آیت الله شیخ محسن دوزدوزانی هم که در آن دوران، طلبه ای بود ـ بزرگتر از حقیر ـ گاهی همراه پدر در این جلسات شرکت می کرد و او هم مانند اینجانب ناظر بحث های بزرگان بود و البته آشناتر از حقیر، با مسائلی که مطرح می شد...
خاندان دوزدوزانی از دوران عالم بزرگ میرزا محمدحسن دوزدوزانی معروف به «فخر العلماء» ـ متوفا به سال 1348 هـ ق ـ که پس از حضور در تبریز و شرکت در دروس حوزوی و استفاده از محضر علمائی چون آیت الله میرزا ابوالحسن انگجی و آیت الله آقا میرزا صادق آقا تبریزی و آیت الله حاج میرزا حسن آقا مجتهد، به جرگه فضلا و علماء آذربایجان پیوست و خود به تدریس پرداخت و از شاگردان ممتاز او یکی هم فرزندش آیت الله حاج میرزا محمود دوزدوزانی بود.
آیت الله میرزا محمود دوزدوزانی
... روزگاری، شهر ما تبریز ـ مرکز استان آذربایجان شرقی ـ دارای حوزه علمیه ای معتبر و شأن و اهمیتی خاص بود ـ چنانچه بسیاری از فضلای منطقه از دوران های پیشین، تربیت یافته آنجا بوده اند و عالمان بزرگی که هر کدام دارای اجتهاد و صاحب رساله بودند و بر تربیت طلاب و تدریس و تهذیب آنان، اشراف داشتند.
یکی از بزرگان این گروه، آیت الله میرزا محمود غروی (نجفی) مشهور به «دوزدوزانی» فرزند آیت الله میرزا محمدحسن حسن معروف به «فخر العلماء» بود.
آیت الله میرزا محمود دوزدوزانی، در روستای دوزدوزان، از توابع شهرستان سراب، دیده به جهان گشود. دوزدوزستان، به عرض جغرافیایی 57/37 و طول جغرافیایی 4707 از شهرهای سراب و واقع در میانه راه بستان آباد و سراب، واقع شده است.
خانواده دوزدوزانی، به تعبیر علامه آیت الله میرزا عبدالله مجتهدی «از خاندان های علم بودند و از جمله شخصیت های این خانواده مرحوم آیت الله میرزا محمود دوزدوزانی بود.» (کتاب بحران آذربایجان، خاطرات آیت الله مجتهدی، ص 47)
... خاندان دوزدوزانی از جمله مرحوم حاج میرزا محمود آقا، صاحب املاک و زمین کشاورزی، زراعت و باغ بودند و خود از کشاورزان مطرح در منطقه بشمار می رفتند. این خانواده بعدها به تبریز منتقل شده و در محله «پل سنگی» سکنی گزیدند.
میرزا محمود آقا مقدمات علوم و دروس ادبیات عربی را در نزد پدرش «فخر العلماء» میرزا محمدحسن، فراگرفت و سپس در دروس «سطح» از عالمان بزرگ تبریز استفاده کرده و پایه های علمی خود را تقویت نمود و سپس برای تکمیل آموزش علوم اسلامی عازم عتبات مقدسه و حوزه علمیه نجف اشرف گردید و در جوار مرقد مطهر امیرالمؤمنین علی علیه السلام، از محافل علمی مراجع بزرگ وقت استفاده کرد.
آقا میرزا دوزدوزانی از محضر عالمان بزرگی بمانند:
۱ـ سید ابوالحسن اصفهانی
۲ـ شیخ احمد کاشف الغطاء
۳ـ شیخ مهدی مازندرانی
۴ـ شیخ علی خطابی
کسب فیض کرد و در سایه تلاش فراوان، به درجه اجتهاد و استنباط احکام نائل آمد و از مرحوم آیت الله اصفهانی، شیخ احمد کاشف الغطاء و آیت الله شیخ عبدالکریم حائری، اجازه اجتهاد دریافت نمود.
او در ایام تحصیل در نجف اشرف، با برخی از بزرگان علمی (که آن روزه همدوره های او بودند) هم بحث بوده و با هم مباحثه می کردند و دروس آموخته را با همدیگر مرور می نمودند. شخصیت هایی بمانند: سید شهاب الدین مرعشی، میرعلی اکبر مرعشی تبریزی و سید ابوالقاسم خوئی، از جمله این بزرگواران بودند. (گلشن ابرار آذربایجان، تألیف محمد الوانساز، ج ۲، ص 49)
معظم له، پس از 12 سال - و به تعبیر فرزندش حاج میرزا محسن دوزدوزانی، 15 سال - اقامت در نجف اشرف به شهر و دیار خود ـ تبریز ـ مراجعت کرد و به تعلیم و تربیت طلاب و فضلای آذری پرداخت.
