اشاره: حجت الاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی علاوه بر تحقیق در زمینه تاریخ جنبش های اسلامی از جمله اخوان المسلمین و تالیف کتاب های متعدد در این حوزه به مدت سه سال به عنوان نماینده دیپلماتیک ایران در مصر اقامت داشته و به دلیل همین حضور و ارتباط با شخصیت های سیاسی و فرهنگی مصر، با شرایط فکری و سیاسی حاکم بر این کشور کاملا آشناست. درباره جنبش اخوان المسلمین و شرایط مصر بعد از سقوط مبارک، با ایشان گفتگویی انجام داده ایم که در پی می آید. مجله پنجره شماره 157 – عباس پرورده
در حال حاضر چند گروه فکری ـ سیاسی را می توان در اخوان المسلمین از هم متمایز کرد و هر یک از این جریان ها مربوط به چه کشورهایی می شوند؟
به نظر می رسد که این سئوال کمی مبهم و غیر مفهوم است و البته در یک گفتگوی کوتاه هم نمی توان گروه های فکری ـ سیاسی «متمایز» از اخوان تفکیک کرد و تعداد آنها را برشمرد و یا حتی بتوان روشن ساخت که هر یک از این جریان ها مربوط به چه کشورهائی هستند؟.. درواقع پاسخ به این سئوال کلی، نیازمند تألیف یک کتاب قطور است!
ولی بطور اشاره باید گفت که در همه کشورهای اسلامی ـ بویژه عربی ـ جریان های اخوانی متعددی وجود دارند که تحت این عنوان، فعالیت می کنند ولی گروه های مهم فعال منسوب به حرکت اخوان المسلمین و هواداران اهداف آن، علاوه بر مصر عمدتاً در چند کشور عربی: سوریه، لبنان، عراق، سودان، کویت، امارات، تونس و الجزائر حضور دارند.
سازمان های سیاسی ـ فکری اسلام گرا در: مالزی، اندونزی، پاکستان، بنگلادش، ترکیه و غیره که اندیشه هایی مشابه افکار اخوان المسلمین مصر دارند، در واقع از لحاظ سازمانی وابسته به اخوان نیستند، بلکه تشابه در اندیشه و روش سیاسی، باعث شده که بعضی ها آنها را «اخوانی» می نامند که درواقع چنین نیست...
آیا می توان یک سیر تحول تاریخی به لحاظ تغییر در روی کردها و استراتژی و افکار برای اخوان المسلمین از بدو تأسیس تاکنون طرح کرد؟
بررسی سیر تحول تاریخی و یا تغییر در روی کردها و استراتژی اخوان از بدوتأسیس تاکنون!، یعنی ارزیابی هشتاد سال فعالیت، باز ظاهراً در یک گفتگو با قید اختصار، مقدور نباشد و به کتابی مفصل تر از پاسخ سئوال اول، نیاز دارد.
ولی باز بطور کلی می توان اشاره کرد که اخوان المسلمین در تاریخ هشتاد ساله خود، بویژه در مصر دچار تحول و دگرگونی بنیادین در اصول فکری خود نشده است ولی در تاکتیک ها همیشه به دنبال روش های جدیدی بوده و با توجه به شرایط زمان و اوضاع سیاسی حاکم بر کشور اقدام کرده است... اما بهرحال از آرمان ها و اهداف کلی خود، صرف نظر نکرده است، ولو اینکه به ظاهر انعطاف های خاصی را در روش و سیاست خود در نظر داشته است... و این نوع تغییر ظاهری، با توجه به شرایط سخت حاکم بر مصر، از دوران سرهنگ عبدالناصر و سپس سرهنگ انور سادات و بعد سرهنگ حسنی مبارک، قابل توجیه است...
و اصولاً باید اشاره کرد که اخوان المسلمین اغلب خواستار «تغییر رژیم» نبوده، بلکه خواستار اجرای احکام اسلامی از طرف حاکمیت ها بوده که البته با توجه به نوع تفکر «حکام»، انتظار بجائی نبوده است...
روی کردهای اخوان المسلمین درباره آرمان های انقلاب اسلامی ـ تشیع و ایران را توضیح دهید.
اخوان المسلمین، در کلیت خود، و تقریباً با تمام سازمان های وابسته در بلاد اسلامی، از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، استقبال نموده و حتی هیئتی مرکب از رهبری آن سازمان ها، به ایران آمدید. اخوان المسلمین دیدگاه مثبتی نسبت به شیعه و تشیع دارند و شهید شیخ حسن البنا، مؤسس و مرشد اول اخوان المسلمین مصر، از جمله افرادی بود که در تأسیس «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» در قاهره شرکت نمود و با علمای الازهر و علماء شیعه عراق و ایران و لبنان، همکاری تنگاتنگی داشت.
