زهره کهندل - نخستین ملاقاتش در خانه امام (ره) بود، باید پیام و سلام برادرش را به ایشان در قم می رساند. سال 1332 بود که برای ادامه تحصیل از تبریز به قم آمد و پایش به منزل امام (ره) باز شد.
«زهره کهندل» گفتگوی خود با استاد سید «هادی خسروشاهی» که در روزنامه "قدس" منتشر شد را با این عبارات آغاز کرد و در ادامه نوشت: اگرچه در آن زمان نمی توانست در کلاسهای درس امام خمینی (ره) شرکت کند، اما به هر بهانه ای و در ملاقاتهای عمومی، پای حرف امام (ره) می نشست و زمانی که با اهداف و آرمانهای انقلاب آشنا شد به نخستین حلقه های شکل گیری نهضت انقلاب اسلامی پیوست. اعلامیه های امام (ره) را در چاپخانه حکمت قم چاپ و در بین انقلابیون و مردم منتشر می کرد.
در جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی از سوی امام مأموریت یافت که به تبریز برود و از علما و بزرگان آنجا بخواهد با حرکت علما و مراجع حوزه قم، هماهنگی و همراهی داشته باشند که این مأموریت با موفقیت انجام شد. همه تلاشش این بود که فعالیتهایش از چشم ساواک پنهان بماند که نماند و بارها از سوی ساواک دستگیر و تبعید شد. پس از حوادث 15 خرداد 42 و دستگیری امام و تبعید ایشان به ترکیه و دیگر کشورها، «آیة ا... سید هادی خسروشاهی» از کسانی بود که همواره در نشر و توزیع مخفی سخنان حضرت امام (ره) در بین علما و انقلابیون و نیز توده های مردمی حضور داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز نماینده حضرت امام (ره) در وزارت ارشاد بود، سپس به سفارت ایران در واتیکان رفت و پس از آن سه سال ریاست نمایندگی ایران در مصر را بر عهده داشت. در ادامه گفت و گو با این مبارز دیرین انقلاب و همراه همیشگی امام خمینی (ره) را می خوانید.
در آغاز اشاره ای به فعالیت های انقلابی حضرت امام خمینی(ره) در خارج از ایران داشته باشید. با توجه به اینکه بخشی از فعالیت های انقلابی ایشان در زمان تبعیدشان انجام می گرفت، امام(ره) چگونه این تهدید را به یک فرصت انقلابی تبدیل کردند؟
فعالیت های ضد استبدادی ضداستعماری امام خمینی(ره) در خارج از ایران، یعنی در دوران اقامت اجباری در عراق، بیشتر جنبه مبارزه فکری فرهنگی داشت که زمینه ساز بیداری نسل جوان طلاب حوزه نجف و دیگر حوزه ها در کشورهای دیگر- بود. یعنی امام با طرح بحث های جدید، مانند مساله حکومت اسلامی و اصل ولایت در فقه شیعی که تقریباً مسکوت گذاشته شده بود، یک مبارزه و فعالیت فرهنگی فراگیر را در راستای اهداف انقلابی خود آغاز کرد که این اقدام شجاعانه در محیط بسته نجف بسیار تأثیرگذار بود و البته آثار آن افزون بر نجف و شهرهای دیگر عراق، در سرزمین های دیگر نیز مشهود شد.همزمان صدور اعلامیه های روشنگرانه، ارسال نامه های بی شمار از سوی امام (ره) به علمای کشورهای دیگر برای بیداری و آگاه سازی آنان از خطراتی که جهان اسلام را تهدید می کند، نقش دیگری در روشنگری علما و توده های مردم داشت و در تحکیم پایه های فعالیتهای انقلاب، نقش عمده ای به عهده گرفت و این نوع اقدامها و فعالیتها در عمل تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد و در راستای اهداف بعدی انقلابی امام (ره) به کار گرفته شد.
