مصر در یك سال گذشته، پس از قیام جوانان با گرایش عمدتا اسلامی، شاهد حوادث و رخدادهای بسیاری بوده كه اغلب مردم از چگونگی آنها آگاه هستند، اما عمدهترین مشكلی كه مسلمانان مصری پس از پیروزی با آن روبه رو شدند و همچنان گرفتار آن هستند، سلطه ژنرالهای وابسته به حسنی مبارك بود كه به عنوان نیروی ادارهكننده كشور كه در واقع باید عامل بازدارنده از پیشرفت و تحقق اهداف انقلاب نام بگیرند، همچنان بر اریكه قدرت نشستهاند و مقامات بلندپایه سیاسی نظامی امریكایی هم مرتبا به این كشور سفر میكنند و با آنها تماس میگیرند و در نهایت، آنها هم به نوعی، نقش منفی را در قبال اهداف ملت مسلمان مصر، ایفا میكنند.
اما خوشبختانه در این میان، موضعگیریهای شیخ احمدالطیب، شیخا لازهر كاملا مثبت و در كل بسیار قابل توجه و قابل تقدیر است. او درباره مسائل بسیاری، به ویژه در زمینه وحدت شیعه و سنی، ضرورت تهیه و تنظیم قانون اساسی جدید و تشكیل دولت وحدت ملی و یا مسئله فلسطین و قدس، موضعگیریهای مثبت و قاطعی كرده كه طبعا مورد پسند امپریالیسم و عوامل داخلی آن كه تبلور یافته در ژنرالهای فسیلی ژنرال مبارك هستند، نیست، اما ژنرالها خوشبختانه از لحاظ قانونی، توان بركناری شیخالازهر را ندارند، در حالی كه میدانیم از دوره سرهنگ جمال عبدالناصر و به دستور او، انتخاب شیخالازهر به عهده رئیسجمهور واگذار شد و این خود نوعی شكست برای الازهر و سلب قدرت از آن در بیان و ابراز حقایق در قبال مسائل حاد سیاسی اجتماعی مصر و جهان اسلام، به ویژه فلسطین بود.
اما پس از قیام جوانان انقلابی مصر و پس از پیروزی 70 درصدی جریان اسلامگرا، اعم از حزب اخوان المسلمین و یا احزاب سلفی در انتخابات پارلمانی و مجلس شورا، الازهر نیز فعالتر شد و به اعلام مواضع در امور جاری كشور و به ویژه مسئله قدس و فلسطین پرداخت.
البته در دیدار اسماعیل هنیه، نخستوزیر منتخب فلسطینیها در غزه از الازهر شریف و به هنگام سخنرانی او، گروهی به شعار دادن علیه ایران اسلامی و حزبالله پرداختند و بهانه آنها موضع این دو در مسئله سوریه و اخوان دمشق بود، ولی واقع مطلب آن است كه این گروه اندك كه باید آنان را "روزمزدان اجارهای" نامید، یا عوامل تحریك شده از سوی ارتجاع عرب و وابستگان امپریالیسم و صهیونیسم هستند یا جوانانی غافل و ناآگاه از حقایق مسائل و یا از پسماندههای رژیم حسنی مبارك كه عامل اصلی سقوط طاغوت خود را نفوذ معنوی انقلاب اسلامی ایران میدانند. البته ما به خاطر داریم كه چندی پیش در همین میهن عزیز ما، مركز ثقل انقلاب اسلامی و نقطه اتكاء مقاومت در لبنان و فلسطین و افغانستان و... از طرف گروه معدودی از جوانان ناآگاه هم شعار "نه غزه، نه لبنان" داده شد كه با واكنش منفی عموم مردم ایران مواجه گردید. به هر حال شعار چند نفر یا حتی چند صدنفر در قاهره علیه ایران اسلامی و حزبالله مجاهد، تاثیری در روحیه عموم مردم مصر ندارد، زیرا اكثر آنها عاشقانه هوادار انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی و رهبری معظم انقلاب هستند.
در مورد مواضع حماس چطور؟
میدانیم كه "حماس" در فلسطین، در واقع شعبهای از حركت اخوانالمسلمین در این سرزمین است و عمدهترین كمكهای مادی و معنوی در بحرانیترین شرایط و گرفتاریهای مردم فلسطین در غزه، توسط اخوان انجام میگرفت. حتی همكاری و كمك ایران یا حزبالله هم اغلب از طریق عوامل وابسته به اخوان انجام میپذیرفت و این نكته را البته همه میدانند كه حتی رهبری و مدیریت عملیات گروهی از جوانان مصری در دوره حسنی مبارك كه به اتهام رساندن سلاح به مقاومت اسلامی در غزه، دستگیر و راهی دادگاه نظامی شدند، به عهده یك برادر لبنانی حزباللهی بود كه او خوشبختانه توانست پس از قیام جوانان از زندان فرار كند و به لبنان برگردد.
البته حماس شاید به علت شرایط بحرانی سوریه اكنون مجبور شده كه فعالیت خود را در این كشور متوقف سازد و سران آن به دیگر كشورهای عربی حوزه خلیج فارس هجرت كنند، ولی آنها همواره به استمرار راه مقاومت اصرار داشته و از یاری و همكاری ایران اسلامی سپاسگزار بودهاند. آخرین آنها، آقای الزهار مسئول ارتباطات خارجی حماس بود كه در یك مصاحبه رسمی در تلویزیون اعلام داشت كه حماس به راه خود ادامه خواهد داد و سپس از تعاون ایران تشكر كرد و اظهار داشت كه ایران اسلامی در طول مدتی كه به مقاومت فلسطین و حماس كمك و یاری رسانده، هرگز حتی یك شرط كوچك هم برای این امر، پیشنهاد و مطرح نكرده است.
به هر حال شرایط كنونی كشورهای عربی به ویژه مصر، تونس، لیبی، یمن و...، همچنان بحرانی است و یا از استقرار و ثبات كامل برخوردار نیست، روی این اصل، دوستان ایرانی ما باید شرایط رهبری حركتهای اسلامی را در این بلاد مدنظر قراردهند و به محض اظهارنظر فردی از آنها، با مصاحبهها و اظهارنظرهای عجولانه خود، آنها را از خود دور نسازیم و اجازه بدهیم كه هر حركتی و هر سازمانی، طبق تشخیص مصالح خود و كشور خود، راه رهایی را مطابق زمان و مكان ادامه دهد و توقع نداشته باشیم كه آنها در همه مراحل امور همانند ما باشند!
به نظر شما این شرایط بحرانی تا كی در مصر حكمفرما خواهد بود و بالاخره سلطه و حكومت ژنرالها چگونه باید پایان پذیرد؟ و برای برقراری روابط ایران و مصر چه كارهایی لازم است؟
بیتردید شرایط بحرانی فعلی مصر و دیگر كشورهایی كه به آنها اشاره شد، به تدریج تغییر خواهد یافت و حكومت وحدت ملی، به طور قانونی، به ویژه پس از انتخابات نهایی در مصر و تونس، تشكیل خواهد شد. خوشبختانه اخوانالمسلمین و رهبری آن در مكتب ارشاد، اخیرا به شدت خواستار بركناری حكومت جنزوری و دولت وابسته به ژنرالها شده و حتی اخطار كردهاند كه در صورت استمرار این وضع، از مردم مصر برای برپایی تظاهرات میلیونی دعوت خواهند كرد. این اخطار جدی و قطعی است و بیتردید با سقوط حكومت جنزوری و كنار رفتن ژنرالهای حسنی مبارك و تشكیل دولت وحدت ملی، مصر استقرار و ثبات پیدا خواهد كرد كه در این صورت، ایران اسلامی باید برای همكاری و تعاون همهجانبه با مصر اقدام كند. البته هرگونه تعجیلی برای برقراری روابط سیاسی كامل در دوران كنونی، یعنی حاكمیت ژنرالها با حكمت و عزت و مصلحت سازگار نیست و ما امیدواریم كه دوستان مسئول ما در این زمینه شتاب از خود نشان ندهند كه اصولا این شتابزدگی موجب ترس و هراس بعضی از محافل مصری میگردد كه متاسفانه هنوز در ایجاد نقطه منفی نسبت به ایران اسلامی تاثیرگذارند.
به عبارت روشنتر باید صبر كرد تا انتخابات ریاست جمهوری مصر انجام بگیرد و دولت وحدت ملی كه اكثریت اسلامگرایان در پارلمان پشتیبان آن خواهند بود، تشكیل شود، آن وقت خود آنان برای برقراری روابط پیشقدم خواهند شد، چون آنان به خوبی میدانند كه تعاون و همكاری با عظیمترین قدرت منطقه، یعنی ایران اسلامی، نه تنها به نفع آنها، بلكه به سود همه ملل جهان عرب و مسائل مردم منطقه خواهد بود.
قبل از تشكیل دولت وحدت ملی قانونی، ارزیابی مسائل و تحلیل اوضاع، منطقی و كامل نخواهد بود. امیدواریم كه این مرحله نیز به پایان برسد و ما شاهد روابط حسنه كامل بین دو كشور اسلامی باشیم.
به طور خلاصه بفرمایید كه آیا حوادث اخیر منطقه، به ویژه آنچه كه هم اكنون در مصر و تونس میگذرد، نشانی از "استحاله پرشتاب انقلاب" نیست؟
اشاره كردم كه حوادث منطقه عربی، به ویژه رخدادهای مصر و تونس، با نوعی غموض و پیچیدگی همراه است. در مصر، هنوز مجلس موسسان برای تنظیم قانون اساسی جدید تشكیل نشده و اختلافات گستردهای درباره تركیب آن به وجود آمده است. نخست اسلامگرایان به دلیل آنكه اكثریت پارلمان و مجلس شورا را در اختیار دارند، اغلب اعضا مجلس موسسان را از بین خود انتخاب كردند كه با دور شدن جناحهای سیاسی دیگر و انتقاد شدید قبطیها و حتی عذرخواهی شیخالازهر از شركت در آن، هنوز تكلیف نهایی آن روشن نشده است.
در ایران اسلامی با صلاحدید و تصویب امام خمینی، در تنظیم قانون اساسی كشور از همه جناحها و گرایش و اغلب سازمانها و احزاب، نمایندگانی شركت كردند، ولی در مصر و تونس تاكنون چنین نشده است و لذا از هم اكنون اصل موضوع با بنبست روبهروست. مثلا برای مجلس موسسان مصر، 45 پزشك به علت اسلامگرا بودن انتخاب شدهاند و از علمای الازهر یا نمایندگان قبطیها و احزاب ملی - سیاسی تعدادی كه با بافت جمعیتی آنها سازگار باشد، انتخاب نشدهاند.
از سوی دیگر، نخست در مصر قرار بود كه اخوانالمسلمین كاندیدایی برای ریاست جمهوری نداشته باشد، ولی اكنون مجمع عمومی آن به تعیین كاندیدای مشخص پرداخته است، زیرا معتقد شده است اصل انقلاب در معرض خطر و "استحاله" قرار دارد.
در تونس علاوه بر شركت تمام عیار سكولارها در مجلس تاسیسی، متاسفانه برادر ما شیخ راشد الغنوشی رسما اعلام كرده كه ضرورت ندارد در قانون اساسی جدید، اسلام به عنوان "منبع اصلی قانونگذاری" مطرح شود، بلكه همان جمله "دین رسمی دولت اسلام است"! كافی است. نخستین اجلاس به اصطلاح دوستان سوریه هم در آن كشور تشكیل گردید كه اكثریت شركتكنندگان، خواستار "مسلح ساختن" نیروهای مخالف حكومت سوریه بودند! ولی پیشنهادی در مورد مسلح نمودن نیروهای مقاومت در فلسطین مطرح نشد و یا سخن از حوادث یمن و بحرین به میان نیامد و این عمق خطر را نشان میدهد.
اصولا باید توجه داشت كه فقدان رهبری قاطع مانند امام خمینی، اسلامگراها را در هر دو كشور با مشكلاتی روبهرو ساخته كه برطرف ساختن بازتابهای آن، نیاز به هوشیاری و بیداری دارد وگرنه استحاله انقلاب، اگر سریع هم نباشد، در درازمدت قابل پیشبینی است. البته نباید هم انتظار داشت كه در این كشورها نظامی مشابه نظام اسلامی ایران به وجود آید، زیرا حتی خیلی از اسلامگراهای متدین و مومن در این بلاد، از لحاظ ظاهری به شكل "غربیان" درآمدهاند و به توصیه آقای اردوغان حتی با سكولارها همگام و تا آنجا از مرحله اسلامگرایی دور شدند كه در كنفرانس اخیر سران كشورهای عربی در بغداد، پذیراییكنندگان از میهمانان، زنان و دختران بیحجابی بودند كه گویا اغلب یا بعضی از آنها، برای حفظ امنیت! میهمانان، از كشور تركیه "وارد" شده بودند. در واقع در جایی كه برادران جزبالدعوه و مجلس اعلای اسلامی در عراق، این روش را پیش بگیرند، از مسئولین بلاد دیگر چگونه میتوان توقع اجرای جامع و كامل و شامل احكام اسلامی را داشت.
همكاری اخوان مصر با ژنرالها و دولت تعیین شده از سوی آن را چگونه میتوان توجیه كرد؟
البته اخوان و به طور كلی اسلامگرایان در مصر با ژنرالها و دولت منسوب آن "همكاری" نداشتهاند، بلكه طبق شرایط حاكم، خواستار گذر از مرحله كنونی و انتقالی، به طور مسالمتآمیز بودهاند تا بتوانند با حداقل خسارتها و مشكلات، به مرحله ثبات و تشكیل حكومت برسند، اما عملكرد دولت انتصابی كمال الجنزوری سرانجام حزب آزادی و عدالت و حزبالنور را نگران ساخت و آنها با اعلام اینكه دولت كنونی در برنامه انتخابات ریاست جمهوری، روش درستی را اجرا نخواهد كرد، خواستار انحلال دولت منصوب ژنرالها شدند. اخوان به طور رسمی اعلام كرد كه اصرار بر باقیماندن دولت الجنزوری، شك و تردیدها را در عادلانه و سالم بودن انتخابات ریاست جمهوری به وجود آورده است و روی همین اصل طی یك بیانیه رسمی خواستار بركناری دولت ژنرالها و حتی كنار رفتن خود ژنرالها شدهاند، به ویژه كه ژنرالها در مورد صلاحیت مجلس موسسان انتخابی، به علت پیچیدگی سیستم رایگیری، به اشكالتراشی پرداخته و مدعی شدهاند كه انتخاب اكثریت اعضا مجلس موسسان از اسلامگراها، در تدوین قانون اساسی جدید تاثیرگذار خواهد بود و در واقع تدوین این قانون، در انحصار اخوان و سلفیها خواهد بود و این چیزی است كه هم اسرائیل و هم امریكا، پیشاپیش از تحقق آن و حتی از اعلام كاندیداتوری یكی از رهبران اخوان - خیرت الشاطر- برای ریاست جمهوری اعلام نارضایتی، و حتی به اصطلاح "احساس خطر"! كردهاند.
به هر حال نباید تصور كرد كه اخوان، پس از هشتاد سال مبارزه و آرمانخواهی، اهداف مسلم اسلامی را فراموش كند و به سازشكاری بپردازد. اگر هم تاكنون با بردباری و فروتنی نخواسته نقش خود را پررنگ كنند، این در واقع تاكتیكی بسیار صحیح و منطقی است كه برای جلوگیری از خطر كودتای نظامیان و سقوط اهداف انقلاب ضرورت دارد.
به هر حال با اینكه تاكنون چند نفر از اسلامگراها از جمله دكتر عبدالمنعم ابوالفتح، دكتر سلیم العواد، دكتر حازم صلاح و... اعلام كاندیداتوری نمودهاند، ولی بعضی از آنها، به طور شفاف اعلام كردهاند كه اگر اخوانالمسلمین نماینده خاصی را با برنامهای تنظیم شده برای اداره امور كشور تعیین و اعلام كند، آنها نه تنها كنار خواهند رفت، بلكه او را در راه پیروزی كمك و یاری خواهند كرد.
به هر حال امیدواریم كه برادران ما در مصر و تونس و لیبی و... بتوانند بر مشكلات غلبه كنند و دولتهائی را تشكیل دهند كه مورد خواسته اكثریت مردم این بلاد باشند.