او در همین برهه، در مدرسه حسن پادشاه (از مدارس باقیمانده دوره قره قویونلوها اوزون حسن) به تدریس طلاب و مدیریت مدرسه را هم به عهده گرفت.
شاگردان و فضلای حوزه درس آیت الله میرزا محمود دوزدوزانی، تعداد زیادی از عالمان و فضلاء معروف را شامل می شد که ما از میان آن ها، چندین نفر بارز را نام ببریم:
۱ـ سید حسن قاضی طباطبایی تبریزی
۲ـ سید عبدالله شبستری
۳ـ شیخ عبدالحسین امینی (صاحب موسوعه الغدیر)
۴ـ شیخ عبدالله خواجه ای
۵ـ شیخ محمدحسین انزابی
۶ـ شیخ یوسف صباغی
۷ـ میرزا علی کاتبی (ساکن مرند)
8ـ میرزا محسن دوزدوزانی (فرزند ایشان)
9ـ میرزا محمد علامی (هشترودی)
10ـ میرزا محمود انصاری (مدرس متون در حوزه تبریز)
11ـ میرزا محمود شتربانی
12ـ میرزا مسلم ملکوتی
درباره مقام و موقعیت علمی و معنوی آیت الله آقا میرزا محمود دوزدوزانی، علماء و بزرگان معاصر، نکات و مطالبی بیان داشته اند که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می شود:
۱ـ مرجع والای شیعه حضرت آیت الله سید ابوالقاسم خوئی، خطاب به فرزندش مرحوم حاج میرزا محسن دوزدوزانی فرموده بود: «مرحوم پدر شما سه صفت ممتاز داشت که هیچ کس دیگری غیر از مرحوم شیخ محمدتقی آملی، آنها را حائز نبودند: ۱ـ غیرت دینی، ۲ـ شجاعت، ۳ـ تدریس. مرحوم دوزدوزانی در این اوصاف ممتاز بوده و به اصطلاح «تک» بود.»
۲ـ مورخ و نویسنده پرتلاش «ملاعلی واعظ خیابانی» بر اساس زندگینامه «خود نوشت» معظم له، در مورد مرحوم دوزدوزانی، می گوید:
«مرحوم آیت الله دوزدوزانی، قبل از مراجعت (نویسنده از نجف) شنیده بودم که ایشان در نجف اشرف بین علماء مشهور و معروف بود و پس از عودت به وطن، جز راستی و درستی و استقامت در وظایف دینیه و تکالیف شرعیه چیزی از وی معهود و مشهود نیفتاده (نشده) است.» (علماء معاصرین، صفحه 284).
۳ـ آیت الله حاج میرزا ولی الله اشراقی سرابی، در مقدمه کتاب معروف «تفسیر شاهی» در مورد خاندان دوزدوزانی می نویسد: «آیت الله دوزدوزانی، از مشاهیر تبریز بود، به طوری که عموم «مردم» دوست و دشمن، به جلالت مقامش معترف بودند.» (تفسیر شاهی، ج ۲، صفحه 5، چاپ تبریز)
و به بیان مرحوم استاد شیخ عمران علیزاده: «مرحوم دوزدوزانی در مدرسه حسن پادشاه که در وسط میدان صاحب الامر واقع است فضلاء را دور خود جمع نموده و تدریس می کرد. معظم له معروف به شجاعت و نترسی بود و در میان طلاب مدرسه، ابهت مخصوص داشت و صاحب وقار، بود.» (نامداران تاریخ، ج ۲، ص 362، چاپ تبریز)
به بیان و نقل معاصران و شاهدان عینی، مرحوم دوزدوزانی، فقیهی ساده زیست بود و در زندگی روزمره خویش، از هرگونه تشریفات ظاهری دوری می کرد. در تهیه مایحتاج معیشتی خویش، چونان مردم عادی، خود زحمت می کشید و از دسترنج خویش، استفاده می کرد و زیربار منت دیگران نمی رفت و از وجوهات شرعیه استفاده نمی کرد.