با تبعید اجباری بعدی امام از عراق به کشورهای دیگر- که کویت و الجزایر اجازه ورود به امام ندادند ایشان مجبور شد تبعیدگاه فرانسه را اختیار کند، در واقع یک موهبت آسمانی یا درواقع از «الطاف خفیه الهی» بود که زمینه را برای گسترش اقدامهای انقلابی امام (ره) آماده تر کرد و با اوج گیری آن در خارج از کشور و پاسخ مثبت مردم مسلمان ایران به ندای امامشان، سرانجام برخلاف تصور بسیاری از تحلیلگران سیاسی، این انقلاب به نتیجه مطلوب رسید و «شاه» بیرون رانده شد و رژیم 2500 ساله شاهنشاهی سرنگون شد. امام (ره) در این راستا از لحظه لحظه های زندگی خود و جزئیات شرایط زمان و مکان استفاده کرد و با تلاشی خستگی ناپذیر و بی تردید با امداد الهی توانست نهضت اسلامی را به دوره تکاملی آن یعنی مرحله انقلاب و پیروزی آن راهنمایی کند.
با توجه به اینکه در آن زمان ایران کانون توجه قدرتهای جهانی بود، مواجهه حضرت امام خمینی(ره) پس از پیروزی انقلاب به کنشها و واکنش های این قدرتها چه بود؟ در واقع چه نیرویی پشتوانه ایستادگی حضرت امام(ره) در برابر آنها شد؟
در آن زمان قدرت های استکباری و عوامل وابسته به آنها در منطقه و بلکه کل جهان اسلام به طور علنی و بی پرده به میدان آمدند و برای شکست و موفق نشدن انقلاب از همه امکانات خود استفاده کردند، ولی نیروی پشتیبانی حرکت که در واقع امداد غیبی الهی بود و پشتیبانی و استقبال مردم ایران و دیگر ملتها، با وجود مخالفت حکومت هایشان و توکل مطلق و بی نهایت به نیروی ازلی- ابدی الهی موجب مقاومت امام (ره) در برابر کل استکبار و پیروزی نهایی انقلاب اسلامی شد. اینکه امام (ره) فرمود: «انقلاب ما انفجار نور بود» می تواند ماهیت و حقیقت انقلاب و علل و عوامل پیدایش و پیروزی آن را برای اهل معنا بخوبی روشن کند.
با توجه به اینکه شما چند سال به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان فعالیت داشتید می توانید بگویید رهبران دینی و سیاسی غرب چه شناخت و نظری درباره شخصیت امام خمینی(ره) داشتند؟
شخصیت های مذهبی- سیاسی خارجی، در مجموع به رهبری داهیانه امام خمینی (ره) و مقاومت و پشتکار ایشان در مبارزه آزادی خواهانه و عدالت طلبانه اعتراف داشتند. آنها این مقاومت، صراحت و شهامت امام (ره) را عامل مقاومت مردم مسلمان ایران در داخل کشور دانسته و آن را با توجیه خود ناشی از «کاریزمای» امام (ره) می دانستند، ولی خود امام همه چیز را از «خدا»، می دانست تا آنجا که مثلاً در مساله آزادسازی خرمشهر هم فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد» البته این نوع ایمان و باور معنوی، برای بسیاری از اهل سیاست در دیگر کشورها بویژه غرب مادی- مسیحی، قابل درک و فهم نبود، ولی نتیجه محتوم آن چیزی نبود که غربی ها بتوانند اهمیت آن را انکار کنند.
مثال و مصداقی هم از این اظهارنظرها به خاطر دارید؟
نقل نظرات رهبران دینی- سیاسی دیگر کشورها بی تردید در این گفت و گو امکان پذیر نیست و نیازمند تألیف کتابی در چند مجلد است. من در اینجا فقط به یک نمونه از بیان یک شخصیت برجسته جهان عرب که 80 سال از عمر خود را در مبارزه و جهاد ضد استعمار و امپریالیسم سپری کرده است، اشاره می کنم. «احمدبن بله» مجاهد بزرگ الجزایری و نخستین رئیس جمهور این کشور پس از پیروزی جهاد مردم الجزایر می گوید: «امام خمینی بزرگ ترین مرد تاریخ معاصر است و امام دیگری چون او نخواهد آمد. انقلاب اسلامی ایران، به نظر من خیلی مهم تر از انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه و انقلاب نوامبر الجزایر است، چون این انقلاب فقط مخصوص ایران نیست، بلکه مربوط به همه ملتها ست و اثر آن در چهارچوب جغرافیایی ایران محدود نخواهد ماند. این آغاز حرکت جدید اسلام در همه دنیا خواهد بود» این سخنان یک مجاهد بزرگ ضد استعماری قرن ماست که به عنوان یکی از هزاران شاهد، نقل شد.
