نخست بیمناسبت نخواهد بود كه در اینجا اشارهای كوتاه به مقام و موقعیت علمی و روحانی والد ماجد، داشته باشم و سپس از فقید سعید آیتالله سیدابراهیم خسروشاهی یادی بنمایم.
آیتالله سیدمرتضی خسروشاهی از علمای تحصیلكرده نجف اشرف و صاحب اجازات متعدد از شخصیتهای برجسته حوزه نجف و قم بود؛ از جمله آیات عظام: سیدمحمدكاظم طباطبائی یزدی، شیخ محمدحسین غروی نائینی،شیخمحمد نجفی خراسانی، سیدابوالحسن انگجی و شیخ عبدالكریم حائری یزدی و... آیتالله والد ماجد دهها نفر از شاگردان برجسته و شخصیتهای علمی معروفی را در مكتب خود در تبریز تعلیم داده و تربیت نموده بود كه اسامی بعضی از آنها عبارت است از آیات معظم: سیدمحمد حجت كوهكمری، شیخ عبدالحسین امینی (صاحب الغدیر)، میرزا كاظم تبریزی، سیدجواد خطیبی، میرزا ولیالله اشراقی و دهها عالم برجسته و فرهیخته دیگر... ایشان علاوه بر رساله عملیه، تألیفاتی بالغ بر 25 جلد در فقه و اصول و مباحث كلامی و عقیدتی دارد كه بعضی از آنها به چاپ رسیده و بقیه متأسفانه تاكنون به صورت مخطوط باقیمانده است.
آیتالله سیدابراهیم خسروشاهی
آیتالله سیدابراهیم خسروشاهی از بنیاعمام معظم، یكی دیگر از علمای وارسته منسوب به خاندان خسروشاهی است. خود ایشان درباره تاریخ زندگی و سرگذشت خود گوید: «خانواده پدری بنده از ارحام و خویشان مرحوم آیتالله حاج سیدمرتضی خسروشاهی تبریزی هستند كه ایشان در زمان خود از مراجع به حساب میآمدند و نسبت به مرحوم علامه امینی (صاحبالغدیر) سمت استادی داشته است. بنده خودم خدمت ایشان و یكی از فرزندانشان در قم مشرف شدهام.
پدر بنده در اوان جوانی از همان خویشان در تبریز، همسری اختیار میكنند. ایشان از تبریز برای زیارت عتبات عالیات با پدرش مرحوم حاج سید عبدالمطلب و سایر اعضای خانواده با كاروانهای زیارتی سابق، عازم عراق میشوند؛ اما ظاهرا با شروع جنگ اول جهانی موفق به خروج نمیشوند و در مسیر اجبارا در كرمانشاه میمانند و پس از فوت همسرشان در كرمانشاه، با یك خانواده متدین یزدی الاصل ساكن كرمانشاه وصلت میكنند. ایشان پس از مدتی زندگی و كسب و كار، و در عین حال اشتغال به عبادت در لباس روحانیت خانوادگی در كرمانشاه، عازم قم میشوند؛ چون میفرمودند كه دستور دینی داریم كه در آخرالزمان به قم مقدسه برویم تا از فتنهها و فساد زمانه در امان بمانیم.
در حضور مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی وقتی نقل شد كه انگیزه هجرت مرحوم ابوی بنده، حاج سیدهاشم خسروشاهی از كرمانشاه به قم چه بوده است، ایشان فرمودند: «این اقدام او حكایت از اهتمام كامل به امور دینی دارد. آن مرد وارسته و عارف دلسوز بر مهاجرت بسیار تأكید میفرمود و خود از تهران كه در آنجا شاید به مرتبه عالی روحانی مشهور به طور كلی صرفنظر كرده و در زمان رضاخان، به قم آمد و به سختی زندگی میگذراند...»1
بدین ترتیب آیتالله سیدابراهیم خسروشاهی، سلاله پاك حجتالاسلام سیدهاشم خسروشاهی است كه از خسروشاه میآید و به علت عدم امكان سفر به نجف اشرف، نخست در كرمانشاه اقامت میكند و در این دیار ساكن میشود و با بانویی اصیل از دیار یزد پیوند ازدواج میبندد و ثمره این پیوند فرزند صالح او، سیدابراهیم بوده كه در سال 1303 شمسی در آن سامان به دنیا میآید. پدر او جناب آقا سیدهاشم برای عمل به حدیثی كه قم را در دوره «آخرالزمان» پناهگاه مؤمنان معرفی میكند، به این شهر هجرت مینماید و پس از سالیانی چند كه سیدابراهیم هنوز به ده سالگی نرسیده بود، به رحمت حق میپیوندد.