البته به تدریج، با توجه به توطئه های دشمنان، در طلیعه آنها: آمریکا و اسرائیل، گرایش اخوان به ایران، کمتر شد... و مسئله «سوریه» در دوران حافظ اسد، و قتل عام سه هزار نفر از اهل سنت در جریان «حماة» و سکوت ایران در این زمینه و سپس روابط حسنه با رژیم بعثی سوریه، باعث دوری سیاسی اخوان از ایران گردید.. اما در مسائل مذهبی ـ عقیدتی هرگز وارد اختلافات نگردید و افراد خود را اجازه نداد که در این معرکه بی ثمر دخالت کنند.
آیا دولت محمد مرسی رئیس جمهور فعلی مصر در امور اجرائی و حکومتی بر اساس اهداف اولیه اخوان قدم بر می دارد؟
بی تردید دولت آقای محمد مرسی کوشش خواهد نمود که در حد توان و با ملاحظه شرایط کنونی مصر، در همان خط اصلی اخوان حرکت کند و به تحقق اهداف آن، بپردازد... ولی این، به آن معنی نیست که دولت فعلی، با توجه به ادامه سلطۀ بدنه اصلی و اعضاء حکومت قبلی، بتواند به همه اهداف خود برسد.
این روش انعطاف پذیری را در حرکة النهضه تونس هم می بینیم.. آنها با سکولارها ائتلاف کردند تا بتوانند اهداف خود را به تدریج تحقق بخشند... در مصر شرایط سیاسی و تعدد احزاب قدیمی و جدید ـ بالغ بر 50 حزب و سازمان فعال سیاسی اعم از سلفی یا سکولار، ملی گرا یا مذهبی ـ این اجازه را نمی دهد که دولت آقای مرسی بتواند به سرعت، به سراغ تحقق بخشیدن به اهداف نخستین اخوان برود..
و اصولاً باید توجه داشت که انقلاب مصر، با انقلاب اسلامی ایران تفاوت های بسیاری دارد.. در ایران، نظام در کلیت خود سرنگون شد و عناصر اصلی آن از بین رفتند و یا فرار کردند.. ولی در مصر وضع بدین منوال نیست... ژنرال ها هنوز هستند. احزاب چپ و سکولار فعالند. 48 درصدی که به هر دلیلی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر به ژنرال احمد شفیق رأی دادند هنوز تغییر رأی نداده اند... وضع اقتصادی مصر، با فقر 50 درصدی زمینه را برای هرگونه اقدام مضادّی، آماده می سازد و... بنابراین باید پذیرفت که شرایط مصر با شرایط ایران اسلامی بویژه در مسئله رهبری و قاطعیت آن، تفاوت های بسیاری دارد.. و این باعث می شود که دولت آقای مرسی انعطاف بیشتری از خود نشان دهد، با این باور که از اهداف نخستین اخوان صرف نظر نخواهد کرد.
روابط اخوان المسلمین با عربستان به عنوان یک کشور حامی وهابیت را چگونه ارزیابی می کنید؟
روابط اخوان با آل سعود و دولت وهابی حاکم بر جزیرة العرب!، روابط عقیدتی ـ فکری و سیاسی نیست.. روابطی است که بیشتر جنبۀ تاکتیک دارد تا استراتژیک... حوادث منطقه و مسائل اقتصادی، دولت مرسی را مجبور می سازد که با دولت وهابی آل سعود از در «سازش» درآید، ولی از لحاظ فکری، اخوان ـ و به تبع آن دولت آقای مرسی ـ نمی توانند در همه چیز با آل سعود هم آهنگ باشند، بویژه در مسائل عقیدتی اخوان هوادار «اسلامی معتدل» و تقریب بین مذاهب اسلامی هستند... درحالیکه وهابیگری آل سعود نه تنها شیعیان را رافضی! می داند بلکه اهل سنت را هم مسلمان واقعی! نمی نامد! نایف بن عبدالعزیز که اخیراً درگذشت مخالف سرسخت اخوان المسلمین بود و آنان را «اخوان الشیاطین» می نامید... همان لقبی که شاه «فاروق» و سپس «سرهنگ ناصر» به اخوان داده بودند.
رهبران اخوان المسلمین در هر یک از کشورهای منطقه چه کسانی هستند و چه جریان هایی را رهبری می کنند؟
پاسخ به این سئوال تألیف جلد سوم کتابی را می طلبد که پاسخ بر سئوال یک و دو، دو جلد نخستین آن را می طلبید... یعنی شرح این امر، در سطوری کوتاه و مصاحبه ای کوتاه تر، مقدور نیست..
