آيت اللَّهالعظمى آقاى ابوالقاسم موسوى خوئى در نيمه ماه رجب 1317 ه ق در شهر خوى - در آذربايجان غربى - در يك خانه علم و تقوا، فضيلت و روحانيت به دنيا آمد. پدر بزرگوارش مرحوم آيت اللَّه آقا سيد على اكبر خوئى از علماى برجسته و از شاگردان مرحوم آيت اللَّه مامقانى در نجف بود كه پس از فراغت از تحصيل به زادگاه خود بازگشته و به ارشاد مردم و تبليغ دين اشتغال داشت، ولى پس از آغاز حركت مشروطيت زادگاه خود را به عزم سكونت در نجف ترك گفت و پس از دو سال آيت اللَّه خوئى به همراه برادر خود در نجف به پدر پيوست و در آنجا اقامت گزيد.
آيت اللَّه خوئى به هنگام ورود به نجف سيزده سال بيشتر نداشت و در مدت كوتاهى آموزش ادبيات عرب و منطق و سطوح عالى را به پايان رساند و در حدود بيست سالگى شايستگى آن را يافت كه در درس خارج استاد بزرگ حوزه نجف يعنى مرحوم آيت اللَّه شيخ الشريعه اصفهانى، حاضر شود و به همين دليل وى را در سال 1338 هجرى قمرى، در جرگه شاگردان آن مرد بزرگ مىبينيم. آيت اللَّه خوئى از اساتيد و مشايخ بزرگ خود در فقه و اصول در كتاب «معجم رجال الحديث » چنين ياد مىكند:
من از دو استاد اخير بيش از همه استفاده كردهام. نه تنها در درس آن دو حاضر مىشدم بلكه درس آنان را براى ديگران تقرير مينمودم ودر جلسه تقرير، گروهى از فضلا شركت مىكردند. مرحوم نائينى آخرين استاد من است كه تا آخر عمر ملازم محضر او بودم و از وى اجازه روايت نيز دريافت كردهام. او به من اجازه داد كه كتب اربعه را از ايشان نقل كنم كه ايشان نيز از شيخ خود محدث نورى (1320-1254) و او از شيخ انصارى نقل مىكردهاند و طريق شيخ انصارى در نقل روايات واضح است.
علاوه بر اساتيد و مشايخ در فقه و اصول، آيت اللَّه خوئى در نزد مشايخ و استاتيد ديگرى به تلمذ علوم و فنون ديگر اسلامى پرداخته است كه به نام چند نفر از آنها اشارهاى مىكنيم:
... در اينجا بايد گفت كه آيت اللَّه خوئى وقتى وارد نجف اشرف شد در واقع يك نوجوان 14 ساله بود كه به خواندن مقدمات و سطوح پرداخت ولى از همان آغاز، نبوغ و ذكاوت در سيماى وى آشكار بود و در محافل علمى حوزه، اين نوجوان بعنوان يك طلبه فاضل، خوش فهم، تلاشگر و كوشا، جلوه نمود و به حسن شهرت و فوق العاده بودن، معروف شد. به نوشته استاد سبحانى: او از سه قوه و استعداد روحى فوق العاده برخوردار بود كه كمتر اين سه قوه در يك فرد جمع مىشوند:
مرحوم آيت اللَّه خوئى از دوران جوانى به نبوغ و استعداد فوق العاده و حفظ و ضبط و تصرف وابتكار و نوآورى معروف بود و همين سه عامل بود كه در سنين سى سالگى او را جزوء مدرسان « خارج » ساخت تا آنجا كه شاگردان آن مرحوم مىگويند: وى از سال 1350 ه ق بحث خارج را آغاز نمود كه در آن گروهى از فضلا شركت مىكردند. و اين حكايت از اين دارد كه آن مرحوم چه اندازه جودت فهم و استعداد عالى داشته و چه قدر در تحصيل علم و دانش ساعى و كوشا بوده كه توانسته است در جوانى به درجه رفيع اجتهاد مطلق نايل شود و بر عالىترين كرسى تدريس حوزه علميه نجف، تكيه بزند.
بى مناسبت نيست در اينجا اشاره شود كه دوران تحصيل آيت اللَّه خوئى، همراه با رفاه و آسايش و تأمين زندگى مختصر مادى طلبگى نبوده بلكه ايشان، مانند ديگر طلاب و محصلين حوزههاى علميه، و مراجع عظام، دوران طلبگى و تحصيل را با سختى و عسرت گذرانيده و حتى با قبول « نماز استيجارى » و يا انجام « زيارت نيابتى » هزينه تحصيل و زندگى خود را تأمين مىكرده است.