از حسن تصادف و یا تقدیر و سرنوشت آن بوده كه منزل آقا سیدهاشم در قم، در كنار منزل مرحوم آیتالله حاج شیخ عباس تهرانی قرار گیرد كه پس از فوت او در عمل، به تربیت سیدابراهیم میپردازد و در واقع «حق پدری» بر گردن وی دارد و البته همین رابطه باعث میگردد كه سیدابراهیم به عالم طلبگی وارد شود و خود شیخ، بهرغم مقامات عالی و موقعیت خاص خود، با تواضعی كه ویژه بندگان خاص خداست، كتابهای مقدماتی ادبیات عرب و دروس حوزوی را به او و چند نفر از همسنهایش تدریس میكند.
تربیت معنوی در چنین محیطی و نظارت چنان شخصیتی، سیدابراهیم را وارد عالم خاصی میكند و او همزمان با تحصیل، به وادی «معنویات برتر» قدم میگذارد و بهتدریج و سرانجام خلوتنشین و محرم راز میگردد؛ اما این خلوتنشینی، او را از كارهای اجتماعی و خدمت در كثرت، باز نمیدارد و سیدابراهیم، پس از ارتباط با شهید نواب صفوی علاقه ویژهای به فعالیتهای اجتماعی از خود نشان میدهد و در همین جهت، دیدگاه اجتماعی ـ سیاسی خاصی به دست میآورد كه پس از آشنایی با امام خمینی به مرحله تكاملی میرسد.
وی دروس حوزوی را تا سطح و خارج در قم و سپس نجف اشرف به پایان میبرد و در این زمینه علاوه بر آیتالله شیخ عباس تهرانی، از محضر اساتید دیگری بهرهمند میشود كه جملگی از شخصیتهای معروف به علم و تقوا بودند؛ از جمله آیات عظام: سیدمحمدرضا گلپایگانی، شیخ عبدالجواد اصفهانی، سیدعبدالاعلی سبزواری، و بعد آیتالله سیدحسین بروجردی... و برای درك مقام علمی او همین كافی است كه آیتالله بروجردی ایشان را همراه چند نفر دیگر از شاگردان مبرزش، برای تدوین اثر گرانسنگ «جامعالاحادیث» انتخاب میكند. علاوه بر اساتید فوق، آیتالله خسروشاهی به تلمذ خاص در محضر امام و سپس علامه طباطبایی میپردازد و از شاگردان برجسته آن دو بزرگوار محسوب میشود.
آشنایی و تلمذ او در محضر علامه طباطبائی پس از حاج شیخ عباس تهرانی، موجب شیفتگی و علاقه وافر او به عالم معنی و سیر و سلوك عرفانی میگردد و در همین راستا در محضر آیتالله شیخ بهاءالدین و آیتالله بهجت هم به درسآموزی اخلاقی میپردازد و همراه عارفانی چون آیتالله شیخ عزیزالله خوشوقت و آیتالله شیخ علی پهلوانی (سعادتپرور) و سیدكمال شیرازی و... سالك راه حق میگردد و همزمان با جامعیت تمام به تبلیغ و تدریس معارف الهی میپردازد.
مراحل سیر و سلوك
چگونگی تلمذ معنوی آیتالله سیدابراهیم خسروشاهی، در محضر علامه طباطبائی و آیتالله شیخ عباس تهرانی، بر خواص دوستان وی روشن بود؛ ولی او بی هیچ داعیهای این مسیر را طی كرد و حتی در درس تفسیر علامه طباطبائی كه در مسجد مدرسه حجتیه و یا درس اصول امام خمینی كه در مسجد سلماسی برقرار بود، اغلب مستمع بود و از «مستشكل» بودن پرهیز داشت كه مبادا نوعی تظاهر به علم و یا تفاخر درسی، محسوب شود.
تا آنجا كه این جانب خود شاهد بودم، او در این دو درس محو تماشای جمال و كلام استاد بود و آنهایی كه دقت میكردند، بهوضوح میدیدند كه او در معنویت استاد ذوب شده است. روزی در درس تفسیر علامه طباطبائی كه در كنارش نشسته بودم، پرسیدم: «شما چرا مسئلهای مطرح نمیكنید؟» با لحن آرام خاصی كه داشت، گفت: «بنده كه نباید وقت دیگر دوستان را بگیرم. آنها سؤالات را مطرح میكنند و ما استفاده میكنیم...»
