هو
آیت الله حاج شیخ حسین گوگانی به سال 1307 ش در تبریز به دنیا آمد و پس از تحصیل مقدمات، وارد حوزه علمیه تبریز گردید و در مدرسه معروف «طالبیه» ادبیات عرب و دروس رسمی حوزوی را فرا گرفت و پس از تکمیل این مرحله به حوزه علمیه قم آمد و سالیانی متمادی در محضر مراجع و علمای معروف حوزه به تلمّذ پرداخت و پس از آن، عازم نجف اشرف گردید و از حوزه درسی مراجع معروف چون: آیت الله خوئی، آیت الله حکیم و دیگران، به مدت پنج سال بهرهمند شد و پس از وصول به مرتبه اجتهاد و اخذ اجازه، از حضرت آیت الله حکیم، به ایران ـ تبریز ـ بازگشت و در همان مدرسه ای که خود «تحصیل» کرده بود به «تدریس» پرداخت و طلاب و فضلا از محضر وی استفاده نمودند...
از راست به چپ: آیت الله شیخ حسین گوگانی، سید هادی خسروشاهی، آیت الله سید ابوالفضل موسوی تبریزی، آیت الله سید مهدی دروازه ای امینی، آیت الله سید علی انگجی
آیت الله حاج شیخ حسین گوگانی، همزمان اقامه نماز جماعت در «مسجد کلکته چی» ـ واقع در راسته کوچه ـ را پذیرفت و شبها پس از نماز، جلسات درس تفسیر برای استفاده عموم برگزار کرد که یکی از علاقمندان شرکت در آن جلسات، اینجانب بودم، چرا که قبل از ایشان، مرحوم آیت الله حاج شیخ حسین شنبه غازانی که او هم از فارغ التحصیلان مکتب نجف بود، در همان مسجد، شبها دروس تفسیر برای عموم برگزار میکرد و من مشتاقانه در آن جلسات حضور مییافتم.
در آن برهه از زمان، در کلان شهر تبریز، جلسات تفسیری رسمی و مستمر وجود نداشت و یا محدود به یکی دو جلسه میشد که معروف ترین آن، جلسات حاج شیخ حسین شنبه غازانی بود...
پس از فوت ایشان، آیت الله حاج شیخ حسین گوگانی آن جلسات را استمرار بخشید و علاقمندان بسیاری از طلاب و مردم دیگر در آن جلسات حضور مییافتند.
حضور اینجانب درآن جلسات و گاهی «اشکال طلبگی» در بیانات تفسیری ایشان، موجب آشنایی و بعد دوستی و رفاقت گردید... و این دوستی که به «اخوت» تبدیل شده بود، بیش از نیم قرن و تا آخرین دوران حیات ایشان، صمیمانه ادامه یافت...
موقعیت علمی
آیت الله حاج شیخ حسین گوگانی، به هنگام اقامت در حوزه قم و نجف اشرف، از محضر بزرگانی چون علامه طباطبایی و آیت الله سید محسن حکیم اجازات و تأییداتی دریافت نمود که نشان دهنده مقام و موقعیت علمی او است.
استاد بزرگوار ما، مرحوم علامه طباطبایی، در نامه ای، که اینجانب آن را در آخرین مجلد از «مجموعه آثار علامه» ـ صفحه 99 کتاب سیر و سلوک سبز ـ نقل کرده ام، تجلیل به سزایی از ایشان به عمل میآورد که بعدها، من کپی آن را برای نقل و درج در ضمن «مجموعه آثار» علامه از ایشان اخذ کردم که متن آن گویای اهمیت محتوا تواند بود.
متن آن نامه چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم
و له الحمد و علی نبیه و آله افضل السّلام
جناب مستطاب فخر العلماء المحققین و زبدة الفضلاء المدقّقین، دانشمند معظم آقای آقا شیخ حسین گوگانی دامت افاضاته، سالها در بحثهای مختلف این جانب و مخصوصاً فلسفه و اصول، حضور به هم رسانیده و در اثر لیاقت ذاتی که داشتند و جدیّت کافی که به کار بردند ـ بحمدالله سبحانه ـ بهره وافر از علم و فضل را داشته، مفخری از مفاخر دانش و بینش گردیدهاند.
البته بر طالبین حقایق دینی و محصلین مقاصد علمی است که از فیوضات علمی جناب معظم له استفاده نمایند و از بیانات عالیه ایشان بهره مند گردند. «و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب.»
11 جمادی الاولی 1381
محمد حسین طباطبایی
دستخط مرحوم علامه طباطبایی
در مراحل تکاملی، مرحوم آیت الله العظمی سید محسن حکیم در نجف اشرف، طی مکتوبی، وصول ایشان به مرتبه «اجتهاد» را بیان میکند که متن آن چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصّلوة و السّلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین محمّد و آله الطیبین الطاهرین و اللّعنه الدائمه علی اعدائهم اجمعین من الأن الی قیام یوم الدین و بعد مخفی نماند که جناب مستطاب حجةالاسلام و المسلمین آقای شیخ حسین گوگانی دام تاییده مدتی از عمر شریف خود را در حوزههای علمیه قم و نجف در تحصیل علوم شرعیه و کمالات نفسانیه صرف نموده و در نتیجه استعداد و بذل جهد و مساعی بحمدالله به مرتبه عالی اجتهاد و استنباط احکام شرعیه نائل و... گردیده فله العمل بما یودّی الیه نظره و ـ اوصیه ادام الله عمره أن لاینسانی من الدّعاء کما لا انساه انشاءالله و له الاحتیاط فی جمیع الموارد فانه طریق النجاة. بر کافّه مؤمنین و متدینین لازم است که حضورش را مغتنم شمرده و از فیوضات علمیشان بهرهمند شوند.
محسن الحکیم الطباطبایی
1376 ـ 29 ق
بسم الله الرحمن الرحیم
حکم به اجتهاد که از حضرت آیت الله آقای آقا سید محسن حکیم دامت برکاته که از مراجع تقلید مهم هستند صحیح و مطاع است.
اجازه اجتهاد از آیت الله حکیم
همکاری با نهضت
با آغاز مبارزات مرجعیت و علمای عظام بر ضد قوانین ضد اسلامی رژیم شاه و همکاری علمای بلاد، از جمله تبریز، در آن حرکت، آیت الله گوگانی، یکی از فعالان عرصه بود و در امضا و توزیع اعلامیههای علمای تبریز، نقش ویژه ای داشت که یکی از آن اعلامیهها، تلگرافی به امام خمینی در دوره حصر بود که متن آن چنین است:
تهران ـ شماره 306 ـ وسیله ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور
محضر مبارک آیت الله العظمی آقای خمینی مرجع عالیقدر تقلید
رونوشت: حضرت آیت الله محلاتی
رونوشت: حضرت آیت الله قمی دامت برکاتهم
روحانیون شهرستانهای ایران پس از تقدیم سلام به جناب عالی و ابراز تأثر از پیشامدهای ناگوار و اهانت به مقام شامخ روحانیت و مرجعیت برای اظهار همدردی و پشتیبانی از هدف مقدس روحانیت از شهرستانها به تهران حرکت نموده، استخلاص حضرتعالی و کلیه محبوسین حوادث اخیر و موفقیت شما را برای اعلای کلمه اسلام از خداوند متعال خواستاریم.
الحاج بحر العلوم الرشتی ـ الحاج سید محمود ضیابری الرشتی ـ حسین الموسوی الخادمی اصفهانی ـ علی ابن ابراهیم همدانی ـ مرتضی الحائری ـ روح الله کمالوند ـ حاج سید حسین رودباری رشتی ـ الاحقر علی اصغر صالحی کرمانی ـ نصرالله الموسوی بنی صدر همدانی ـ الاحقر عبدالله مجتهدی تبریزی ـ محمود علوی شیرازی ـ الاحقر سید یوسف الهاشمی تبریزی ـ الاحقر عبدالرسول قائمی آبادانی ـ الاحقر عبدالجواد همایونشهری ـ حسن الحسینی الیزدی الشیرازی ـ محمدجعفر طاهری شیرازی ـ الاحقر علی آقا یقطینی شیرازی ـ الاحقر سید احمد خسروشاهی تبریزی ـ محمد حسن النجفی الرفسنجانی ـ الاحقر محمد الموسوی الشمس آبادی اصفهانی ـ محمدهاشمیان ـ الاحقر حسین گوگانی تبریزی ـ الاحقر الفانی محمدتقی مراغه ای ـ الاحقر سید احمد پیشوا کازرونی ـ الاحقر السید عبدالله موسوی شبستری ـ الاحقر رفیع مدرس تبریزی بستان آبادی ـ الاحقر محمد الصدوق الیزدی ـ الاحقر احمد امینی مراغه ای ـ العبد مجتبی العراقی ـ سید مهدی یثربی کاشانی ـ حسینعلی منتظری نجف آبادی ـ ابراهیم امینی نجف آبادی.
... و در جریان نهضت، پس از دستگیری آیت الله سید احمد خسروشاهی، آیت الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی، آیت الله سید مهدی دروازه ای و انتقال آنها به زندان «قزل قلعه» تهران، وقتی به سراغ آیت الله گوگانی میروند، او از درب دیگر منزل که به کوچه دیگری باز میشد خارج میشود و شبانه با اتوبوس، عازم تهران میگردد و در این شهر، در کنار روحانیت مبارز مرکز قرار میگیرد و به موازات آن به تدریس در مراکز فرهنگی، به ویژه «مدرسه شیخ عبدالحسین» ـ واقع در بازار تهران ـ اشتغال مییابد... و در مراحل بعد با تدریس در دانشگاهها، خدمات فرهنگی را ادامه میدهد.
... در این دوران، سفرهای متعددی همراه ایشان به بعضی از کشورهای اسلامی و اروپایی از جمله: ترکیه، بلغارستان، اطریش، آلمان، فرانسه، انگلیس و... داشتیم که به دعوت بعضی از انجمنهای اسلامی دانشجویان در نشستها و همایشهای آنها شرکت داشتیم و آیت الله گوگانی هم به ایراد سخنرانی و پاسخگویی به پرسشهای حضار و دانشجویان میپرداخت. در یکی از سفرها به ترکیه، که به دعوت آقای رجب طیب اردوغان، برای حضور در سمینار علامه اقبال لاهوری به استانبول رفته بودیم، آیت الله گوگانی یکی از سخنرانان اجلاس بود... آقای رجب طیب اردوغان که در آن ایام شهردار استانبول بود، برخورد محترمانه ای با ما داشت و از اینکه در آن سمینار شرکت کرده ایم از ما تشکر نمود. (گزارش این سفر و متن سخنرانی اینجانب در سالیانی قبل، در روزنامه اطلاعات منتشر شده است).
گروهی از اساتید و نخبگان شرکت کننده در کنفرانس بین المللی «اندیشه جهانی اقبال» ـ در اسلامبول ـ به دعوت آقای رجب طیب اردوغان. (شهردار استانبول 1374)
در سفر دیگری که همزمان با هفته وحدت بود، چندین مجله و روزنامه با ایشان و اینجانب مصاحبه به عمل آوردند که مصاحبه مشروح ایشان با برادر ارجمندمان «نورالدین شیرین» در روزنامه «الاتحاد» با عنوان: «عاملان اختلاف بین مسلمانان، خائن هستند» منتشر گردید. در ضمن آن مصاحبه آمده است:
«وحدت بین مسلمین، به مفهوم ادغام شیعه و سنی در یکدیگر نیست بلکه وحدت به معنی آشنایی برادران سنی و شیعه از افکار و عقاید و اجتهادات یکدیگر است تا با شناخت دقیق، به مخالفت با یکدیگر نپردازند و در مقابل دشمنان بتوانند استقامت داشته باشند...»
تیتر مصاحبه آیت الله گوگانی در ترکیه
عنوان مصاحبه در صفحه اول و بقیه مطالب در صفحه 15 روزنامه درج و منتشر شده است.
نورالدین شیرین مصاحبه مبسوطی هم با اینجانب درباره حرکتهای اسلامی معاصر در جهان اسلام به عمل آورد و در همان روزنامه در یک صفحه کامل منتشر ساخت... و متأسفانه همان ایام او به علت فعالیتهای وحدت طلبانه، با توطئه دشمنان بازداشت شد و پس از یک محکمه قلابی به پنج سال زندان محکوم گردید... و به زندان رفت...
تبعید به تبریز!
خاطره شیرینی از دوران مبارزات هست که نقل آن بی مناسبت نیست:
پس از دستگیری امام خمینی و انتقال ایشان به زندانی در تهران، طبق تصمیم مراجع عام قم و مشهد و حضور آنان در تهران برای دفاع از امام خمینی در مقابل رژیم، علمای بلاد هم، از سراسر ایران بنا به دعوت مراجع، به تهران آمدند.
از تبریز هم آیت الله حاج میرزا عبدالله مجتهدی، آیت الله سید احمد خسروشاهی، آیت الله سید یوسف حکم آبادی، آیت الله شیخ حسین گوگانی و آیت الله شیخ حسین اهری و آیت الله سید مهدی دروازه ای، همانطور که در تلگرافشان آمده، به تهران آمدند و در اجتماعات «باغ ملک» حضرت عبدالعظیم، شرکت نمودند...
روزی در یکی از اطاقهای باغ ملک با عده ای از علماء نشسته بودیم که سرهنگ رحمانی، رئیس ساواک شهر ری، بدون سلام و مراعات ادب ظاهری، وارد اطاق شد و گفت: دستور است که آقایان باغ ملک و یا اقامت در شهر ری را ترک کنند و به شهرهای خود برگردند... علمای بزرگسالی در جلسه حضور داشتند و سکوت کردند. من گفتم: جناب سرهنگ! این دستور را کی داده است؟ گفت: تیمسار ریاست کل سازمان امنیت! من گفتم ما بنا به دستور مراجع عظام به اینجا آمده ایم و فقط با دستور آنان این منطقه را ترک میکنیم! با عصبانیت گفت: نتیجه این سخن را خواهید دید! و از اطاق خارج شد... یکی از علمای محترم ـ رحمه الله ـ به من گفت: شما تند صحبت کردید! گفتم: ولی هیچ یک از آقایان در مقابل اخطار وی حرفی نزدند و من هم حرف درستی زدم مگر علما به دستور تیمسار ریاست ساواک به اینجا آمده اند که به دستور ایشان برگردند؟
... غروب همان روز نماز جماعت در فضای باز باغ ملک با شرکت همه علماء و طلاب برگزار شد... پس از نماز و طبق معمول، همه و به تدریج از باغ خارج شدند... تا به محل اقامت خود بروند... من هم با آیت الله حاج شیخ حسین گوگانی و آیت الله سید مهدی دروازه ای، از باغ خارج شدیم... که ناگهان معلوم شد هر کسی که از باغ خارج شده بازداشت و به محل ساواک شهر ری منتقل شده است و ما هم راه برگشتی نداشتیم و توسط مأمورین ساواک بازداشت و با یک جیپ ارتشی به محل ساواک شهر ری انتقال یافتیم... از آنجا روشن شد که همه علماء بلاد و طلاب دستگیر و در آنجا به سر میبرند...
پس از یکی دو ساعت که ظاهراً تعداد بازداشتیها تکمیل شده بود، سرهنگ رحمانی با قیافه ای عبوس و خشن وارد شد و گفت: همه آقایان امشب به شهرهای خودشان اعزام میشوند... بعد خطاب به من گفت: حالا حاضر نیستید که به دستور تیمسار عمل کنید؟... من پاسخی ندادم. اخوی ما آیت الله سید احمد خسروشاهی که تصور کرد همه گرفتاریها، از برخورد من با رئیس ساواک شهر ری ناشی شده است گفت: آقا ایشان اخوی من است و قصد سوئی نداشته و شما نباید عکس العمل نشان دهید! سرهنگ گفت: شما و ایشان و همه آقایان، هر کی میخواهد باشید ولی دستور است که به شهرهای خود بازگردانده شوید... و بعد، به تدریج همه را به بیرون بردند و سوار ماشینهای مختلف، به شهرهای خودشان فرستادند.
نوبت ما که رسید، همه آقایانی را که از تبریز آمده بودند، ـ به غیر از آیت الله مجتهدی که آن شب در باغ ملک حضور نداشت و بازداشت نشده بود ـ با دو ماشین سواری همراه چند مأمور مسلح شبانه به سوی تبریز رهسپار ساختند! در نزدیکیهای قزوین که برای خوردن شام یا چایی پیاده شدیم، مأمورین در کناری ایستادند و به ماها میگفتند که زودتر آماده شوید و ما در اینجا منتظر هستیم...
در داخل «قهوه خانه» اخوی پرسید که اینها شبانه ما را به کجا میبرند؟ آیت الله گوگانی به شوخی گفت: اینها گاهی افراد را شبانه سوار ماشین میکنند و به خارج شهر میبرند و در وسط راه اعدام میکنند و بعد اعلام میکنند که در حین فرار کشته شدند!! و یا به نقاط دوردست تبعید میکنند!
اخوی که آماده شنیدن این چنین حرفی نبود، ناراحت شد و از حاج شیخ پرسید که شما از کجا این حرف را شنیده اید؟ حاج شیخ با قیافه ای جدی گفت: عملکرد اینها این نکته را ثابت کرده است و شواهد زیادی دارد! شبانه یا اعدام میکنند یا تبعید! آیت الله دروازه ای با خنده گفت: آقا! ایشان شوخی میکنند، مگر میشود شش نفر عالم تبریز را بگیرند و بعد در بیابان بکشند؟... اخوی که از شوخی حاج شیخ عصبانی شده بود با پرخاش گفت: آقا شما دیگر تا تبریز حق ندارید حرف بزنید...
وقتی همگی خندیدیم، اخوی کمی آرام گرفت ولی تا تبریز، با حاج شیخ حرف نزد!
در تبریز که پیاده شدیم، حاج شیخ جلو آمد و از شوخی بی موقع خود عذرخواهی کرد و باز به شوخی گفت: آقا دیدید که ما را شبانه تبعید کردند؟ و خداحافظی به عمل آمد! و بدین ترتیب ماها که از تبریز آمده ایم، به تبریز تبعید شدیم!
توطئه ای زشت...
... در جریان مبارزه، بعضی از عناصر فرصت طلب، برای سرکوب عناصر تأثیرگذار در فعالیتهای نهضتی، به توطئههای بیشرمانه ای علیه آن شخصیتها دست زدند که بی تردید اقدامی ضد انسانی، غیراخلاقی، نامشروع و بیشرمانه بود...
یکی از این اقدامات در مورد مرحوم آیت الله حاج سیدهادی خسروشاهی (مدیریت محترم مدرسه شیخ عبدالحسین) و آیت الله حاج شیخ حسین گوگانی بود که با نشر یک آگهی تبریک! تاجگذاری شاه!، در روزنامه «اطلاعات» شماره 12420 مورخ 4 آبان و به امضای جعلی آن دو بزرگوار به عمل آمد... که متن آن چنین بود:
پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایونی خدالله ملکه و سلطانه
اسلامیان پناها تقارن زمانی تاج گذاری شهریار عظیم الشأن شاهنشاه آریامهر محمدرضا شاه پهلوی را با تاجگذاری خاتم انبیا حضرت محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم یعنی عید بزرگ مبعث و روزی که منجی عالم بشریت تاج نبوت و رسالت به فرق مقدس خود نهاد به فال نیک گرفته و از درگاه حق جل و علا مسئلت دارد که برکات و فیوضات این تاجگذاری فرخنده مسعود را شامل حال قاطبه مسلمانان جهان خاصه ایرانیان فرموده و وجود مقدس اعلیحضرت شهریاری را از کافه مکاره دهر مصون و محفوظ و خاندان جلیل سلطنتی را مشمول عنایات لایزالی خود بفرماید عواطف و ادعیه بی شائبه ملل مسلمان جهان خاصه ایرانیان را در این جشن و سرور بزرگ ایرانی و اسلامی با یک بیت عربی تقدیم حضور مبارک مینماییم.
بقیت بقاء الدهر یا کهف اهله و هذا دعاء للبریة شامل
از طرف مدرسین و هیئت مدیره و محصلین مدرسه شیخ عبدالحسین
الاحقر حاج سیدهادی خسروشاهی ـ الاحقر حاج شیخ حسین گوگانی
... من به علت تشابه اسمی با مرحوم آیت الله حاج سیدهادی خسروشاهی، پی گیر موضوع بودم و سرانجام آیت الله خسروشاهی، کپی دستخط جاعل و ناشر این آگهی کذب را که در آن به جرم خود اعتراف و نوعی عذرخواهی نموده بود، به من دادند که متن آن چنین بود:
«به اطلاع عموم میرساند ـ قضیه که خطاب به اوقاف چند سال قبل از طرف آیت الله آقای خسروشاهی به عنوان تبریک تاج گذاری بوده معظم له ابداً اطلاعی از آن قضیه ندارند و آن نوشته به تحریک بعضی از مغرضین با اطلاع اینجانب بوده است. و الله علی ما اقول وکیل - الاحقر سید صادق شریعتمداری»
دستخط عامل توطئه
این تکذیبیه مکتوب پس از عذرخواهی شفاهی وی از آیت الله خسروشاهی و آیت الله گوگانی و عدم قبول آن از طرف آن دو بزرگوار، صادر شد و به طور محدودی در بین خواص انتشار یافت و همانطور که اشاره کردم، نسخه ای از آن را آیت الله خسروشاهی به اینجانب دادند که تصویر اصل دستخط، در ادامه میآید:
و آیت الله گوگانی هم در یک مکتوب ماجرای توطئه را چنین توضیح می دهد:
بسمه تعالی
حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر سیدهادی خسروشاهی حفظه الله
بعد التحیات محترماً اشعار میدارد: پیرو مذاکره تلفنی و حضوری، در مورد کذب و جعلی بودن آگهی تبریک تاجگذاری شاه که با امضای هماسمی شما مرحوم آیت الله حاج سیدهادی خسروشاهی و اینجانب در روزنامه اطلاعات درج شده بود، کتباً نیز اعلام میدارم که نه مرحوم آیت الله خسروشاهی ـ مدیر و متولی مدرسه شیخ عبدالحسین در بازار تهران ـ و نه اینجانب شیخ حسین گوگانی ـ مدرس مدرسه مزبور در آن تاریخ ـ هیچگونه اطلاعی از این امر نداشتیم و بعد از چاپ و نشر در روزنامه، مانند دیگران از آن مطلع شدیم و همان وقت هم طی بیانیه کوتاهی موضوع جعلی بودن امضاها را اعلام نمودیم و متأسفانه بعدها معلوم شد که آقای سید صادق شریعتمداری ـ غفره الله ـ روی اغراض شخصی و نفسانی و در واقع برای تصرف مسجد و مدرسه ترکها در بازار تهران، به این قبیل اعمال غیرشرعی و غیراخلاقی متوسل شده است... و البته بعداً نامبرده، به علت عذاب وجدان حضوراً و شفاهاً از ما عذرخواهی کرد، ولی مرحوم آیت الله خسروشاهی عذر او را نپذیرفته و گفتند عذرخواهی شما باید کتبی باشد و نامبرده به خط خود اقدام به نشر آگهی مزبور با امضای مجعول اعتراف نمود و از ما معذرت خواهی کرد.