در ميان اسناد خانوادگى ما، سندى از هفتاد و دو سال پيش - يعنى در همان اوج شكوفايى تحصيل و تدريس و اجتهاد آيت اللَّه خوئى - وجود دارد كه نشان مىدهد كه ايشان با قبول انجام زيارت، بخشى از هزينه تحصيل خود را تأمين مىكرده است... قبوض موجود از مرحوم آيت اللَّه مامقانى و سپس از طلاب فاضل ان دوران، نشان مىدهد كه عليرغم ادعاهاى دشمنان يا معاندان، تحصيل علوم اسلامى هيچگاه با رفاه و منظورهاى مادى و دنيوى همراه نبوده است...
بهرحال: آيت اللَّه خوئى از همان زمان جوانى كرسى تدريس خارج را در حوزه علميه نجف در اختيار داشت و تا اين اواخر هم، عليرغم اشتغالات مرجعيت، همچنان كار اصلى او تدريس، تأليف و تربيت شاگردان برجسته در علوم اسلامى، بوده است.
ويژگىها و آثار علمى
هر مرجعى در زندگى خويش ويژگيهايى دارد و اين مرجع عاليقدر، علاقه بيشترى به تدريس و تأليف و تربيت استاد و فقيه داشته است، از اين جهت مىبينيم كه در اين مدت 70 سال (1410-1340 ه ق) كه قدرت و توانايى تدريس داشت، صدها مجتهد مطلق و استاد ارزنده كه هر يك مىتواند حوزه فقهى شيعه را اداره نمايد، در حوزه خود پرورش داد و هم اكنون عدهاى از آنان در نجف و بلاد عراق و ايران و لبنان و پاكستان و كشورهاى ديگر عهدهدار وظايف سنگين هستند و برخى از آنان چون شهيد آيت اللَّه سيد محمد باقر صدر به درجه رفيع شهادت نايل آمدند و غالب آنان دروس استاد خويش را به رشته تحرير درآوردهاند كه شرايط حاكم بر عراق اجازه طبع اغلب آنها را نداده است. اما در عين حال، در قلمرو « اصول » و « فقه » از اين استاد بزرگ آثار زيادى چه به قلم خويش و چه به قلم شاگردانش منتشر شده كه بدون اغراق بايد گفت كه در تاريخ مرجعيت شيعه بى نظير است.
آيت اللَّه خامنهاى، مقام محترم رهبرى، در اشاره به اين ويژگى مرحوم آيت اللَّه خوئى مىگويند: « بايد ياد نيكى از عالم بزرگوار و مرجع عظيم الشأنى كه اخيراً رحلت كردند يعنى مرحوم آيت للَّه العظمى آقاى خوئى بكنيم، ما به ايشان نه از ديد يك مرجع، بلكه از ديد يك محقق، مؤلف و مدرس موفق نگاه مىكنيم. آنچه كه درباره اين بزرگوار و امثال ايشان غالباً بعد از وفات صحبت مىشود، جنبههاى مربوط به مرجعيت اين بزرگواران است، در حالى كه آنچه در زندگى اين افراد و شخصيتهاى برجسته، اهم است خصوصياتى است كه مستقيماً به مرجعيت آنها، مربوط نيست بلكه مىشود گفت مرجعيت آنها ناشى از آن خصوصيات است و آن همان جنبه علمى، تحقيقى تدريسى و كار موفق و پيگير آنان در اين زمينه است. اگر شما به زندگى اين بزرگوار نگاه كنيد مىبينيد حداقل در سه رشته علمى و درس مهم، داراى فرآوردههاى تحقيقى هستند كه يكى فقه، ديگرى اصول و سومى رجال است. اين همه كتابهاى فقهى و اصولى كه شاگردان ايشان نوشتهاند، همه از كلمات ايشان است و شما به اينها اضافه كنيد آنچه را كه از قلم خود ايشان مستقيماً صادر شده است. كتاب بزرگ كم نظير رجالى ايشان كه ظاهراً آن در سالهاى اواخر عمرشان نوشتهاند - چون ذكر مىكنند كه من اين كتاب را با اشتغال زياد و در دوران پيرى مىنويسم - يك فرآورده علمى عظيم است. حال شما ببينيد يك عالمى كه اين مقدار فرآورده علمى دارد چقدر مىتواند تأثير در حوزههاى علمى نه فقط در زمان خود، بكله حتى بعد از زمان خود بگذارد. »
اينك، ما در اين فرصت كوتاه، به بررسى اجمالى بخشى از آثار گرانبها، تقريرات و تأليفات ارزشمند اين مرجع بزرگوار مىپردازيم:
صفحات -> 1 - 2