بسم الله الرحمن الرحيم. بی تردید نهضت مقدس و پرافتخار حسینی زادگاه جاودانه حرکت های جهادی و منبع لایزال معارف الهی و معنوی و چشمه سار آثار و برکات دنیوی و اخروی تشنگان و پویندگان راه اهل بیت ایمان است که پیوسته در همه زمان ها و مکان ها از آن بهره مند می شوند.
نهضت خونین حضرت امام حسین (ع) گرچه به ظاهر در روز دهم محرم سال 61 هجری سرکوب شد و خاندن آن حضرت به اسارت کشیده شدند و حکام ظلم و تباهی به ظاهر جشن پیروزی! بر پا کردند، اما از فردای روز عاشورا صدای حق طلبی عاشوراییان در هر کوی و برزن پیچید و پرچم پیروزی خون بر شمشیر را برافراشت و کاخ بیدادگری را لرزاند. راز این حقیقت را باید در ماهیت این نهضت جست و جو کرد و آن چیزی جز فدا ایثار برای اصلاح امور و احیای فضایل انسانی و کرامت بشری و فداکاری در راه حق و حقیقت نبود. چنان که سالار شهیدان هنگام خروج از مدینه هدف از این حرکت را چنین بیان کرد: «... من نه از روی خودخواهی، سرکشی و هوسرانی از مدینه خارج می شوم و نه برای ایجاد فساد و ستمگری، بلکه هدفم از این اقدام اصلاح مفاسد امت جدم و منظورم امر به معروف و نهی از منکر است و می خواهم روش جدم پیامبر و پدرم علی بن بیطالب را استمرار ببخشم ...». (1)
اصلاح جامعه از کج روی ها و انحرافات خواسته باطنی هر انسان آزاده ای است و به همین دلیل است از آن هنگام و تا به امروز، نهضت حسینی همواره مورد توجه عاشقان حق و حقیقت بوده و هست و هر روزه، رازی از آن برای پویندگان راه کمال و سعادت گشوده می شود و چون چشمه سار معرفت الهی همواره می جوشد و تشنگان فضایل انسانی را سیراب می سازد و این خصلت اساسی و اصلی برای جذب عدالتخواهان و استمرار این حرکت است.
پيامدهای نهضت حسينی برای كليت جهان اسلام كه موجبات تحسين همه مذاهب اسلامی را فراهم آورده كدامند؟
برکات و پیامدهایی را که جهانیان پس از قیام امام حسین (ع) شاهد آن بودند، می توان در چند نکته خلاصه کرد:
اول: آگاهی بخشی به مسلمانان و معرفی گروه باطل و احیای ارزش های اسلام راستین... این نهضت؛ با کنار زدن پوشش و پرده فریب دینی که امویان به روی حکومت ضد بشری خود کشیده بودند، ماهیت حکومت آنان را افشا و چهره واقعی و ماهیت حقیقی حاکمیت را که به نام اسلام بر مردم حکمرانی می کرد، برای افکار عمومی آشکار ساخت و ارزش های اسلامی و انسان را که نیاز اساسی هر جامعه ای است و توسط امویان به دست فراموشی سپرده می شد، زنده کرد.
نهضت حسینی به جهانیان فهماند که شهادت در راه خدا ارزشی است که به انسان زندگی جاودانه می بخشد. چنان که خداوند می فرماید: «وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ». (2) همچنین یک نظام اجتماعی اگر بخواهد پایدار بماند، باید به یک مرجع شایسته و تکیه گاه الهی متکی باشد و باید آن را معرفی کرد و آن نیست جز مکتب اهلبیت پیامبر (ص)، چنان که پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی...» (3) پس کتاب خدا و عترت پبامبر، مدام بخش این حرکت است.
