را در این خصوص موثر میدانید؟ آیا ممکن است به تجدید نظر در حکم مبارک بینجامد؟
در یک نظام توتالیتر پلیسی مجهز به ابزار سرکوب و زندان و شکنجه و قتل عام در خیابانها، نباید انتظار داشت که قیامها و اعتراضات مردم یا سیاستمداران و احزاب دیگر، تأثیر ویژه ای در کوتاه مدت داشته باشد. ولی در مورد حکم حسنیمبارک، که با اعتراض دادستان کل مصر به دادگاه تجدیدنظر ارجاع شده است، البته با توجه به شرایطی که پیش میآید، آنها تصمیمگیری خواهند کرد، به ویژه که هنوز حسنیمبارک و فرزندانش، از اتهام «اختلاس» تبرئه نشدهاند و شاید به بهانه آن، مدت دیگری در بازداشت به سر ببرند تا آبها از آسیاب بیفتد!
افکار عمومی و فشارهای بینالمللی را تا چه اندازه در این خصوص موثر میدانید؟
در حوادث مصر، پس از کودتای ژنرال سیسی، «جامعه» به اصطلاح «جهانی» واکنش یا فشاری خاص اعمال نکرد و در واقع آنها به دنبال منافع خود هستند و کاری به کشته شدن هشتصد نفر در دوره مبارک و چهارهزار نفر در دوره کودتای ژنرال سیسی ندارند و به کمکهای مالی - نظامی خود ادامه میدهند و پیشاپیش هم کمکهای چند ده میلیاردی بنیسعود و ارتجاع عرب به رژیم کودتا، نشاندهنده وضع آنها است.
با توجه به ممنوعیت فعالیت اخوان و زندانی بودن سران و اعضای آن، آیا شخص یا گروه خاصی قیامهای اخیر را مدیریت میکند؟
قیامهای اخیر مردم میتواند به نوعی «خودجوش» تلقی شود که جوانان انقلابی و هواداران اخوانالمسلمین آن را انجام میدهند. ولی بی تردید بدون مدیریت پنهانی نیست. اما با توجه به سرکوب وحشیانه و قتل عام مردم در خیابانها، توسط پلیس و نیروهای امنیتی در کوتاهمدت این قیام کارساز نخواهد بود، اما مبارزه استمرار خواهد یافت. چون ملت بیدار شدهای را میتوان برای مدتی ساکت کرد ولی آتش زیر خاکستر را نمیتوان از بین برد!
تکلیف احکام سنگین صادره برای سران اخوان که حتی به صدور کیفرخواست اعدام برای مرسی نیز منجر شد چیست؟ آیا این احکام اجرا خواهد شد؟
بسیاری از احکام صادر شده درباره محمد بدیع مرشد اخوان و دکتر محمد مرسی و اعضای کادر مرکزی ـ مکتب ارشاد ـ هنوز قطعی نشده و به مرحله نهائی نرسیده است و به همین دلیل، هر هفته آنها را با یک اتهام دیگری، محاکمه میکنند که یکی از آن اتهامات «جاسوسی محمد مرسی برای حماس و ایران» است که شاید «مضحکترین اتهام قرن»، در کشوری باشد که «محاکمه قرن» را با تبرئه مجرمان پایان داد! ولی میتوان گفت که صدور حکم اعدام و حبس ابد رهبران اخوان عمدتا برای تهدید بقیه و ایجاد خفقان و اجبار مردم و رهبران سیاسی به سکوت است.
موضع دانشگاه و علمای الازهر در این خصوص چیست؟ آیا میتوانند در این خصوص بیتفاوت باشند؟
متأسفانه الازهر که یک تشکیلات دولتی است و در جریان کودتا، در کنار ژنرالها قرار گرفت، روابط حسنهای اصولا با اخوانالمسلمین ندارد، به ویژه که محمد مرسی، رئیسجمهور، در دوره حکومت یک ساله خود نتوانست همکاری و تعامل مناسبی با الازهر داشته باشد و به همین دلیل در شرایط کنونی، اغلب علمای الازهر بیتفاوت یا حتی مخالف اخوان به شمار میروند و اصولا باید اشاره کرد اخوانالمسلمین، هیچ وقت تابع اهداف یا نظریههای الازهر نبودهاند و همین مسئله در بیتفاوتی آنها نقش تأثیرگذاری داشته است.