البته ساده زیستی و بی آلایش زندگی کردن، همواره از خصوصیات و ویژگی های عالمان مردمی بوده است. اگر در دوره قاجار! گروهی از دستار بسران، جزو ثروتمندان و یا ملاکین بوده اند، اما عالمان بزرگ، مانند دیگر مردم زندگی می کردند و خود را از دیگران متمایز نمی دانستند و این از امتیازات و جهات متمایز عالمان دینی است.
مرحوم آیت الله سید مرتضی خسروشاهی (پدرم) و آیت الله میرزا فتاح شهیدی نیز، در ساده زیستن زبانزد مردم بودند و آیت الله حاج سید احمد خسروشاهی (اخوی) که فقیهی جامع بود و در کنفرانس «باغ ملک» شاه عبدالعظیم در جریان 15 خرداد، همراه دیگر علماء حضور داشت ـ آن چنان ساده زیست و بی آلایش بود که بارها می گفت: «من با همین مردم متوسط همنشینی دارم لازم نیست که «حاج آقا»ها و «پولدارها» دور من، جمع شوند»!!
یکی از مقلدان و ارادتمندان آیت الله سید احمد خسروشاهی، مرحوم حاج غلامعلی فرزدی (پدر دکتر غفار فرزدی) نقل می کرد که در سال های 45 ـ 46 ـ ایام رمضان: مبلغ 5 هزار تومان (شاید حدود 50 میلیون تومان به حساب امروز) پول آوردند (وجوه و یا اهدائی) و آیت الله سید احمد خسروشاهی در عرض چند روز (2 ـ۳) مجموع آن مبلغ را میان نیازمندان (طلاب و دیگر طبقات) تقسیم کرد.
گفتیم: حضرت آقا، چرا چنین کردید و برای خود چیزی برنداشتید؟ فرمود: ما، دو نفر هستم ـ [خودش و همسرش] برای دو نفر خداوند روزی رسان است، باید به وضع زندگی و معیشت، دیگر طبقات رسیدگی کرد که ما در این مورد عندالله، سخت مسئولیم...
اشاره کردم که آیت الله دوزدوزانی در «مدرسه حسن پادشاه»، مدیریت شایسته و بسیار قوی داشت و با صلابت و نفوذ خود، خدمات زیادی به حوزه علمیه تبریز و روحانیت شهر کرد. حدود صد نفر طلبه فاضل تحت نظارت ایشان تحصیل می کردند و معظم له هر دو ماه یکبار از آنها امتحان می گرفت. در آن ایام معمول شده بود: هر طلبه ای که می خواست معمم بشود، گرچه در دیگر مدارس ساکن بود، به مدرسه حسن پادشاه می آمد و پس از امتحان، به دست آیت الله دوزدوزانی ملبس و مفتخر به لباس روحانی می شد.
معاصران مرحوم دوزدوزانی
در آن ایام شهر تبریز، از حضور عالمان بزرگی که در حد مرجعیت و صاحب رساله بودند، بهره مند بود. هر کدام از آن ها، وزنه ای از علم و دارای پایگاه اجتماعی بالایی بودند. این شخصیت ها، هر کدام در بخشی از شهر سکونت داشتند و در مسائل اجتماعی، مشارکت می کردند که از آن میان به نام چند بزرگوار اشاره می کنیم:
۱ـ آیت الله میرزا فتاح شهیدی صاحب «هدایه الطالب الی اسرار المکاسب»
۲ـ آیت الله حاج سید مرتضی خسروشاهی، عالم وارسته و مهذب و صاحب تألیفات بسیار: (نثارات الکواکب، معنی حدیث الغدیر و...)
۳ـ آیت الله میزا ابوالقاسم گرگری، از عالمان مهذب و از شاگردان مبرّز آیت الله میرزا صادق آقا
۴ـ آیت الله سید محمد بادکوبه ای
۵ـ آیت الله سید کاظم شریعتمداری
۶ـ آیت الله حاج میرزا عبدالله مجتهدی و...
مبارزات سیاسی ـ اجتماعی
در سال های 24 ـ 25 ـ که تبریز و منطقه آذربایجان به دست فرقه «دموکرات» افتاده بود و سید جعفر پیشه وری با الهام از رفیق استالین، وعده عدالت به مردم می داد ـ اما حکومت رعب و وحشت را در تبریز به پا کرده بود و آذربایجان را می خواست از کشور مادر جدا کند!... - مردم مسلمان شهر، با رهبریت عالمان دینی، هرگز روی خوش به آن نشان ندادند. و علماء بزرگوار مردم را در مبارزه به تجزیه طلبی و تبلیغات بی دینی و ایجاد انزجار و نفرت از وطن فروشان، تشویق می کردند.