دوم: شکل گیری و ایجاد زمینه های یک سلسله از قیام های اسلامی پس از نهضت امام حسین (ع)... یعنی پس از نهضت مقدس عاشورا، حرکت ها و قیام های متعددی در پیگیری آن واقعه بر ضد حاکمان ستمگر صورت گرفت که در تاریخ ماندگار است: قیام مدینه، قیام توابین، قیام مختار ثقفی، قیام زید بن علی و شهید فخّ.
واقعه عاشوار نه فقط برای مسلمین ، که برای غیرمسلمین نیز به مثابه سرمشق مورد توجه قرارگرفته است ، چنان که مهاتما گاندی، رهبر مبارزات استقلال طلبانه مردم هند می گوید: «من شرح زندگانی امام حسین، آن شهید بزرگوار اسلام را به دقت خوانده و توجه کافی به حوادث کربلا کرده ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد به یک کشور پیروز بدل شود، بایستی از راه و روش امام حسین درس بگیرد» (4) و در امتداد همین حرکت در جهان معاصر هم شاهد بیداری اسلامی برای احیای ارزش های انسانی و اخلاقی در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی از طرف مردمی هستیم که در برابر ستمگران و حاکمان زر و زور و تزویر مبارزه و مقاومت می کنند. همچنان که مسلمانان مظلوم عراق، بحرین، فلسطین، افغانستان، میانمار و... علی رغم همه فشارها تسلیم زورگویی ستمگران نمی شوند و دست از اعتقادات و مبارزات خود بر نمی دارند و بی تردید منشاء و مرجع همه این ها پیروی از مبانی نهضت مقدس سالار شهیدان و سرور آزادگان جهان امام حسین(ع) است.
در مورد فضایل و مناقبی که علمای بزرگ برادران اهل سنت درباره شخص امام حسین (ع) نقل کرده اند، فقط به چند نمونه فهرست وار اشاره می کنیم:
طبری در تاریخ خود آورده است: «حسین (ع) مولود خاندان نبوت و در آغوش پیامبر و علی و خاندان حضرت زهرا رشد کرد و تربیت یافت و همه ارزش ها و اخلاق متعالی انسانی را از آنان فرا گرفت و در واقع می توان در شخصیت حسین (ع) عزت نفس، ستم ناپذیری، صلابت در راه حق، حماسه آفرینی و حق پرستی، مروت و جوانمردی، شجاعت و وفای به عهد، صبر و شکیبایی، سخاوت و بخشندگی، تواضع و فروتنی، عبادت و بزرگی و... را یک جا مشاهده نمود». او سپس با اشاره به مصادیق ابعاد رفتاری و اخلاقی آن حضرت می نویسد: «حسین یگانه قهرمانی است که در مبارزه با ستم و مقاومت در برابر ظلم و آسان شمردن مرگ در راه حق و عزت و شرافت انسانی. گوی سبقت را از همه افراد بشری دیگر ربوده است». (8)
در مقتل خوارزمی (9) درباره مروت و جوانمردی امام حسین (ع) آمده است که آن حضرت هنگام رو در رویی با سپاه حرّ جوانمردانه دستور می دهد به آن ها آب بدهند و این سنت جوانمردی را از پدرش آموخته بود که حتی به سپاه دشمن نیز ترحم می کرد. (10)
امام حسین (ع) در عین حال که جرئت، شجاعت و شهامت را از جد و پدر بزرگوارش به ارث برده بود، به عهد و پیمانش و حتی صلح برادرش با معاویه وفادار ماند، چنان که بلاذری در «انساب الاشراف» می نویسد: «چون حسن بن علی (ع) رحلت کرد، شیعیان کوفه طی نامه ای ضمن تسلیت به امام حسین (ع) او را دعوت به قیام کردند...»، (11) ولی آن حضرت در پاسخ نوشتند: «تا معاویه زنده است، نباید حرکتی کرد...»!