به هر حال سوابق مبارزاتی مرحوم آیت الله حاج سیدهادی خسروشاهی و اینجانب در دوران پرآشوب قبل از انقلاب بر عموم روشن و واضح است و جناب عالی خوب اطلاع دارید که اینجانب در کنار اخوی بزرگ شما مرحوم آیت الله حاج سید احمد خسروشاهی و دیگر روحانیون مبارز تبریز و شهرهای دیگر آذربایجان، به چه نوع فعالیتهایی علیه نظام ظالم سابق دست میزدیم که سرانجام و پس از دستگیری و تبعید مرحوم آیت الله سید احمد خسروشاهی و آیت الله قاضی طباطبایی و آیت الله سید مهدی دروازه ای و وعاظ محترم تبریز، مجبور به فرار و هجرت به تهران شدم و در مرکز هم همراه روحانیت مبارز تهران ـ علاوه بر تدریس و تبلیغ ـ به مبارزه خود ادامه دادم و خدا را شاکرم که در تمامی عمر، هیچ گاه ثناگوی رژیم طاغوتی نبوده ام و از اینکه بعضیها مغرضانه به نشر آگهی مورد اشاره اقدام نموده اند متأسفم ولی اکنون که پس از پیروزی انقلاب و کشف اسناد مربوطه، حقایق روشن شده است، نیازی به شرح و بسط بیشتر، به طور مکتوب، نمیبینم از حقایق باقی قضایا جنابعالی که شریک امر مبارزه در تبریز و مرکز و قم بودید، به خوبی مطلع هستید و حضوراً نیز در جلسات متعدد، مورد بحث و مذاکره قرار داده ایم. خداوند از تقصیرات همگان بگذرد و عاقبت ما را ختم به خیر فرماید.
با احترام و ارادت قدیمی
الاحقر شیخ حسین گوگانی
تهران: رجب المرجب 1428 هـ.
تیرماه 1387 ش.
سطور تایپ شده فوق مطالب حقیر است که در اخیار اهل تاریخ قرار میگیرد. الاحقر حسین گوگانی
نکته پایانی:
آیتالله حاج شیخ حسین گوگانی، روابط حسنهای با همه مراجع قم و نجف و مشهد و علمای بزرگ تهران داشت و همواره مورد توجه آنان بود و از جمله مرحوم آیتالله حاج سید محمدکاظم شریعتمداری ایشان را مورد تفقد خود قرار می داد و اجازات و مکاتبات متعددی از آن مرحوم به یادگار مانده است... به تناسب برای تکمیل بحث، عکس و اجازهنامهای از معظم له، خطاب به آیتالله گوگانی نقل میگردد...
***
... و سرانجام آیت الله حاج شیخ حسین گوگانی، پس از نود سال عمر، در 1396 به علت کبر سن و بیماری در تهران به رحمت حق پیوست و طبق وصیت خود در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. رحمه الله و اسکنه و صبح جنته.
از راست: مرحوم دکتر رزمجو... سید هادی خسروشاهی، آیت الله شیخ حسین گوگانی