پیش بینی شما از آینده روابط مصر با غرب و اسرائیل چیست؟
روابط آینده مصر با غرب و اسرائیل، در نهایت مورد رضایت غربی ها نخواهد بود.. و حتی اگر اخوان هم بخواهند با آن ها ـ بویژه اسرائیل ـ با «مماشات» رفتار کنند، مردم مصر، به آن رضایت نخواهند داد... حمله روزهای نخستین به سفارت اسرائیل، و اخیراً به سفارت امریکا و آتش زدن به پرچم آن ها در قاهره، نشان می دهد که مردم، در کنار هیچ کسی که با امپریالیسم غرب سازش کند، نخواهند بود و این فرد، فرق نمی کند که شاه فاروق باشد یا سرهنگ ها، یا هر شخص دیگری...
آینده شاید نه چندان دور، صحت این پیش بینی را نشان خواهد داد.
روابط مصر با ایران چگونه خواهد بود؟
اگر ایران در تحسّن این رابطه عجله نکند و دوستان برای سفر به قاهره «هروله» نکنند... شرایط عزت و حکمت و مصلحت را مراعات کنند، روابط بین دو کشور رو به بهبود خواهد نهاد.. اما هرگونه «عجله» و «شتاب» بعضی از دوستان در ایجاد این رابطه، بهبود وضع را به تأخیر خواهد انداخت..
سخنرانی تقریباً غیر مربوط و ناپخته برادر ما آقای محمد مرسی در اجلاس سران جنبش عدم تعهد، در تهران واکنشی غیر معقول بر تأکید و اصرار دوستان برای برقراری سریع روابط بود.. اما بی اعتنائی بعدی و انتقادهای اهل خرد از روش او، باعث شد تا آقای محمد مرسی این بار خود و با اصرار خواستار شرکت ایران در حل مسئله بحران سوریه بشود.. و اگر این روش منطقی را ما ادامه دهیم، آنها در ایجاد روابط بیشتر بهتر پیشقدم خواهند بود.
حضور آقای محمد مرسی را در اجلاس سران جنبش عدم تعهد چگونه ارزیابی می کنید؟
البته ایشان موظف بود که برای تحویل ریاست جنبش به ایران، سفری به تهران داشته باشد... اما متأسفانه نوع سفر ـ یعنی فقط چند ساعت! ـ و عدم دیدار با مقام معظم رهبری ـ از نظر من نوع دیگری از ناپختگی سیاسی وی در عرصه بین الملل بود... نخست وزیر بودائی هند قبل از آمدن به ایران، برای شرکت در اجلاس جنبش، شرط کرده بود که بتواند دیداری با معظم له داشته باشد.. آن وقت آقای مرسی، پس از دیدار با شاه آل سعود در ریاض، آنهم در سفری عجولانه و شاید غیر ضروری، به ایران می آید و آداب مرسوم در بلد را رعایت نمی کند.
یا ذکر خیر از خلفاء راشدین هم در اجلاس های بین المللی مرسوم نیست و در این اجلاس هم، با هیچ معیاری قابل سنجش نیست؟ و ظاهراً برای ارضاء برادران اهل سنت و یا نوعی اظهار تمسک به تسنن انجام گرفت و البته مورد استقبال «سلفی ها» در مصر قرار گرفت در حالیکه همین سلفی ها، نه تنها «تشیع» ما را قبول ندارند، بلکه «تسنن» آقای مرسی را هم خالص و بی اشکال نمی دانند!
به هرحال امیدواریم که به تدریج دولت جدید مصر، پس از شصت سال دیکتاتوری سرهنگ ها، بتواند با معیارهای اصولی جهانی، آشناتر بشود و ضوابط اخلاقی را در برخوردها مراعات کند و باید به مسئله کم تجربگی دوستان در امر حکومت توجه نمود!
ظاهراً جنابعالی برخوردهای داخلی دولت جدید در مصر را هم ناپخته می دانید؟
بلی! درست است، برخوردها و اقدام های بعضی از مسئولین اخوان در دوران انقلاب و انعطاف غیر ضروری آنها با «ژنرال»های حسنی مبارک، معقول نبود.. و بعضی از اقدامات دولت جدید هم با روش منطقی و قانونی در مصر سازگاری نداشت! مثلاً حکم ریاست جمهوری به ادامه برگزاری جلسات مجلس ملی که با رأی دادگاه عالی مصر، منحل شده بود، شتاب زده بود و برای همین هم بعد مجبور شد که «انحلال» مجلسی را بپذیرد و ظاهراً کسی که رئیس جمهور می شود، خود را «فوق قانون» می پندارد و با یک حکم! به «اقدام» می پردازد.. البته مسائل داخلی مصر به خود برادران! مربوط است، ولی در مسائل بین المللی، به نظرم باید تذکرات لازم، به موقع ابلاغ شود تا دولت جدید، با مشکلات خاص و جدید روبرو نشود، گرچه خود نیز به تدریج تجربه لازم را بدست خواهد آورد!.