شعر استاد از همان سال ها مورد توجّه استادان و صاحبنظران قرار گرفت. و سیّد عبدالحمید خلخالی، مؤلّف «تذکرۀ شعرای معاصر ایران»، که به سال 1337 در تهران انتشار یافت، شرح حال وی را درج کرد. استاد اوستا عمر خود را به سرودن و نوشتن و تحقیق و تألیف و تدریس در چند دانشکده و مدرسۀ عالی به سرآورد. و در این خلال، از توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی و دینی و مردمی غافل نبود، بلکه یکی از امتیازهای وی توجّه عمیق نسبت به مسائل انسانی و جریان های اجتماعی و سیاسی و آگاهی در این باره بود. و به دلیل همین آگاهی و تعهّدی که داشت، به کسانی و جریان هایی پشت کرد، و اصالت خویش را به شهرتی از آنگونه سودا نکرد.
یکی دیگر از امتیازهای وی، مطالعات پردامنۀ او ـ بجز فرهنگ اسلامی ـ در فرهنگ ها و معارف مختلف بود، از شرقی و غربی، و حافظه ای که به او امکان می داد تا از این همه اندوخته سود جوید و آنها را به موقع به کار برد، و در شنوندۀ سخن خود یا خوانندۀ آثارش زمینۀ آگاهی هایی لازم در آن موضوع را پدید آورد.
استاد اوستا، از عمق پاره ای از مسائل «سیاسی ـ فرهنگی» که به وسیلۀ استعمار و ایادی آن ـ از داخل و خارج ـ در ایران رواج داده شد آگاه بود، و به علل بسیاری از آنها و دست های خائنی که در کار بودند پی برده بود. همچنین از رفتار استعمارگران با ملت های مظلوم ـ اسلامی و غیر اسلامی ـ خبر داشت و نسبت به آنها به صورتی عمیق دردمند و حساس بود، که در آثار منظوم و منثور وی نمایان است. او بحق انسان زمانۀ خود، و شاعر زمانۀ خود، و هنرمند زمانۀ خود بود، و به مناسبت ها، با بیان ویژۀ خویش، از حقایق سیاسی و تزویرهای فرهنگی پرده بر می داشت، و چون از ارزش های پرصلابت اسلامی آگاه و به آنها معتقد و متکی بود به بسیاری از دام ها درنیفتاد و به شهرت ها دل نداد. و دست در دست بیگانه ای نگذاشت. و همواره از آن ارزش ها و اصالت آنها دفاع کرد، و با واقعیت مردم هماهنگ بود، چیزی که بسیاری از مدّعیان شعر و هنر فاقد آنند و مدّعی آن. استاد با نظام ستمشاهی ستیز داشت. در شهریور سال 1332، به جرم طرفداری از نهضت ملی ایران و مخالفت با شاه به مدّت 7 ماه زندانی گشت.
استاد اوستا ـ بنا بر سائقۀ دینی و مردمی بودن ـ پس از انقلاب نیز در جهتگیری های جامعه حضوری چشمگیر داشت، و بخصوص نسل جوان را در کار شعر و ادب و جنگ و جهاد تشویق می کرد، و بجز سرودن اشعار سیاسی دینی و اجتماعی و مردمی و متعهّدانه، به جبهه ها نیز رفت و آمد داشت.
او براستی انسانی مهربان، شاعری مردمی و متعهّد، و هنرمندی آگاه و متواضع بود. همواره از درد دردمندان دردمند بود، و در خروش های مردمی خروش بر می داشت، و به درستی سزاوار عنوان «شاعر زمانه» بود. استاد سرانجام به روز 17 اردیبهشت 1370، در تهران، به هنگام اشتغال به تصحیح شعر و تعلیم، در تالار وحدت ـ شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ جان به جان آفرین تسلیم کرد، و فردای آن روز پیکر وی، ضمن تشییع و احترام، در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. رحمت فراوان الهی نصیب روح او باد.
***
مطبوعات دربارۀ درگذشت استاد اوستا اخباری منتشر کردند، و تا اندازه ای نسبت به او ادای وظیفه نمودند. در اینجا به نقل سه نمونه بسنده می شود:
1ـ روزنامۀ «ابرار»
پیکر پاک شادروان استاد مهرداد اوستا، شاعر برجسته معاصر، پیش از ظهر دیروز با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و شخصیت های فرهنگی و هنری از مقابل تالار وحدت تهران تشییع شد. پیکر شادروان اوستا بر دوش جمعی از معاونین و مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بسیاری از علاقمندان و شعرای معاصر ایران با دیدگانی اشکبار برای خاکسپاری در بهشت زهرای تهران به این مکان حمل شد. در جمع مشایعت کنندگان، خانوادۀ مرحوم اوستا و جمعی از مردم هنردوست از سراسر کشور نیز حضور داشتند.