برای آگاهی بیشتر از مرحله سیر و سلوكی آیتالله خسروشاهی نقل قولی از یك سالك و عارف دیگر، بیمناسبت نخواهد بود. مرحوم آیتالله حاج سیدمحمدحسین حسینی تهرانی از علما و عرفای معروف معاصر كه از دوستان و رفقای دیرینه ایشان بودند، در كتاب «روح مجرد» شرحی از فضائل او مرقوم نموده است كه میزان محبت و مودت میان این دو بزرگوار از آن آشكار میشود. ایشان در شرح یكی از سفرها كه به محضر مرحوم حضرت آقای حداد میرسند، مینویسند:
«در همین ایام زیارتی رجب یك روز صبح جناب دوست صمیمی و رفیق شفیق و پاكدل و فاضل و سابقهدار حقیر، حضرت آیتالله حاج سیدابراهیم خسروشاهی كرمانشاهی (ادام الله ایام بركاته)، برای ملاقات حقیر و در ضمن زیارت حضرت آقای حاج سیدهاشم حداد بدانجا تشریف آوردند. بنده در این كنار اتاق نشسته بودم و حضرت آقای حداد در آن كنار خوابیده بودند. حقیر سابقا در عظمت حضرت آقای حداد، و قدرت علمی و توحیدی و سعه علوم ملكوتی و واردات قلبیه، و تجلیل و تكریم استاد اعظم آیتالله حاج میرزاعلی آقای قاضی (قدّسالله تربته) از ایشان، به طور تفصیل برای این دوست مهربانتر از برادر و صمیمیتر از هر یار و دوست و بیشائبهتر از هر گونه توهم شائبه، مذاكره نموده بودم و جدا ایشان را دعوت به ارادت و تسلیم در برابر ولایت آقای حداد نموده بودم...»2
و پس از بیانات مبسوطی در این زمینه، مینویسند: «اوقاتی كه حقیر در حوزه طیبه قم به تحصیل مشغول بودم، استاد سلوكی ما فقط حضرت آیتالله علامه طباطبائی بودند كه دستورات خاصی میدادند و جلسات چند نفری مقرر میفرمودند؛ اما جناب آقای حاج سیدابراهیم به آیتالله حاج شیخعباس تهرانی توجه و دلبستگی بیشتری داشتند و از ایشان در جمیع امور اطاعت محض مینمودند. منزلشان را كه در آن زمان فقط با مرحومه والده گرامیشان بودند، نزدیك منزل آقای حاج شیخ عباس قرار داده بودند و در نمازها و اوقات مخصوصه از محضرشان بهرهمند میشدند. و روی همین زمینه و بر اثر شدت علاقه، بالاخره داماد ایشان شدند؛ اما حقیر چون در جستجوی حقیقت، آزادی بیشتری داشتم، لهذا در نجف و كربلا ایشان را با وجود حیات مرحوم حاج شیخ عباس، به پیروی از دستورات مرحوم آقای انصاری دعوت مینمودم؛ اما دعوت به حضرت آقای حاجسیدهاشم بعد از ارتحال آن مرحوم بود.
باری، جناب دوست حمیم و صدیق ارجمند این حقیر، آیتالله حاج سیدابراهیم (ادام الله ایام سعادته) پس از ارتحال مرحوم آقا شیخ عباس تهرانی (رضوانالله علیه)، مدتی را به موطن خود باختران مراجعت نموده و در مسجد صاحب اقامه جماعت و تدریس و ترویج مینمودند، و سپس به تهران آمده در قلهك در مسجدی به وظایف ارشاد و هدایت مردم مشغول، و اینك قریب پانزده سال است كه در دزاشیب نیاوران در مسجدالمهدی به اقامه جماعت و ارشاد و تبلیغ و ترویج و تدریس اشتغال دارند. حقا مردی است عالم و وارسته و خوشفهم و دقیقالنظر و سریعالانتقال و دلسوز، و برای دین و شریعت حمیم و غمخوار كه روی همین مسائل با امراض مختلفی سالیان دراز دست به گریبانند.»3
فرزند ارجمند ایشان آیتالله سید محمدصادق حسینی تهرانی، درباره روابط والد خود با ایشان مینویسند: «آیتالله سیدابراهیم خسروشاهی از دوستان قدیم والد بودند و سابقه ارتباطشان با هم به دوران تحصیل علامه والد در قم و استفاده ایشان از دروس اخلاقی مرحوم آیتالله حاج شیخ عباس تهرانی برمیگردد. مرحوم والد هم از جهات علمی و فقهی آیتالله خسروشاهی و هم از جهات تقوا و دیانت ایشان، بسیار تعریف میكردند و سالها پیش كه در تهران ساكن بودند، میفرمودند: «ایشان از معدود فضلایی هستند كه در تهران در مسائل علمی متضلع بوده و دروسشان را عمیق و متقن خوانده و به مراتب عالی علمی رسیده و جمع میان علم و تقوا نمودهاند.»4
تكلیف
به نوشته یكی از شاگردان آیتالله سیدابراهیم خسروشاهی، ایشان در علم و معارف الهی، فقه و اصول، فلسفه و كلام صاحب نظر و از احاطه بالایی برخوردار بود و مجلس تفسیر و درس اخلاق او، شیرینی و لذت و حلاوت دیگری داشت. از ویژگی این عالم عالیمقام، دقت و غور در متون و كتب و اظهارنظرهای دقیق و علمی است كه در حاشیه كتابهای مختلفی از وی به یادگار مانده است. شیوه جذاب تدریس ایشان در فقه و اصول و تفسیر و در شاگردی و پرورش روحیه مناظره علمی و پرسشگری مورد تأكید شاگردان و دوستان ایشان است.
