استاد سید هادی خسروشاهی
شیخ صادق عبدالله عبدالماجد، متولد ۱۹۲۶ در سودان، در واقع یکی از قدیمی ترین و مهمترین رهبران اخوان در دنیای عرب و مسلمان بود و سرانجام در نخستین روزهای بهار سال ۲۰۱۸ در سودان درگذشت. آنچه در پی می آید، آشنایی اجمالی با زندگی و مبارزه و عقاید اوست.
سابقه
سازماندهی حرکت اسلامی در سودان به دوران آغاز حرکت اخوان المسلمین در مصر به سال ۱۹۲۸، برمی گردد. صبغه معنوی و گرایش فرهنگی ـ مذهبی در آن، به ویژه در اوایل قرن بیستم، نقش خاصی در این زمینه داشت که از طریق روزنامه ها و کتاب هایی که از مصر به سودان می رسید، انتقال می یافت. اعزام آموزگاران مصری، برای تعلیم و تربیت در مدارس سودانی، که اغلب گرایش اخوانی داشتند، به اضافه دانشجویانی که در قاهره به تحصیل مشغول بودند و با تجربه اخوانی به کشورشان برمی گشتند، نقش تکمیل کننده برای پیدایش حرکت اسلامی جدید را داشت. معروف ترین و برجسته ترین این دانشجویان جمال الدین السنهوری بود که خود در سال ۱۹۴۴ در مصر به اخوان پیوسته بود و در بازگشت و در باشگاه فارغ التحصیلان پایتخت (خرطوم) سخنرانی کرد و اندیشه ایجاد سازمان سودانی اخوان المسلمین را مطرح ساخت که به سرعت نخستین هیأت اخوانی توسط ابراهیم المفتی به عنوان رئیس و بدوی مصطفی (نائب الرئیس) و علی طالب الله (دبیر) تشکیل گردید و عناصر جوان دیگری به آن پیوستند که معروف ترین آنها عبارت بودند از: محمد الخبر عبدالقادر، دکتر جعفر شیخ ادریس، شیخ علی محمد احمد جاویش، شهید محمد صالح عمر، شیخ صادق عبدالله عبدالماجد، محمد شریف بشیر، دکتر حسن ترابی، محمد عبدالرحمن و… که نهادهای گوناگونی را در شهرها و مناطق مختلف سودان اداره می کردند.
در سال ۱۹۵۴ سازمان اخوان المسلمین، در باشگاه فرهنگی «ام درمان» به عنوان یک حرکت مستقل اعلام موجودیت کرد که در واقع هسته مرکزی فعالیت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی را تشکیل می داد؛ اما طولی نکشید که انشعاب های متعددی پیش آمد و تشکیلات و گروه های «جبهه المیثاق الاسلامی»، «الجبهه الاسلامیه القومیه»، «الجبهه الاسلامیه الدستوری» و… ظهور کردند و موجودیت خود را اعلام داشتند.
به رغم فعالیت گسترده این سازمان، دولت آنها را به رسمیت نمی شناخت و غیرقانونی می دانست. با توجه به استقبال وسیع توده های مردمی و دانشجویی از این حرکت ها، سرانجام سازمان رسمی و قانونی اخوان المسلمین سودان، در سال ۱۹۵۴ تأسیس شد و راشد الطاهر به عنوان نخستین مرشد (المراقب العام) انتخاب گردید و به فعالیت گسترده ای در سراسر کشور پرداخت و سال ۱۹۵۶ طی یک بیانیه رسمی، خواستار تشکیل «جمهوری اسلامی» با هدایت «رهبری واحد» گردید که «مجلس شورای ملی»، وابسته به آن اداره امور را می بایست به عهده بگیرد.
با کودتای ژنرال عبود در سال ۱۹۵۸، فعالیت اخوان ممنوع گردید و راشد الطاهر با همکاری سازمان نظامی وابسته به سازمان، دست به یک کودتا زد که ناموفق بود و رهبری به زندان افتاد و چند افسر جوان نیز اعدام شدند. در این مرحله دشوار، شیخ حسن ترابی به طور عملی رهبری «اخوان المسلمین» را به عهده گرفت. با کودتای ژنرال جعفر نمیری و به رغم سال ها فشار بر حرکت های اسلامی در سودان، سازمان «میثاق اسلامی» به رهبری ترابی، خواستار «آشتی ملی» گردید و همکاری با حکومت جدید را پذیرفت و بر آن بود که از طریق نفوذ در داخل حکومت، اهداف اسلامی را در سودان تحقق بخشد. ترابی معاونت ریاست جمهوری و وزارت دادگستری را به عهده گرفت؛ اما این اقدام موجب جدایی بیشتر وی و صادق عبدالله عبدالماجد گردید.
در مراحل بعدی، سازمان ها و تشکلات اسلامی با گرایش اخوانی، زیر عنوان کلی «الاتجاه الاسلامی» یا «الحرکه الاسلامیه» به فعالیت خود ادامه دادند که در این میان شیخ صادق عبدالله عبدالماجد، نقش ویژه ای را به عهده داشت و سالیان متمادی به عنوان مرشد سازمان اصلی اخوان المسلمین را اداره می کرد.
شیخ صادق
شیخ صادق عبدالله عبدالماجد در سال ۱۹۲۶در شهر «الرهد» به دنیا آمد. پدرش آموزگاری بود که در مدارس منطقه و قبیله خود به تدریس اشتغال داشت و به تدریج مدارسی نیز بنیان نهاد. صادق لیسانسش را از دانشگاه «فؤاد» گرفت و در همین دوران او و دوستانش، با اندیشه های حسن البنّا آشنا شدند. او در بازگشت به سودان بازداشت شد و پس از آزادی، با نوشتن مقالات تندی علیه سلطه استعمار خارجی و استبداد داخلی، وارد میدان مبارزه شد و در سال ۱۹۵۶ با تأسیس و نشر مجله الاخوان المسلمین، به آگاهسازی توده های مردمی پرداخت.
وی باز از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲ محبوس شد و پس از سقوط ژنرال نمیری آزاد گردید و در سال ۱۹۹۱ به طور رسمی به عنوان مرشد اخوان المسلمین سودان انتخاب شد که تا سال ۲۰۰۸ عهده دار این سمت بود.
شیخ صادق در زندگی خصوصی، بسیار معمولی و عادی بود و از هرگونه رفاه طلبی دوری می جست و منزلش پایگاه قشرهای اسلامگرا و اخوانی ها بود تا آنجا که می توان گفت همه آنها، خانه او را خانه خود می دانستند و آزادانه در آن رفت و آمد و سکونت داشتند.
شیخ صادق در یک گفتگوی طولانی با روزنامه «السودانی» می گوید: به هنگام تحصیل در مصر، یکی از دوستان که از اعضای اخوان المسلمین بود درباره این سازمان و رهبری آن شیخ حسن البنا، مطالب زیادی می گفت و من بسیار مشتاق شدم که در جلسات آنها شرکت کنم و در منطقه «الحلمیه» قاهره به جلسات آنها رفتم که هیچ وقت جایی برای نشستن در تالار بزرگش نبود و ما ایستاده به سخنان شیخ و دیگر سخنوران اخوان گوش می دادیم.
اتفاقا محل سکونت ما در «حلوان» نزدیک خانه سید قطب بود و من از خواهرزاده سید (محمد بکر الشافعی) خواستم که مرا با او آشنا سازد که چنین شد و من همراه او به دیدار سید رفتم. این دیدار تقریبا در هر جمعه تکرار می شد و من در واقع وارد عالم دیگری شده بودم و پس از آن در یک تعطیلات تابستانی وقتی به سودان آمدم، در واقع پیام رسان اخوان المسلمین شده بودم.
پس از این مرحله، هیأت های اخوانی مصر به سودان آمدند. السنهوری که خطیب توانایی بود، در طلیعه آنها قرار داشت و بعد عبدالحکیم عابدین آمد و در واقع این دو هیأت که همه سودان را دور زدند، توانستند زمینه را برای ایجاد سازمان اصلی و رسمی اخوان در سودان آماده سازند. در سفر به شهرها، ما می دیدیم که جوان ها، مشتاق اندیشه اخوانی شده اند و خواستار تشکیل رسمی سازمان در شهرشان هستند.
در واقع حرکت اخوان در سودان، زمینه کاملا مساعدی پیدا کرده بود، ولی هنوز به طور رسمی در هیچ کجا، سازمان و حرکت به نام «اخوان المسلمین» نبود بلکه با نام های گوناگون فعالیت داشتند. وقتی در باشگاه فرهنگ ام درمان، برای نامگذاران کلی حرکت، پیشنهادهایی مطرح گردید که نام «اخوان المسلمین» با اکثریت آرا پذیرفته شد؛ ولی بعضی از برادران نام «الجماعه الاسلامیه» را مطرح ساختند و چون پذیرفته نشد، کنار رفتند و سازمان الجماعه را تشکیل دادند که این امر در آغاز فعالیت رسمی اخوان، تأثیر منفی در اذهان عمومی داشت…
سال ۱۹۶۸ قرار شد که حرکت اسلامی در انتخابات شرکت کند و نامزدهایی نیز معرفی شدند و مسئول این اقدام دکتر ترابی بود، ولی باز مسئله نام سازمان شرکت کننده مورد اختلاف قرار گرفت و سرانجام با نام «جبهه المیثاق الاسلامی» در انتخابات شرکت کردیم و روزنامه ای هم با همین نام منتشر گردید و اعضای اخوان به پارلمان رفتند و یک سال تمام در مجلس بودند که با کودتای ژنرال نمیری، پارلمان منحل گردید و نخستین کسانی که پس از وقوع کودتا دستگیر و زندانی شدند، اعضای حرکت و رهبری اخوان المسلمین بودند. ما بی دلیل سه سال در زندان بودیم. در آن برهه اداره امور به دست حزب کمونیست سودان بود و ژنرال نمیری که صاحب فکر و اندیشه سیاسی نبود، کارها را به آنها واگذار کرده بود! متأسفانه در این دوران نیز اختلافات ادامه داشت که به نفع حرکت اسلامی نبود.
جدایی کامل
من پس از آزادی، برای عمره به مکه رفتم. در آنجا پیشنهاد شد که سردبیری روزنامه «المدینه» را به عهده بگیرم که قبول کردم و پس از یک سال، زین العابدین الرکابی که رئیس تحریر مجله «المجتمع» (نشریه اخوان کویت) بود، دعوت نمود که به کویت بروم و در انتشار مجله به او کمک کنم. یک سال و اندی در آنجا مشغول بودم که خبر رسید دکتر ترابی به آشتی ملی نمیری جواب مثبت داده و آن را پذیرفته است.
من به عنوان یکی از کادرهای اصلی حرکت اسلامی و اخوان المسلمین سودان، طی نامه ای به این امر اعتراض کردم که چرا موضوع را با ما در میان نگذاشته اید؟ و چرا پس از چندین سال مبارزه با رژیم، با او به مصالحه شده است؟ چندی بعد دو نفر از سودان آمدند و گفتند این تصمیم کادرهای اخوانی در سودان بوده و شیخ حسن ترابی هم با آن موافقت کرده است؛ ولی من نپذیرفتم و این سرآغاز جدایی کامل بود.
البته من به سرعت به سودان برگشتم و در آنجا معلوم شد که سازمان، چندین نفر از کادرهای اصلی را برکنار کرده و کسی هم سراغ من آمد و اعلام نمود شما نیز اخراج شده اید! البته ما ساکت ننشستیم و با گروه ها و شخصیت ها تماس گرفتیم و با کشیدن دیواری میان خود و گروه ترابی، سازمان اصلی اخوان المسلمین سودان را سر و سامان دادیم و به حرکت ادامه دادیم.
اخوان سودان و مسئله فلسطین و ایران
اخوانی های سودان از همان آغاز، نسبت به موضوع فلسطین بسیار حساس و فعال بودند و در نبرد علیه صهیونیست های اشغالگر، نقش عمده ای را به عهده گرفتند و جمعی از آنها به مصر رفتند و به نیروهای مسلح آن کشور پیوستند و همراهشان در میدان نبرد به شهادت رسیدند و بقیه در معرکه ماندند تا اینکه آتش بس اعلام شد و دستور عقب نشینی رسید و اخوان سودانی همراه آنان بازگشتند؛ اما پیش از آنکه به قاهره برسند، به طور دسته جمعی دستگیر شدند و مدت ها در اسارت خودی ها در مصر ماندند!