با توجه به اینکه یکی از آرمانهای امام(ره) صدور پیامهای ارزشی انقلاب اسلامی به جهان بود، وضعیت تحقق این آرمان را طی سه دهه اخیر چطور ارزیابی کرده و نیازمند چه الزامها و بایسته هایی می دانید؟
متأسفانه صدور پیام های ارزشی انقلاب اسلامی به جهان، وضعیت مطلوب و مثبت مورد نظر امام (ره) را در طول این سه دهه نداشته است. البته بی تردید بیداری اسلامی اخیر دنیای عرب و جهان اسلام و پیدایش حرکت های اسلامی در کشورهای مختلف، نتیجه عملی صدور اندیشه انقلاب اسلامی ایران است، ولی اگر ما به طور مطلق به وظیفه خود در حفظ ارزش های اسلام و انقلاب در داخل کشورمان عمل می کردیم و به ارزشهایی که امام خمینی (ره) در تعلیمات خود بر بیان آنها اصرار داشت، پایبند و وفادار می ماندیم بی تردید نتیجه جهانی آن بسیار ارزشمندتر و پرشکوه تر می شد اما متأسفانه برخی از مسؤولان و غیر مسؤولان به این ارزشها، وفادار و پایبند نماندند و در نتیجه بی تقوایی ها و بداخلاقی های غیر مشروع و هتک حرمت انسان مؤمن که در بیان روایات موجب «لرزش عرش الهی» می شود و یا با عملکردهای غلط دیگر، بسیاری از آثار مثبت صدور انقلاب از بین رفت و یا ناتمام ماند که تفصیل آن فرصت دیگر و بیشتری را می طلبد.
تأثیر و نقش انقلاب حضرت امام خمینی (ره) را بر خیزشهای انقلابی کشورهای عربی چگونه تحلیل و ارزیابی می کنید؟ آیا پیش از این جرقه های انقلابی در این کشورها به واسطه تاثیرپذیری از انقلاب اسلامی ایران زده شده بود و اگر چنین بوده، چرا نتیجه بخش نبوده است؟
تردیدی نیست که تعلیمات امام خمینی (ره) در پیدایش زمینه های جدید برای خیزشهای انقلابی در کشورهای عربی اسلامی، نقش بسیار والایی داشته است و جرقه های این انقلابها و حرکتها از سالها پیش در همین کشورها زده شده بود، اما توسط حاکمیت های طاغوتی و وابسته به امپریالیسم غرب و شرق سرکوب شد و حوادث خونین و فشار و اختناق در کشورهایی مانندعراق، الجزایر، مصر، لیبی، تونس، مغرب، اردن و غیره بخوبی نشان می دهد که این حرکتها پس از پیروزی انقلاب آغاز شد، اما ارتجاع عرب با همکاری اربابان صلیبی صهیونی خود، با ایجاد بحرانها و سرکوب ملتها و دامن زدن به جنگهای داخلی و کشتار مردم بی دفاع و تبعید و زندانی کردن و یا اعدام رهبران اسلامگرا توانست مدتها از اوج گیری و پیروزی این انقلابها جلوگیری کند، اما با مرور سه دهه از فشار و اختناق و سرکوب و اعدام، سرانجام ملت های مسلمان در مصر و لیبی و تونس پیروز شدند و در دیگر کشورها نیز بی تردید دیر یا زود این حرکت ها پیروز صحنه خواهند بود.
به هر حال غرب و شرق و مزدوران منطقه ای آنها «تجربه ایران» را مدنظر داشتند و برای تکرار نشدن آن در دیگر کشورها میلیاردها دلار هزینه کردند. آنها جنگ عراق علیه ایران اسلامی را راه انداختند. در لبنان، فلسطین، افغانستان، عراق، سودان و... به کشتار مردم و ایجاد آشوب و جنگ داخلی دامن زدند که همین عوامل سبب تأخیر در پیدایش «انفجار نور» در این کشورها شد، ولی سرنوشت محتوم تاریخ آن است که ملت های مسلمان سرانجام پیروز خواهند شد و این وعده الهی قطعی است؛ و ان ا...لایخلف المیعاد... ولوکره الکافرون. از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزارم.