صفحه اصلي
زندگينامه
كتابها
كتب فارسي
كتب عربي
دانلود كتاب
مقالات
سياسي
فرهنگي
تاريخي
مصاحبه
سياسي
فرهنگي
تاريخي
خاطرات
علما و مراجع
شخصيت هاي داخلي
شخصيت هاي بين المللي
آلبوم
شخصيتهاي بين الملي
شخصيتهاي ايراني
علما و مراجع
كنفرانسها
مصر
واتيكان
متفرقه
ويژه نامه
اخبار
اخبار سايت
اخبار فرهنگي
پيوندها
تماس با ما
ويژه نامه
تبليغات
شرح كوتاه زندگي حجت الاسلام و المسلمين سراج انصاري
نوع خاطره :
شخصيت هاي داخلي ,
راوي :
استاد سيد هادي خسروشاهي
حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سراج انصاری در روز یکشنبه هفتم شوال المکرم 1313 هجری قمری، مطابق سوم فروردین ماه 1275 خورشیدی در نجف اشرف متولد شد. والد ماجدش حضرت آیت الله آقای میرزا عبدالرحیم کلیبری انصاری، از علمای بزرگ «تبریز» و از شاگردان مرحوم آیت الله العظمی آقای حاجی میرزا محمد حسن شیرازی ـ طاب ثراه ـ و مرحوم آیت الله العظمی آخوند ملاکاظم خراسانی و آیت الله العظمی آقا سید کاظم طباطبائی یزدی و حضرات آیات عظام و حجج اسلام و مراجع تقلید آقایان شیخ حسن ممقانی و فاضل شربیانی و میرزا عبدالله مازندرانی ـ اعلی الله مقامهم ـ بوده است. نسبت فقید سعید به «جابر بن عبدالله انصاری» می رسد که از اصحاب «بدر» بوده و در آن جنگ حضور داشته و نیز در خدمت گزاری حضرت علی(ع) ـ و صدیقه طاهره و امام حسن و امام حسین و امام زین العابدین و امام محمدباقر ـ علیهم افضل الصلوات ـ توفیق یافته و در سال 98 هجری در «مدینه» وفات نموده است.
مرحوم حاج «سراج انصاری» تا سال 1312 خورشیدی به کسب علوم دینی و معارف اسلامی پرداخته و مدتی هم در «تبریز به موعظه و ارشاد مردم همت گماشت و امام جماعت مسجد محله «منجم» تبریز بود. وی در سال 1315 هـ به کشور «عراق» مسافرت و در محضر حضرت آیت الله آقای سید هبه الدین شهرستانی به اداره «مکتبه الجوادین» ـ که در صحن مطهر امامین جوادین(ع) است ـ پرداخت و در این مدت کتاب الهیئه و الاسلام تألیف آیت الله شهرستانی را که درایران به فارسی ترجمه شده بود، منتشر ساخت و در سال 1317، همراه معظم له به ایران آمد و پس از توقف کوتاهی با خانواده خود مجدداً به عراق مراجعت و در کاظمین مسکن نمود. سراج انصاری تا سال 1320 در کاظمین بود و در اوایل سال 1321 بر اثر فشار پاره ای سیاست های خارجی در عراق، معظم له را بازداشت نمودند (شرح بازداشت آن مرحوم به صورت کتاب به قلم خود ایشان تحت عنوان بیست و پنج روز در توقیف نوشته شده که هنوز چاپ نشده است).
جمعیت مبارزه با بی دینی
پس از پایان مدت توقیف، از عراق به ایران تبعید شد و مبارزات علنی و قطعی را با کفر و بی دینی از یک طرف و با حزب کمونیست ایران از طرف دیگر آغاز کرد. در این مبارزات چند بار به مرگ تهدید شد، ولی کوچک ترین بیم و هراسی به خود راه نداد و دامنه مبارزه را وسیع تر و استوارتر ساخت.
در سال 1323 اداره روزنامۀ آیین اسلام به ایشان محول گردید. علاوه بر مقالات اساسی که به قلم خود ایشان بود کلیه مقالات روزنامه، با نظر ایشان طبع و منتشر می گردید. در همان سال عده زیادی از جوانان غیور، با اطلاع از مبارزات ایشان از حضورشان تقاضا کردند جمعیتی را تشکیل دهند. این تقاضا مورد قبول واقع شد و حاج سراج «جمعیت مبارزه با بی دینی» را تشکیل داد و جوانان، زیر نظر ایشان، فعالیت خود را آغاز کردند. هدف اساسی این جمعیت مبارزه با کجروی کسروی بود.
فعالیت این جمعیت به قدری شدید و حاد و تصمیمات آن به اندازه ای قاطع بود که هرگز نمی شد باور کرد که در حدود یکصد نفر از افراد این جمعیت، تصمیمات جمعیت را فوراً به مرحله اجرا در می آورند! در چندین ماه متوالی، برای الصاق اعلامیه ها علیه کسروی به دیوارهای پایتخت، از ساعت 10 بعد از ظهر تا سه بعد از نیمه شب، خیابان های تهران را تقسیم بندی، و اعلامیه های خود را به دیوارها الصاق می نمودند و چون بیشتر آنان در روز وقت کافی نداشتند، از ساعت های استراحت خود برای این کار استفاده می کردند. در این روزها بود که کسروی، اراذل و اوباشی را مأمور کرد که به هر وسیله شده رهبر این جمعیت را که حجت الاسلام والمسلمین حاج سراج بود، از بین ببرند و حتی کسروی با کمال وقاحت در پشت جلد یکی از کتاب های خود، تلویحاً به این موضوع اشاره کرده بود. سراج در مسئلۀ مبارزه بر ضد عمال استعمار و فرقه های استعماری نقش فعالانه ای به عهده داشت و در این راه از همه چیز خود گذشت که مهم تر از همه آنها: عنوان آخوندی و پیش نمازی بود!... و روی همین اصل بود که تا آخر عمر در «تهران» مسجدی پیدا نشد که «حاج سراج انصاری» پیش نماز آن جا باشد!
اتحادیۀ مسلمانان ایران
پس از ختم غائله کسروی، این جمعیت (جمعیت مبارزه با بی دینی) منحل و عده ای از دانشمندان گرد ایشان جمع شده و «اتحادیه مسلمانان ایران» را تشکیل دادند، این اتحادیه با نهایت متانت در کلیه امور کشورهای اسلامی با در نظر گرفتن اوضاع و احوال سیاسی تا آن جا که مربوط به مسلمانان بود، اظهار نظر می نمود، پشتیبانی این اتحادیه از استقلال الجزایر و درخواست آزادی کشمیر و فلسطین و طرفداری از کلیه کشورهای اسلامی از هدف های سیاسی این اتحادیه بود. اتحادیه مسلمانان ایران در جریان تقسیم ظالمانه فلسطین، اقدامات زیادی بر ضد دشمن نمود و حتی هزاران نفر در دفتر اتحادیه مسلمانان ایران برای شرکت در جنگ بر ضد یهود، اسم نویسی کردند، اما دولت وقت اجازه خروج از ایران را به آنان نداد... در این موقع مجله دنیای اسلام، نیز تحت نظارت ایشان قرار گرفت و در سال 28 به بعد امتیاز مجله مسلمانان را گرفتند، این مجله ارگان رسمی «اتحادیه مسلمانان ایران» بود و تا سال 1335مرتباً انتشار می یافت و در این سال توقیف شد.
مرحوم سراج، نویسنده ای توانا بود و قلمی شیوا داشت و آثار ایشان به زبان بسیار ساده و سلیس نوشته می شد. معظم له در ضمن مبارزات قلمی، در کلیه جلسات اتحادیه مسلمانان هم شرکت می نمود. و بقیه وقت خود را صرف عبادت و تألیف کتب دینی و اجتماعی می نمود و به ثروت و مال دنیا ابداً اعتنایی نداشت، به طوری که پس از فوت معلوم شد که از مال دنیا جز تعدادی کتاب چیز دیگری از او باقی نمانده است.