همچنین ابن عبد ربه در عقد الفرید، (12) سلیمان بن احمد در المعجم الکبیر، (13) محمد بن جریر طبری در تاریخ خود (14) در باره استمرار و ادامه صلابت در راه حق و حق پرستی امام حسین (ع) می نویسند:
«حق خواهی و حق پرستی حسین (ع) یکی از علل قیام او بود و در واقع عزت نفس او نیز در عمق وجود و ذاتش ریشه داشت». حسین(ع) با سخنان حقیقت جویانه پا به عرصه قیام و مبارزه گذاشت و فرمود: «آیا نمی بینید به حق عمل نمی شود و از باطل دوری نمی گردد؟ در این صورت شایسته است مؤمن لقای پروردگارش را خواهان شود. من مرگ را جز سعادت نمی دانم و زندگی با ستمکاران را جز ملالت یا ملامت نمی بینم».
اخيراً از جنابعالی اثر ارجمندی تحت عنوان «فلسفه نهضت حسينی» از منظر چهار متفكر اهل سنت منتشر شده كه می تواند در موضوع اين گفت و گو مورد استناد قرار گيرد. لطفا قبل از پرداختن به ديدگاه اين چهار تن مقداری درباره اين اثر نو انتشار توضيح بفرمائيد؟
بايد عرض كنم علاوه بر دیدگاه مثبت خلفای سه گانه و نوشته های علما و شخصیت های بزرگ و پیشین اهل سنت که در کتاب های خود در فضیلت و شخصیت امام حسین (ع) در همه زمینه ها بیان شده اند، در عصر ما نیز شخصیت های بسیاری از بزرگان و علماء برادران اهل سنت آثار و تألیفات ارزشمندی از خود به یادگار گذاشته اند و ما از میان آن ها فقط چهار تن را که از لحاظ تاریخ زندگی به ما نزدیک ترند انتخاب کرده ایم که شخصیت های معروف دینی، اجتماعی، سیاسی و تأثیرگذار در جامعه جهانی به شمار می روند و هر کدام از آن ها موفقیت و پیروزی خود را در عرصه های دینی، اجتماعی و سیاسی و حتی زندگی شخصی در پیروی از راه و روش امام حسین (ع) می دانند.
در كتاب «فلسفه نهضت حسينی»،برای روشن شدن اهمیت موضوع، نخست شرح حال مختصری از آن چهار شخصیت برجسته ـ در اول هر بخش مربوط به دیدگاه آن ها ـ تقدیم خوانندگان شده و سپس ترجمه مقالات و دیدگاه آنان را نقل كرده ام. این چهار شخصیت برجسته و معاصر عبارتند از:
1ـ سید ابوالاعلی مودودی، 2ـ شهید سید قطب، 3ـ ابوالکلام آزاد 4ـ محمد اقبال لاهوری.
البته در بخش آخر کتاب به تناسب موضوع مقاله ای را آورده ایم که تقریباً 58 سال پیش، در 1376ﻫ.ق توسط اینجانب نوشته شده و در مقدمه ترجمه کتاب «السیاسه الحسینیه» آیت الله کاشف الغطاء، سیاست حسینی چاپ تبریز آمده است.
اشاره فرموديد به تحليل مرحوم سيد قطب در باب نهضت حسينی. بهطور مشخص وی بر كدامين جنبه از اين نهضت انگشت گذارده و آن را مورد بحث قرار داده است؟
مرحوم سید قطب تفاوت شكست ظاهری و واقعی را مورد توجه قرار می دهد و با استناد به تفاوت منطق الهی و مادی نتيجه مي گيرد كه بسياری از اين شكست های ظاهری، به واقع پيروزی و منشاء قيام های عدالت خواهانه در طول تاريخ بوده است.