ظاهرا از سوی رژیم کنونی مصر بیان شد که احکام صادره علیه اخوان، جهت تایید به مفتی الازهر تسلیم میشود. گرچه همان زمان اعلام شد که این تایید جنبه تشریفاتی داشته و الزامآور نیست با این حال در افکار عمومی تاثیرگذار است، آیا به نظر شما این احکام تایید میشود یا خیر؟ و نیز از سوی دولت کنونی با توجه به مخالفت مجامع بینالمللی و حقوق بشری قابل اجرا خواهد بود یانه؟
بسیار بعید به نظر میرسد که مفتی مصر، احکام اعدام صادر شده درباره بعضی از رهبران اخوان را امضا کند. گرچه در مورد اعدام شهید سید قطب و دو نفر از یارانش، در دوره دیکتاتوری سرهنگ عبدالناصر، مفتی وقت با آن موافقت کرد و حکم ضد بشری درباره بزرگترین مفسر قرآن مجید در مصر، اجرا شد و لکه ننگی بر دامن حکومت ناصری به یادگار گذاشت که با آب زمزم یا هیچ وسیلهای پاکشدنی نیست...
آیا با حضور داشتن نظامیان در قدرت، موضوع از سرگیری روابط ایران و مصر به فراموشی سپرده خواهد شد؟
در دوره حکومت آقای محمد مرسی هم مسئله از سرگیری روابط سیاسی با مصر مطرح نبود چه رسد به دوره حکومت کودتاچیان. چون اصولا حاکمان مصر، در مسائل سیاست خارجی، استقلال نظر واقعی ندارند و متأسفانه یا تابع نظر امریکا و اسرائیل هستند یا به خاطر دلار پیرو خواست بنیسعود و ارتجاع عرب.
بعضی از محافل سیاسی ایران، برای ایجاد روابط تلاش میکنند ولی به ظاهر پاسخ مثبتی از سوی مصر به دست نمیآورند، به نظر شما ادامه این روش صحیح است؟
متأسفانه در دوره قبلی، بعضی از مسوولین، اظهار نمودند که اگر مصر موافقت کند، حاضرند شبانه! سفارت ایران را در مصر افتتاح کنند یا در مصاحبه ای اعلام کردند که «افتخار میکنند که در مصر به کارگری بپردازند»، که این نوع اظهارات در شأن یک رئیسجمهور نبود و بی تردید بر خلاف حکمت، مصلحت و عزت بود... و بعد نماینده ای به مصر فرستادند که برنامه توریسم را احیا کنند که این امر هم با موفقیت همراه نبود. در دوره جدید هم بعضی از دوستان تلاش بیثمر را در این رابطه به عمل میآوردند که باز هم به نظر بنده همراه با حکمت و مصلحت و عزت نیست و حتی اعزام نماینده هم برای شرکت در مراسم سوگند ژنرال سیسی، از نظر من اشتباه بود، به ویژه که من شاهد سوگند خوردن این ژنرال به عنوان وزیر دفاع در مقابل آقای محمد مرسی ـ برای وفاداری به نظام و قانون اساسی ـ بودم که چند صباحی نگذشت که او سوگند خود را زیر پا گذاشت و به «نظام و قانون اساسی» وفادار نماند. آن وقت همین فرد، پس از کودتا و قتل عام چهار هزار نفر و زخمیو مجروح ساختن بیش از ده هزار نفر و زندانی کردن 14 هزار نفر، میخواهد سوگند یاد کند و نماینده جمهوری اسلامی در این مراسم حضور مییابد و به هنگام دست دادن با ژنرال هم به طور یکجانبه ـ مدت غیرمعقول ـ سخن میگوید و او هم پاسخی نمیدهد!
این حضور در مراسم و محافل سیاسی مصر، به ویژه اخوانالمسلمین، مورد انتقاد قرار گرفت و تاکنون هم هیچ نوع اثر مثبتی از این امر به وجود نیامده و متأسفانه نماینده ما در مراسم اعلام داشت که ایران موافق حکومتی است که روی کار آمده است ولی اشاره نکرد که حکومت غیرقانونی و کودتایی، و سرنگون ساختن رئیسجمهور منتخب مردم مصر، نمیتواند مورد قبول عامه مردم مسلمان ایران باشد.
به عنوان آخرین سوال اگر نکته و پیام خاصی دارید بفرمایید؟
در چنین شرایطی البته راهی جز مبارزه و مقاومت برای ملتها باقی نمیماند. راهی که ملت ایران در پیش گرفته و پیروز شد و انشاءالله مردم مصر هم با اتخاذ چنین موضعی نتایج مثبت آن را خواهد دید، اگرچه هزینه زیادی را پرداخته باشند.