آثار و تألیفات
تألیفات و آثاری که از سراج انصاری به جای مانده است عبارتند از:
نبرد با بی دینی (در رد عقاید کسروی).
شیعه چه می گوید (در اثبات عقاید شیعه و جواب اعتراضات معترضین).
دین چیست و برای چیست؟ (در شرح حقیقت دین و لزوم آن).1
خرد چیست و خردمند کیست؟ (چهار گفتار آن در روزنامۀ آیین اسلام انتشار یافته و بقیه هنوز چاپ نشده است).
نشریه ماهانه اتحادیه مسلمین ایران (دوازده شماره).
مجله مسلمین.
بخش یکم در پیرامون ماتریالیسم یا منشأ فساد (این کتاب قبلاً به صورت مقاله در روزنامه ندای حق به مدت 16 ماه نشر و سپس به صورت کتاب چاپ شده است).
جزوه کوچک حدیث کساء به ضمیمه چند فقره دعا.
آثاری که هنوز طبع نشده: 1. ابطال الاعلام فی میادین تاریخ اسلام یا قهرمانان بنام در میدان های تاریخ اسلام، 2. دفاع از شیعی گری، 3. بیست و پنج روز در توقیف، 4. رشید در پایتخت رشید، 5. سخنرانی های مذهبی از رادیو ایران، 6. جلسات سراجیه، 7. بخش دوم و سوم پیرامون ماتریالیسم یا منشأ فساد، 8. یادداشت های تاریخی.
کتاب قهرمانان بنام در میدان های تاریخ اسلام که بیش از چهار سال برای تألیف آن مطالعه و زحمت کشیده اند، کتاب جالبی است و خود مرحوم سراج انصاری به این کتاب بسیار علاقه مند بود. افسوس که اجل مهلت نداد که در حال حیات خود آن را طبع و نشر نمایند و به طوری که خودش اظهار می کرد این کتاب جامع ترین کتاب تاریخ اسلام خواهد بود.
از جمله خدمات دیگر آن مرحوم به شریعت مقدس، ارشاد و هدایت عده ای از افراد کلیمی و مسیحی و منحرفین و بهایی ها، به دین مبین اسلام بود که از آن جمله تعداد هشت نفر بهایی است که پس از مذاکرات چندین روزه، یک روز پس از نه ساعت مباحثه و مجادله، به دین مبین اسلام تشرف حاصل نمودند که یکی از آنها آقای «احسان الله پرتوی» است که هم اکنون خود از مبلغان اسلامی به شمار می رود2 .
***
... حاج سراج در دو ماهه تابستان دو سال پیش به تبریز که موطن اصلی او بود، آمد و در این جا، از ایشان پذیرایی گرمی به عمل آمد... و روز حرکت تا فرودگاه تبریز، با دوستان به بدرقه او رفتیم و قرار شد که در تهران ملاقات ما تجدید شود!... اما من در تهران فرصتی نیافتم و به قم رفتم و در همان روز ورود به قم که 8 شهریور 1340 و 29 ربیع الاول 1383 هـ ق بود، با تشییع جنازه «حاج سراج انصاری» روبه رو شدم!
مرگ حاج سراج انصاری در این دنیای تاریک که مجاهدی از ما بود، سخت دردناک و تأسف انگیز است، اما ایمان داریم که او در نزد پیشوایان ما در پیشگاه عدل الهی، مأجور و شاد و خرم است و شادی او شادی ماست. رحمة الله علیه، رحمةً واسعةً...
سید هادی خسروشاهی - رمضان المبارک 1383 هـ ـ تبریز
---------------------------------------------------------------------------
1. این سه کتاب: نبرد با بی دینی، شیعه چه می گوید، و دین چیست و برای چیست؟ توسط این جانب، پس از کسب اجازه، از مرحوم مؤلف فقید، با ویرایشی لازم و در شکلی مطلوب، چندین بار توسط کتابفروشی بنی هاشمی تبریز چاپ و منتشر گردید.
2. روزنامه دینی و هفتگی ندای حق، شماره 601 و 606، چاپ تهران.