شادروان اوستا که سرپرست شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز بود، بر اثر سکته قلبی در سن 63 سالگی بدرود حیات گفت. استاد مهرداد اوستا شاعر، نویسنده و محقق معاصر در سال 1308 شمسی در بروجرد متولد شد. وی قبل از 30 سالگی به عنوان استاد در دانشگاه های مختلف تهران، ملی سابق، مدرسه عالی ترجمۀ سابق، در رشته های متفاوتی از قبیل روش تحقیق در زیبائی شناسی، فلسفه هنر، تاریخ هنر، ادبیات عرب، ادبیات جهان به تدریس مشغول بود.
با اینکه چند سالی به دلیل ضعف جسمانی تدریس را رها کرده بود اما اخیراً تدریس را از سر گرفته بود و به دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا، تاریخ موسیقی می آموخت. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی اولین شاعر و نویسندۀ مشهوری بود که اوقات خود را وقف ادبیات انقلاب نمود و سمت های فرهنگی متعددی را از قبیل مشاور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عهده دار گردیده بود. وی در سن 21 سالگی دیوان سلمان ساوجی را تصحیح نمود و گذشته از آنکه در ادبیات عرب و پارسی تسلط فراوانی داشت، فلسفه، تاریخ و حتی جامعه شناسی را در حد تدریس می دانست. وی بیشتر سال های عمر ادبی ـ هنری خود را صرف تحقیق در اشعار سنائی، حافظ، مولوی، خاقانی و ادبیات اساطیری جهان نموده بود. تواضع و فروتنی استاد اوستا زبانزد همگان بود.
استاد مهرداد اوستا بی تردید، پس از ملک الشّعرای بهار بزرگترین قصیده سرای معاصر ایران می باشد. وی در بعدازظهر روز سه شنبه 17 اردیبهشت ماه 70 در سن 62 سالگی درگذشت.1 سپس به ذکر آثار استاد پرداخته است.
2-مجلۀ رشد (آموزش ادب فارسی)
... مرحوم، استاد محمّدرضا رحمانی (مهرداد اوستا)، شاعر توانای معاصر، ظهر روز سه شنبه، به هنگام مطالعۀ قطعۀ شعری، در تالار وحدت در تهران بدرود حیات گفت...
... برای سیراب نمودن عطش عاطفی و در پاسخ به عشق درونی خود نسبت به ایران عزیز، در مسیر تعلیم و تعلّم وارد شد و مدّتی از عمر پرمایۀ خود را به کفالت شغل «معلّمی» در اهواز پرداخت...
مرحوم استاد اوستا را می توان به حق در ردیف بهترین شعرای قصیده سرای معاصر قرار داد. اشعار روان و فخیم او، بیانگر توانمندی و وسعت بینش او نسبت به گذشته ادبیّات فارسی می باشد. اگرچه سروده هایش را در قالب های کهن شعر فارسی نظم می بخشید، ولی مواد و محتوای آن امروزی بود. خلق و خوی تحسین برانگیزش خود درسی بود که شاگردانش می توانستند از محضر او فراگیرند. او در همۀ کارهای خود صادق بود و این صداقت را به دیگران نیز می آموخت. آنچه که در وجود او می دیدیم در شعرش بازتاب داشت و آنچه که در شعر او آمده است انعکاسی از شخصیّت او بود. هیأت تحریریّۀ رشد ادب فارسی درگذشت این استاد فرزانه را به جامعۀ ادبی ایران تسلیت می گوید.2
3-مجلّۀ «سروش»
«چه توان کرد؟ دریغ!
چه توان گفت؟ فسوس!
ای کدامین اندوه!
ای کدامین افسوس!»
دردا و دریغا درخت برومندی که گویی از پیش خزان خویش را سروده بود: «ز خون دیده چرا گلشنم به دامان بود
بهار اگر نه مرا گاه بر گریزان بود»
آری، آن آرشی که بر فراز قلۀ قلم سرفراز ایستاده بود و قلعۀ قصیده را از برج بلند با روی فخامت پاس می داشت، قامتش را کمان کرد تا آخرین تیر ترکش را با پر عقاب جانش از شست بگشاید و مرز بی حد میهنش را به پیکان فصاحت فتح نماید.
استاد مهرداد اوستا در طول عمر پربار خویش علاوه بر شاگردان بسیاری که در سایۀ فرهنگ و فرهیختگی خویش پرورش داد آثار مکتوب و نامکتوب فراوانی نیز از خویش به یادگار گذاشت...3
--------------------------------------------------------------------------------------