مرحوم آیت الله دوزدوزانی به وسیله شیخی به نام «خواجه ای» از روستای «بی شک» از منطقه ارسباران (قره داغ) از آخرین اندیشه ها و تصمیم های فرقه دموکرات، اطلاع می یافت و به خنثی سازی نقشه های آنها پرداخت. این «شیخ» با هماهنگی مرحوم دوزدوزانی و پدرم، در تشکیلات فرقه دموکرات، راه یافته بود اما در واقع عنصر نفوذی در میان آنها بود. البته پیش از این دوران، و در زمان رضاخان، پدر من و مرحوم دوزدوزانی همراه علماء دیگر، در مسئله «کشف حجاب» و اصلاحات مستبدانه و زور رضاشاهی هم مخالفت می کردند.
مشهور است که روزی افسری که همراه همسر بی حجابش، در خیابان راه می رفت، مرحوم دوزدوزانی او را صدا زده و گفته بود: جناب سرهنگ! من عقد این خانم را برای تو خوانده و محرمش کرده ام، نه برای جلوه گری بر عموم مردم!!
بعد از آنکه فرقه «دموکرات آذربایجان» شکست خورد و مرگ آیت الله اصفهانی و نحوه عزاداری مردم متدین تبریز ـ آثار سیاسی خود را در محافل امپریالیسم سرخ استالین، گذاشته بود ـ استالین با پرخاشگری به سید جعفر پیشه وری، پیغام داده بود: شما در طول یکسال گذشته (24 ـ25) دم از سقوط آذربایجان و تبریز می زدید و پذیرش مرام کمونیستی را در میان خلق ها، نوید می دادید. اما چگونه و چطور با وفات یک رهبر دینی و مرجع تقلید، تبریز قیام می کند و گرایش اسلامی خود را نشان می دهد و نفرت خود را از فرقه دموکرات به جهان اعلام می نماید. آری این است «تأثیر نهضت علماء عاشورایی» در خیزش مردم و دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشور!
دیدار شاه
...پس از سقوط فرقه دمکرات و فرار رهبران آن به شوروی، در سال 26، محمدرضا پهلوی، از تبریز دیدار کرد، و با برخورد و ملاقات سرد عالمان رو به رو گردید. مرحوم آیت الله دوزدوزانی، همراه عده ای دیگر از بزرگان علماء چون آیت الله سید مرتضی خسروشاهی، آیت الله میرزا فتاح شهیدی، از دیدار با شاه امتناع کردند و به دیدن او نرفتند! و البته چند نفری هم (با منطق خودشان) با او دیدار داشتند!
آثار و تألیفات:
از مرحوم آیت الله دوزدوزانی، چندین اثر و کتاب باقی مانده است که در محافل طلبگی، مورد استفاده فضلاء و طلاب بوده است:
۱ـ رساله ذخیره العباد (مطبوع)
۲ـلبّ الاصل فی مباحث الالفاظ و الاصول العملیه
۳ـ حاشیه علی العروه الوثقی
۴ـ کتاب «الطهاره...»
۵ـ منجزات المریض
بیماری و وفات
آیت الله میرزا محمود دوزدوزانی در 56 سالگی بیمار شد و به دلیل بی اثر بودن معالجه پزشکان تبریز ـ با بدرقه دوستان و شاگردانش به تهران رفت. متأسفانه در آنجا نیز تلاش پزشکان، نتیجه بخش نبود. سرانجام در 16 ذیحجه الحرام 1368 ق 17 مهرماه 1328 ش، بدرود حیات گفت. پیکر پاک ایشان، طبق وصیت خود، به مشهد مقدس منتقل گردید و در جوار مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام مدفون گردید.
از آیت الله دوزدوزانی دو فرزند پسر به یادگار مانده بود:
۱ـ حاج محمدتقی دوزدوزانی
۲ـ حاج میرزا محسن دوزدوزانی که چهل روز قبل و پس از هفتاد سال تدریس در قم و تبریز، رحلت نمود و به دیار باقی شتافت که بی مناسبت نیست اشاره کوتاهی هم به زندگی ایشان که از بزرگان خاندان دوزدوزانی محسوب می شود، داشته باشیم:
آیت الله میرزا محسن دوزدوزانی به سال 1307ش در تبریز، دیده به جهان گشود و طی مراحل کودکی در دامن پدر بزرگوارش، تحصيلات خود را از مكتب خانه آغاز كرد... پس از آن به تحصيل علوم دينی روی آورد و تحصيلات نخستين خود در اين زمينه را در تبريز و نزد عالمان و استادان وارسته آن ديار شروع كرد... با پشت سر نهادن بخشی از دروس دوره سطح، به حوزه علمیه قم آمد تا از محضر عالمان و استادان آن نيز بهره هایی بسيار ببرد. آیت الله میرزا محسن در قم تحصيلات دوره سطح را در قم تكميل كرد و سپس در درس خارج فقه و اصول بزرگان شرکت نمود.