وي در شرح آیه ای در سوره غافر در تفسیر معروف خود: فی ظلال القرآن در اين باره اذعان می دارد : «حسین «رضی الله عنه» از یک سو با آن شکل بزرگ و سترگ شهید می شود و البته از سوی دیگر شهادت او فاجعه بسیار عظیمی است، ولی آیا همچون شهادتی پیروزی است یا شکست؟... به صورت ظاهر و با معیار کوچک انسان، این امر شکست به شمار می آید، ولی در اصل حقیقت و با معیار بزرگ الهی، پیروزی است، زیرا روی کره زمین شهیدی نیست که همچون حسین «رضی الله عنه» دل ها به عشقش بتپد و قلب ها لبریز از مهر و محبت وی و جان ها شیدای وی شود و از غیرت و فداکاری او به جوش و خروش درآید، چه دل ها، قلب ها و جان های شیعیان مسلمان و چه مسلمانان غیر شیعه و حتی دل ها و جان های بسیاری از غیرمسلمانان! چه بسا شهیدی که اگر هزار سال زنده می ماند، نمی توانست عقیده و دعوتش را یاری دهد و پیروز کند، آن گونه که با شهادت خود عقیده و دعوتش را یاری داده و پیروز کرده و نمی توانسته است با هیچ سخنرانی ای مفاهیم والا و بالا را در دل ها به ودیعت بنهد و هزاران نفر را به انجام کارهای بزرگ و سترگ برانگیزد، آن گونه که حسین (ع) با واپسین قیام و سخنرانی خود چنین کرده و آن را با خون خود نوشته است و سرمشق و انگیزه حرکت و نهضت و قیام فرزندان و نوادگان ـ آیندگانـ شده است و در واقع برانگیزاننده جنبش و قیام در خط سیر سراسر تاریخ در میان همه نسل ها شده است.
پیروزی کدام است؟ و شکست کدام؟ ما نیازمند مراجعه به شکل ها، صورت ها، انواع و اقسام ارزش ها و معیارها هستیم، پیش از آن که بپرسیم وعده یاری و پیروزی خدا در دنیا بر پیغمبران خود و مؤمنان چگونه و کجا بوده است؟»
از ديگر شخصيت هايی كه تحليل وی در باب واقعه عاشورا در اثر جنابعالی آمده، مرحوم مولانا ابوالكلام آزاد است. وی در تحليل خود از واقعه عاشورا چه جنبههايی را مورد توجه قرار می دهد؟
مولانا ابو الكلام آزاد رساله ای در تاريخ حركت و نهضت امام حسین نگاشته كه طی آن بر اساس منابع تاريخی به نقل مرحله به مرحله واقعه عاشورا پرداخته است. وی در واپسين بخش های اين رساله تحت عنوانِ «وظیفه اصحاب حسین (ع)» می نويسد:
«این خلاصه ای از چگونگی تاریخ فاجعه ای است که از چندین قرن پیش به ما رسیده است و نمی توان اهمیت آن را تخمین زد و اگر کسی بخواهد آن را فراموش کند، هر سال که ماه محرم تجدید می شود، این حادثه بزرگ را در خاطر ما زنده می سازد، ولی افسوس تعداد کسانی که این فاجعه را با نظر دقیق می نگرند و معنای آن را درک می کنند تا در تلاش و نبرد حق و باطل، زشت و زیبا که در جهان امروز هم ادامه دارد از آن بهره مند شوند، بسیار کم است.
حادثه کربلا در واقع برای تثبیت و تحکیم اساس حقیقت است. فداکاری و قربانی باشکوهی است که قرن ها از آن گذشته است. کسی که ادعا می کند پیرو صادق و مخلص حسین (ع) است، باید همیشه آماده باشد تا از این روش انسانی پیروی کند و در محدوده مخصوص به خود در راه حق و عدالت فداکاری را پیشه سازد.
