پنجاه سال پیش، وقتی به طور قاچاق به عراق ـ نجف اشرف ـ رفتم با آیت الله شیخ محمدمهدی آصفی که از قم با ایشان مکاتبه و تبادل فرهنگی ـ ارسال کتب و مطبوعات ـ داشتم تماس گرفتم که من به نجف آمده ام و در حجره جناب آقای شیخ عباسعلی عمید زنجانی، در مدرسه آیت الله بروجردی هستم... روز بعد، در ساعات آغازین صبح، آقای آصفی به مدرسه آمد و در حجره آقای عمید، دیداری تجدید گردید و قرار شد که ضمن حضور در درس بزرگان حوزه نجف، با فضلا و اساتید بلاد دیگر که مقیم نجف هستند، دیداری داشته باشیم و با آنها آشنا شویم.
آیت الله آصفی در آن دوران از فعالین اصلی حرکت تحزّب در عراق بود و از شاگردان برجسته آیت الله شهید سید محمدباقر صدر به شمار می رفت و مقالات و رساله های کوچکی درباره مسائل مورد نیاز جوانان منتشر می ساخت و با ماهنامه «الاضواء» و مجله علمی «النجف» همکاری داشت و مقالاتی در آنها می نوشت...
... در ضمن دیدارها، روزی با یک شیخ جوان لبنانی ملاقات داشتیم که «شیخ حسین کورانی» نام داشت و سن او شاید از 14 یا 15 سال، تجاوز نمی کرد... البته او فارسی نمی دانست و من عربی! ولی بالاخره با رمل و اسطرلاب! به تفاهم می رسیدیم...
شیخ حسین تحت تأثیر آیت الله شهید صدر، گرایشی به «حزب الدعوة الاسلامیه» پیدا کرده بود که مقر و مرکز اصلی آن نجف اشرف بود و به تدریج در کل بلاد گسترش یافت و بعد به کشورهای دیگر عربی نیز نفوذ کرد... و البته او که پس از بازگشت به لبنان، بعدها، در تأسیس حرکت جهادی «حزب الله» شرکت نموده بود، متولد سال 1955 میلادی در شهرک یا روستای «باطر» بود و پدرش که مرد متدینی بود حاج محمد قاسم کورانی نام داشت...
... شیخ حسین در مکتب خانه های روستای «باطر» به خواندن و نوشتن و یادگیری قرآن پرداخت و سپس وارد مدرسه رسمی «باطر» شد ولی در سال 1963 م به عراق رفت و در مدرسه ای در حوزه علمیه نجف اشرف سکونت نمود و به تحصیل پرداخت و همزمان، گرایشی به حزب الدعوه پیدا کرد...
... با این نوع اندیشه، او در سال 1969 نجف را ترک نمود و به ایران آمد و تا سال 1975 در قم به تحصیل مشغول شد ولی پس از مدتی به لبنان برگشت و یکسال و نیم در «نبطیه» در شهرک شرقی اقامت یافت و به تبلیغ پرداخت... اما روح او همچنان در ایران بود که نهضت اسلامی آن آغاز شده بود... این بود که باز به ایران آمد... ولی طولی نکشید که رژیم ایران مهر «اخراج» به پاسپورت او زد و پلیس به او 48 ساعت مهلت داد که ایران را ترک کند و او این بار به ناچار به لبنان بازگشت.
... اما شیخ حسین کورانی در لبنان هم آرام ننشست و همراه: شهید سید عباس الموسوی، در حوزه «الامام المنتظر» بعلبک، به تدریس اصول، تاریخ و سیره پیامبر اکرم و زبان فارسی مشغول شد و همزمان با سفر به روستاهای اطراف «بعلبک» به تبلیغ اسلام انقلابی پرداخت.
... با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، شیخ حسین این بار به آسانی به ایران بازگشت و برای آموزش برادران عرب در اهواز کلاس های درس برقرار نمود و سپس همراه چند نفر از برادران عرب لبنانی و عراقی اداره برنامه های عربی رادیو اهواز را به عهده گرفت و با پخش برنامه های انقلابی، از تنها رادیو عربی ایران، مناطق عرب نشین حوزه خلیج فارس را تحت پوشش قرار داد و در استقرار نظام اسلامی و افشای عناصر هوادار ناسیونالیسم کور عربی کوشید و دو سال تمام در این مسئولیت حساس و خطرناک انجام وظیفه نمود و پس از آن به تهران آمد و نظارت برنامه های عربی رادیو تهران را بر عهده گرفت و همزمان و تقریباً «محرمانه» مسئولیت روابط عمومی «حزب الدعوه الاسلامیه» را که از نجف با آن پیوند داشت، پذیرفت و به فداکاری های مضاعفی، ادامه داد.
آقای شیخ حسین کورانی، سید هادی خسروشاهی، شیخ محمدعلی تسخیری، شیخ سعید نعمانی - 1350 شمسی - قم
شیخ حسین تا سال 1986 میلادی، برای انجام وظایف مهم دیگری، به لبنان برگشت و در میدان تبلیغ و ارشاد نسل جدید هوادار حزب الدعوه در لبنان فعال شد و در این راستا با عناصر جوان علاقمند به حزب مانند: سید عباس موسوی، شیخ قاسم نعیم، محمد رعد، عماد مغنیه، شیخ محمد یزبک، محمد فنش و شیخ راغب حرب همکاری نمود و یک مرکز اسلامی تأسیس کرد که محل تجمع جوانان و تبلیغ اسلامی بود. این مرکز علاوه بر برقراری جلسات سخنرانی و همایش ها و چاپ کتاب و نشریه، ماهنامه ای نیز تحت عنوان «شعائر» منتشر ساخت.
شیخ حسین در امتداد تفکر تحزّب و تأسیس یک سازمان اسلامی پویا در لبنان، در تأسیس و تکمیل سازمان «حزب الله» لبنان فعال شد و به عضویت شورای مرکزی حزب برگزیده شد. شیخ حسین در همه اقدامات خود خالصانه وارد عمل و میدان می شد و به همین دلیل بود که سید حسن نصرالله در سخنرانی خود در مجلس بزرگداشت وی، پس از رحلت زودهنگام او، چنین گفت:
«شیخ حسین کورانی از ابتدای مسیر همه ملاحظات شخصی را کنار گذاشت و از همان آغاز در این امتحان موفق بود. افراد بسیاری در حزب الله تأکید دارند که او در این امتحان موفق بود: امتحان اخلاص، امتحان صداقت، امتحان آمادگی برای فعالیت در هر جایی، پست و مقام برایش مهم نبود، بلکه مهم برای او این بود که در هر جایی هست در مسیر خدمت به مقاومت، خدمت به مردم و خدمت به اهداف مفید باشد...»
شیخ حسین در ایران و قم که بود، جز در محافل بسیار خصوصی دوستان، هرگز در مراکز عمومی، به فعالیت های سیاسی و اجتماعی خود اشاره ای نمی کرد و فقط به مباحثات «طلبگی» می پرداخت و در رازداری و نگهداری اسرار سازمانی، بسیار موفق بود...
وقتی به پیشنهاد اینجانب، قرار شد مجله ای، نخست به صورت فصلنامه، و به زبان عربی از قم منتشر گردد، از جمله کسانی که به ندای ما پاسخ مثبت داد شیخ حسین کورانی بود... و ما با همکاری ایشان و شیخ محمدعلی تسخیری و شیخ محمدسعید نعمانی، فصلنامه «الهادی» را از حوزه علمیه قم منتشر ساختیم که نخستین مجله عربی در تاریخ حوزه علمیه قم بود و البته شخصیت ها و علمای بزرگ ایرانی و عراقی و لبنانی، در تهیه مقالات و ابحاث علمی ـ اجتماعی ـ اقتصادی برای نشر در مجله، همکاری صمیمانه ای داشتند.
فصلنامه الهادی با همکاری سه بزرگواری که نام بردم، در سال اول و دوم، در واقع زیرنظر اینجانب که مسئول انتشارات «دارالتبلیغ اسلامی» بودم، اداره می شد... و پس از آمدن آیت الله سید محمد بحر العلوم ـ از علمای معروف نجف ـ به ایران ـ که رژیم بعثی صدام او را هم از عراق اخراج کرده بود ـ اداره مجله را به ایشان واگذار کردیم... و این فصلنامه، حدود هفت یا هشت سال به طور مستمر انتشار یافت و علاوه بر ایران، در جهان اسلام و عرب نیز از توزیع خوبی برخوردار بود و در واقع وسیله ای برای شناخت و شناسایی اسلام و حوزه های علیه شیعی و روابط صامت با علمای بلاد بود.
... شیخ حسین سرانجام برای ادامه خدمات به لبنان بازگشت و در شورای مرکزی «حزب الله» به انجام وظایف مشغول شد و به موازات آن، به نشر مقالات و رساله های تعلیمی برای نسل جوان پرداخت و آثاری از خود به یادگار گذاشت.
بیشترین آثار او درباره اهل بیت علیهم السلام بود که از جمله آنها است:
۱ـ فی محراب فاطمه الزهراء؛
۲ـ فی المنهج: المعصوم و النص؛
۳ـ حول المهدی المنتظر؛
۴ـ فی محراب کربلا (در 7 جزء)
۵ـ آداب الشهور (۵ جزء)؛
۶ـ الامام الخمینی و الاستعمار: جذریة الرویة؛
۷ـ تذکره المتقین؛
۸ـ ماهنامه شعائر (که از سال 1431 هـ، به طور مرتب انتشار یافت و دارای مقالاتی در زمینه های فرهنگی و اخلاقی بود)
شیخ حسین به علت بیماری در بیمارستانی بستری شد ولی متأسفانه معالجات مؤثر واقع نشد و شیخ در 13 ماه محرم درگذشت و به رحمت حق پیوست و پس از تشییع در قم، در حرم حضرت معصومه، در جوار علمای دیگر به خاک سپرده شد.
حزب الله در لبنان برای بزرگداشت خاطره شیخ حسین و یادآوری خدمات و فداکاری های او در بیروت برپا نمود که سید حسن نصرالله (حفظه الله) سخنران این مراسم بود. در حوزه علمیه قم نیز مجلسی در مسجد اعظم برگزار شد که گروهی از علماء و بزرگان و طلاب محترم حوزه، در آن شرکت نموده و یاد و خاطره او را گرامی داشتند.
رحمه الله و أسکنه فی جنّة الشهداء
سید هادی خسروشاهی