در كنار همه این فضایل علمی و معنوی، یك خصیصه آیتالله كه بیش از همه به چشم میآمد، روح تسلیم و رضا در مقابل اراده الهی بود. با وجود اینكه ایشان سالیانی دراز و طولانی با بیماریهای مختلفی دست و پنجه نرم میكرد و در طول حیات پربركتش با رنجها و مصیبتهایی فراوان مواجه شده بود، اما حرفش همیشه این بود كه: «استاد ما مرحوم آیتالله حاج شیخ عباس تهرانی میفرمودند: در راحتی چیزی به آدم نمیدهند، شاید در مشكلات چیزی دادند!»
آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی كه از اواخر دهه 40 به تهران آمد، به اقامه نماز جماعت در «مسجد المهدی» پرداخت. از آن تاریخ مسجد المهدی محل مراجعه علاقهمندان معارف الهی و تفسیر قرآن كریم شد. در كنار امامت جماعت در مسجد المهدی، تدریس در مدارس علمیه تهران و در منزلشان همواره وجهه همت این عالم بزرگوار و خدمتگزار بود. تلاش ایشان در توسعه و ساخت مساجدی در تهران و برخی از شهرها و روستاها نیز ستودنی است. شصت سال تلاش علمی، تبلیغی و خدمات اجتماعی او در كرمانشاه و قم و تهران، آثار ماندگار و بركات بسیاری داشته است كه دوستان و علاقهمندان از آنها آگاهی كامل دارند. اگرچه مجاهدت علمی و تبلیغی آیتالله خسروشاهی همواره زبانزد بوده است، اما آنچه محضر، محفل، مسجد و منزل وی را خواستنی كرده بود، جان پاك و اندیشه تابناك و دامن پرمهر تربیتی او بود كه بیش از دو نسل از فضلای حوزه علمیه تهران را تربیت كرد و سه نسل از گروهی از شیفتگان معارف دینی را بهرهمند از محفل روحانی وی نمود.
این وجود بابركت اگرچه این سالها به علت كسالت در خانه و منزل خود خلوت گزیده بود، اما همچنان دامن تربیت و هدایتش به روی شیفتگان تربیت اسلامی و معارف وحیانی گشوده بود و حتی در آستانه نود و چند سالگی فیض حضورش استمرار داشت.
آیتالله خسروشاهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از پذیرفتن سمت و مقامی خودداری نمود و همیشه میگفت: «هر كسی یك تكلیفی دارد و من تكلیفم احیای مساجد، اقامه نماز جماعت، جلسه تفسیر و درس حوزوی در مدرسه است...»
پایان
امام خمینی(ره) در نامهای از ایشان با عنوان «سیدالعلماء» نام میبرند و خطاب به مردم كرمانشاه مینویسند: «آنچه لازم است اهالی محترم كرمانشاه به آن توجه داشته باشند، آن است كه امثال ایشان كه مأنوس با حوزههای علمیه و مراكز علمی هستند، با كمال سختی از این مراكز مفارقت میكنند، بلكه بتوانند خدمتی به اسلام و مسلمین بفرمایند. تكلیف اهالی محترم آن است كه در جلب رضای ایشان كوشش كنند و اجتماعات خود را در مسجد و مجامع دینی هرچه میتوانند، بیشتر كنند...»
این شخصیت برجسته و عالم وارسته و سالك راه حق كه علامه طباطبایی در تعبیری خطاب به ایشان فرمود: «شما در قلب ما جای دارید»، سرانجام در اوائل بهمن ماه 1395 درگذشت و در بارگاه حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع)، به خاك سپرده شد.
------------------------------------------------------------------------
پینوشتها:
1. خلوتنشین: شرح حال آیتالله سیدابراهیم خسروشاهی، ص32ـ31 و خاندان تقوی و فقاهت، ص55.
2. روح مجرد، ص122.
3. روح مجرد، ص132 و 134.
4. كتاب نور مجرد، یادنامه آیتالله سید محمدحسین حسینی تهرانی، چاپ مشهد مقدس، ص102، به تاریخ 1437.
منبع: روزنامه اطلاعات - شماره 26646 - سه شنبه 12 بهمن 1395