اخوان المسلمین سودان نیز مانند دیگر حرکت های اسلامی از پیروزی انقلاب اسلامی پشتیبانی کرد و شیخ حسن ترابی، همراه هیأتی از رهبران حرکت های اسلامی، برای تبریک گویی به امام خمینی و ملت ایران به تهران آمد و سپس در مصاحبه های متعددی با رسانه های عربی و غربی، سخت از انقلاب اسلامی دفاع کرد و در همین رابطه، سعودی ها او را از ورود به خاک عربستان ممنوع کردند و هر گونه رابطه با وی و اخوان سودان را قطع نمودند.
نوع وفاداری اخوان سودان را می توان از تلگراف های تبریک و بیانیه های متعدد کمیته مرکزی اتحادیه دانشجویان دانشگاه خرطوم به خوبی دریافت. در یکی از آنها آمده است: «… امام آیت الله خمینی. درود بر سربازان خدا که به پا خاستند، اما تن به ذلت و خواری ندادند. سلام بر ملت ایران که عهده دار مأموریتی شده است که در توصیف آن، دست کم می توان گفت که روح تازه ای در پیکره جهان اسلام که مدت هاست در خواب غفلت به سر می برد، دمیده است. درود بر مؤمنان که در پیمان خود با خدا ثابت قدم ماندند، برخی به شهادت رسیدند و برخی دیگر در انتظار شهادتند، از خدا مسئلت داریم مجاهدت های همگی شما را بپذیرد و او یاری دهنده شماست…
انقلاب شما ای امام، انقلاب عصر ما و عصر پیروزی است. شما به یاری خدا بزرگان را کوچک و کوچک ها را بزرگ کرده اید که عزت از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است. انقلاب شما وقتی به پیروزی رسید، امید به رستاخیز نزدیک را در دل هایمان زنده کرد و آنگاه که به رغم توطئه های دشمنان به میهن بازگشتید، ما آرزو داریم وحدت میان یک میلیارد مسلمان در جهان به تحقق برسد؛ چه، اگر این مسلمانان متحد شوند نه در قدس و نه در افغانستان و نه در جاهای دیگر هیچ مشکل دیگری برایشان وجود نخواهد داشت…»
تنها دیدار
در «مؤتمر وحده المسلمین» که برای بررسی مسئله جنگ عراق با ایران و ایجاد صلح و آشتی در پاکستان (اسلام آباد) برگزار شده بود، تقریبا همه رهبران حرکت های اسلامی جهان حضور داشتند؛ مثلا از مصر شیخ الازهر، حامد ابوالنصر (مرشد اخوان مصر)، شیخ عمر عبدالرحمان (مفتی جهادی های مصر) و شیخ سعید شعبان از لبنان و قاضی احمد حسین (امیر جماعت اسلامی پاکستان) و عدنان سعدالدین (از رهبران اخوان سوریه) و نجم الدین اربکان (رهبر حزب رفاه ترکیه) و از افغانستان: حکمتیار، شهید برهان الدین ربانی، شهید شیخ منصور قاضی، محمدامین وقاد، و از سودان: سوارالذهب، صادق عبدالله عبدالماجد، شیخ حسن الترابی و از ایران آیت الله تسخیری، آیت الله جنتی و این جانب شرکت داشتیم و البته ده ها نفر دیگر از همه بلاد اسلامی حضور یافته بودند. میزبان ظاهری ضیاء الحق (رئیس جمهور پاکستان) بود، ولی در پشت پرده، حرکت بین الملل اخوان المسلمین قرار داشت و توانسته بود که رهبری همه احزاب و سازمان های اسلامگرا را با همه گرایش ها از سراسر جهان در آن کنفرانس گرد هم درآورد.
در هتل محل اقامت میهمانان، همراه آیت الله تسخیری به دیدار شیخ عمر عبدالرحمان مفتی نابینای جهادی مصر رفتیم و مذاکره صریح و طولانی با وی به عمل آمد. بعد با شیخ صادق عبدالله عبدالماجد و دکتر ترابی و… ملاقات کردیم که بسیار ارزشمند بود. این تنها دیدار من با شیخ صادق بود، چرا که متأسفانه توفیق یار نشد که دعوتش را اجابت کنم و در نشست سالیانه اخوان سودان شرکت نمایم. شیخ صادق پس از چند دهه تلاش و کوشش و خدمت، سرانجام در ۹۲سالگی به رحمت حق پیوست.