در این جهان مادی همه چیز فنا ناپذیر است، ولی یک شهید همیشه برای افراد پاک و عادل الهام بخش زنده ای خواهد بود. البته برای تصویر ماهیت حکومت اموی چند نکته باید توضیح داده شود که حکومت بنی امیه یک حکومت اسلامی نبود و هر نوع حکومتی که اساسش بر زور و تعدی باشد، هیچ وقت نمی تواند حکومت اسلامی باشد. اموی ها روح آزادی انسان ها را در هم کوبیدند و اساس قدرت خود را بر اصول غیرانسانی و روش های تجاوزکارانه قرار دادند. سبک و سیره حکومت اموی به طور کلی با حکومت الهی تطبیق نمی کرد، بلکه همواره تحت تأثیر عوامل و مقاصد سیاسی و مادی بود. آن چنان تهدید جدی برای نابودی ارزش های اساسی اسلام و نیازمند جهادی مردانه و تلاشی شجاعانه علیه استبداد و جان فشانی برای تأمین حکومت حق و آزادی ای بود که امام حسین (ع) برای مقابله با تحکیم آن روش، پرداخت».
مولانا ابوالکلام آزاد دربخش ديگری از همان فصل در نكته ای ذيل عنوان «نقش حسین (ع)» ادامه می دهد:
«سیدالشهدا، امام حسین (ع) علیه رژیم متجاوز اموی نبرد مقدسی را آغاز و از بیعت با آن سلطه استبدادی امتناع کرد. حسین(ع) میراث مقدسی از خود برای نسل های آینده باقی گذاشت، به این معنی که مسلمانان هیچ گاه نباید تسلیم زور و خودکامگی شوند که به قیمت آزادی فطری بشر تمام می شود. تلاش و کوشش در این راه مستلزم تجهیزات قوای انسانی یا تهیه پول و موادی از آن قبیل نیست که به میزان قدرت و سیطره ای که دشمن یا دستگاه استبدادی در اختیار دارد، شخص به عهده بگیرد.
حسین بن علی (ع) دارای یک قدرت نظامی و جنگی نبود، بلکه پشتیبانان و یاران وی یک گروه کوچک بی سلاح بودند، ولی کسی که پای در سنگر حق پرستی می گذارد، به نتایج و عواقب کار نمی اندیشد. نتیجه و محصول جهاد و تلاش در اختیار قدرتی است که همیشه طرفدار حق و عدالت است. ستمگری بالاخره دچار بازگشت و شکست می شود و با وجود غلبه و برتری عدد و منابع قدرت دچار مأیوس و افسرده خواهد شد. در آن گونه موارد بر اثر تلقین شیطان که در ذهن مدافعان حقیقت شک و تردید ایجاد می کند، انسان تسلیم محافظه کاری و گرفتار تردید می شود که آیا نتیجه عمل و اقدام تا آن حد ارزش دارد که کسی جان خویش را نثار کند؟ این تردید در صورت دقت به سهولت بر طرف خواهد شد. صرف نظر از نمونه های جهاد، حادثه صحنه کربلا نمونه درخشنده و فروزنده ای از نبرد شجاعانه ای است که به وسیله 62 تا 72 مرد صورت گرفته است، آن هم مردانی با اسلحه کم در برابر قوای عظیم یک دولت. درست است که نهضت حسین به ظاهر خویشان و نزدیکانش را گرفتار شدیدترین مشکلات، شکنجه ها، گرسنگی و تشنگی کرد و آن ها یکی پس از دیگری در خاک و خون غلتیدند و حتی آن قدر توانایی نبود که مقداری نان و آب برای آنان تهیه شود، با این حال حسین (ع) خود را تسلیم اراده خدای متعال نمود و آن همه زخم های سنگین را در بدنش تحمل کرد، ولی در بوته آزمایش پیروز و موفق شد و سر بریده اش به عنوان پرچم پیروزی جاودانه ماند.» (16)
در کتاب «فلسفه نهضت حسيني» با درج اشعاری از علامه محمد اقبال لاهوری فضيلت و منقبت امام حسين و انقلاب او پايان می يابد. هر چند كه ارادت اقبال به اهل بيت (ع) امری روشن است، اما اگر درباره زمينه های اين گرايش نكاتی بفرمائيد سودمند خواهد بود؟