آيت الله میرزا محسن دوزدوزانی در سال های تحصيل خود به محضر عالمان بسيار شرفياب شد. او دروس مقدماتی و بخشی از سطوح را در تبريز گذرانده بود و در درس شرح لمعه مرحوم آيت الله حاج سيد هادی خسروشاهي و مرحوم آيت الله حاج ميرزا جواد آقا سلطان القراء حاضر می شد. بحثی از رسائل را نيز نزد پدر خود و آيت الله سيد حسين قاضی طباطبائی خوانده بود. با ورود به قم در درس های رسائل و مكاسب و كفایه الاصول آيت الله مشكينی و آيت الله مجاهدی تبريزی حضور یافت. با تكميل مرحله سطح در درس های خارج فقه و اصول آیات عظام: امام خمينی، ميرزا هاشم آملی، سید محمدکاظم شريعتمداری حضور یافت.
معظم له سال ها درس تفسیر برقرار نمود و در آن، اقوال گوناگون مفسرین را بررسی می کرد. از فعالیت های ویژه ایشان در عرصه علمی، عضویت در گروه ممتحنین حوزه بود که این امر سالیان فراوانی ادامه داشته است.
از جمله تألیفات ایشان: تقریرات درس اصول امام خمینی، شرح کفایه الاصول، شرح مکاسب، اجود الشروح در شرح معالم، تلخیص امالی سید مرتضی، حاشیه بر رسائل شیخ مرتضی انصاری و آثار دیگر است.
آیت الله میرزا محسن دوزدوزانی از آغاز حضور در حوزه علمیه قم و تلمذ در محضر اساطین حوزه، خود یک استاد فرهیخته در زمینه های مختلف علوم اسلامی بود که هفتاد سال تمام ادامه داشت و صدها تلمیذ تربیت شده در مکتب درسی ایشان، هم اکنون خود از فضلا و علماء درجه یک بلاد و اساتید معروف حوزه های علمیه هستند.
حجت الاسلام والمسلمین جناب حسینی بوشهری امام جمعه محترم قم و از اساتید معروف حوزه علمیه که از شاگردان ممتاز آیت الله دوزدوزانی بود در دیداری در مجلس ترحیم آن مرحوم، خاطره ای به اینجانب نقل می کرد و گفت: «گاهی ایشان در توضیح مطلبی از معالم یا کتاب دیگر یک یا نصف صفحه از آن را از حفظ می خواند و بعد توضیحات خود را بیان می کرد و البته این علاوه بر حافظه قوی خدادادی، ناشی از ممارست دائمی ایشان در امر تدریس و تسلط کامل بر موضوع بود.»
البته این روش مخصوص حوزه درسی ایشان نبود، بلکه بارها وقتی در محضر ایشان بحثی طلبه ای مطرح می کردیم، ایشان در توضیح مطلب، یک ریز! و بدون توقف، گاهی یک صفحه از کتابی را از حفظ برای ما می خواند و یکی دو بار، برای خلاصی! اینجانب به شوخی گفتم که انشاء الله بقیه را هم در کلاس درس حضرتعالی استفاده خواهیم کرد!...
***
...آیت الله آقای میرزا محسن دوزدوزانی، به علت کهولت سن و پس از هفتاد سال تدریس، سرانجام در تاریخ 21/4/97 در قم درگذشت و به رحمت حق پیوست و در بقعه شهید مفتح در حرم حضرت معصومه (علیها السلام) به خاک سپرده شد.
مراجع عظام و بزرگان علماء حوزه علمیه قم، طی بیانیه هایی رحلت آن بزرگوار را تسلیت گفته و در مراسم و مجالس بزرگداشت ایشان شرکت نمودند...
از خداوند متعال برای ایشان علوّ درجات و برای شاگردان و بازماندگان و علاقمندان، صبر و سلوی خواستارم.
قم:1/6/97
ـ چهلمین روز درگذشت ـ