درباره اقبال لاهوری اینجانب سخنرانی مبسوطی در هفته بزرگداشت اقبال در اسلامبول که به دعوت آقای رجب طیب اردوغان که شهردار اسلامبول و از اعضای حزب سلامت ملی و از یاران نجم الدین اربکان بود، ایراد کردم که در تبیین دیدگاه های وی مباحث خوبی در آن مطرح شده است. متن این سخنرانی چند سال قبل در روزنامه «اطلاعات» چاپ شد و اکنون به تناسب موضوع کتاب «اسلام سیاسی در ترکیه» در پیوست آن نقل شده است که ان شاء الله به زودی چاپ خواهد شد. اما ارادت اقبال به امام حسين و نهضت او و نيز فلسفه آن، به شكلی واضح در اشعاری كه سروده، آمده است و مروری بر بخشی از آن ما را از هر تحليلی بی نياز می كند. اقبال می گوید:
هر که پیمان با هوالموجود بست
گردنش از بند هر معبود رست
مؤمن از عشق است و عشق از مؤمن است
عشق را ناممکن ما، ممکن است
عقل را سرمایه از بیم و شک است
عشق را عزم و یقین لاینفک است
آن شنیدستی که هنگام نبرد
عشق با عقل هوس پرور چه کرد؟
آن امام عاشقان پور بتول
سرو آزادی ز بستان رسول
الله الله بای بسم الله پدر
معنی ذبح عظیم آمد پسر (17)
بهر آن شهزاده خیرالملل
دوش ختم المرسلین نعم الجمل (18)
سرخ رو عشق غیور از خون او
شوخی این مصرع از مضمون او
در میان امت آن کیوان جناب
همچو حرف قل هو الله در کتاب
موسی و فرعون و شبیر و یزید
این دو قوت از حیات آید پدید
زنده حق از قوت شبیری است
باطل آخر داغ حسرت میری است
چون خلافت رشته از قرآن گسیخت
حریت را زهر اندر کام ریخت
خاست آن سر جلوه خیرالامم
چون سحاب قبله باران در قدم
بر زمین کربلا بارید و رفت
لاله در ویرانه ها کارید و رفت
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد
بهر حق در خاک و خون غلتیده است
پس بنای لا اله گردیده است (19)
مدعایش سلطنت بودی اگر
خود نکردی با چنین سامان سفر
دشمنان چون ریگ صحرا لاتعد
دوستان او به یزدان هم عدد
سرّ ابراهیم و اسمعیل بود
یعنی آن اجمال را تفصیل بود
عزم او چون کوهساران استوار
پایدار و تند سیر و کامکار
تیغ بهر عزت دین است و بس
مقصد او حفظ آئین است و بس
ما سوی الله را مسلمان بنده نیست
پیش فرعونی سرش افکنده نیست
خون او تفسیر این اسرار کرد
ملت خوابیده را بیدار کرد
تیغ لا چون از میان بیرون کشید
از رگ ارباب باطل خون کشید
نقش الا الله بر صحرا نوشت
سطر عنوان نجات ما نوشت
رمز قرآن از حسین آموختیم
ز آتش او شعلهها اندوختیم
شوکت شام و فر بغداد رفت
سطوت غرناطه هم از یاد رفت
تار ما از زخمهاش لرزان هنوز
تازه از تکبیر او ایمان هنوز
ای صبا ای پیک دورافتادگان
اشک ما بر خاک پاک او رسان (20)
با سپاس از حضرتعالی كه پذيرای اين گفت و شنود شديد. بر قرار باشيد.
بنده هم از اقدام و همکاری شما سپاسگزارم و خوانندگان محترم را توصیه می کنم که کلیات اشعار و دیوان دکتر محمد اقبال لاهوری را حتماً مانند حافظ و مثنوی در کتابخانه خود داشته باشند و حتماً اشعار عرفانی ـ معنوی و پر محتوای آن را هم مطالعه نمایند. والسلام علیکم اولاً و آخراً.