صفحه اصلي
زندگينامه
كتابها
كتب فارسي
كتب عربي
دانلود كتاب
مقالات
سياسي
فرهنگي
تاريخي
مصاحبه
سياسي
فرهنگي
تاريخي
خاطرات
علما و مراجع
شخصيت هاي داخلي
شخصيت هاي بين المللي
آلبوم
شخصيتهاي بين الملي
شخصيتهاي ايراني
علما و مراجع
كنفرانسها
مصر
واتيكان
متفرقه
ويژه نامه
اخبار
اخبار سايت
اخبار فرهنگي
پيوندها
تماس با ما
ويژه نامه
تبليغات
روابط تاريخي ـ فرهنگي ايران و مصر
تاريخ :
1388/10/17
موضوع مقاله :
تاريخي ,
با سقوط بغداد به دست مغول ها و فروپاشي حكومت هاي ايراني و تسلط ايوبيان شام بر خلافت فاطمي ، يك دوره فترت و يا حتي قطع رابطه درمناسبات ايران و مصر پيش آمد. همچنين بر اثر حمله تيموريان به سرزمين هاي وابسته به « مماليك مصر» روابط دو كشور رو به تيرگي نهاد. با ارزيابي روابط دو كشور در دوره هاي تاريخ اشاره شده ، ملاحظه مي شود كه دوران حاكميت فاطيمان در مصر اوج شكوفايي روابط فرهنگي ايران و مصربود، فاطميان بسياري آداب و رسوم خود را از ايرانيان گرفتند... آنها دربارشان را مثل شاهان ايران آراستند و مانند ايشان برخي اعياد را جشن گرفتند. خليفه فاطمي مانند شاهان ساساني ، در برابر مردم ، پشت پرده قرارمي گرفت و به هنگام جلوس پرده كنار مي رفت و در حضور او قاريان به تلاوت قرآن كريم مي پرداختند.
از جمله اعيادي كه فاطميان به تقليد از ايرانيان جشن مي گرفتند، عيد نوروزبود كه طبق مدارك موجود، برخي از شاعران ، اين عيد را به امير « تميم ابن المعز» تبريك گفته اند. اين جشن ها نمايانگر تمايل فاطميان به پيروي ازفرهنگ و تمدن ايراني بود. شايان ذكر است كه هنر دوران فاطمي هم شديداً تحت تأثير هنر ايران قرار داشت كه در زمينه هاي : بافندگي ، منبت كاري ، كنده كاري و كاشي كاري ، سبك و روش هنرمندان ايراني به روشني ديده مي شود. يكي ديگر از نشانه هاي ارتباط فرهنگي ايران و مصر رواج برخي ازواژه هاي فارسي در زبان عربي و به ويژه در گويش مصري است . به كارگيري اين واژه ها در مصر از طرف فاطميان ، صوفيان و عثمانيان صورت گرفت .« محمد مقبل بيگ » در كتاب « الدراثمين في اسماء البنات و البنين » بسياري از نام هاي به كار رفته در مصر را مي آورد كه اغلب ريشه فارسي دارند. « دكترحسين مجيب المصري » در كتاب « ايران و مصر عبرالتاريخ » و برخي ديگر ازآثارش و « محمد نورالدين عبدالمنعم » در مقاله « الالفاظ الفارسيه في العامية المصريه » اين واژگان را شرح داده اند.
... در دوران عثماني و به دنبال اصلاحاتي كه محمد علي پاشا انجام داد،زبان فارسي به عنوان يك زبان علمي و تقريباً نيمه رسمي ، در مصر تجديدحيات پيدا كرد كه انتشار بسياري از كتب ادبي و ارزشمند فارسي چون ديوان حافظ ، مثنوي معنوي ، كليات سعدي و غيره ، همچنين انتشار روزنامه هايي به زبان فارسي مانند: ثريا، پرورش ، چهره نما و حكمت در مصر نقشي عمده در اين رابطه ايفا كردند3 در سال 1516 ميلادي شاه اسماعيل اول ـ بنيانگذارسلسله صفوي ـ در صدد ائتلاف با سلطان مصر «الغوري » عليه دولت عثماني برآمد و به اين منظور سفيري به همراه يك نامه دوستانه و دويست غلام و كنيز نزد سلطان مصر فرستاد. سلطان مصر پيشنهاد پادشاه ايران راپذيرفت و با سپاهي بالغ بر سي هزار نفر به جانب سوريه روان گرديد. از اين زمان روابط ايران و مصر در چارچوب روابط ديپلماتيك قابل مطالعه وبررسي است . در عهد نامه ارز روم كه در سال 1848 ميلادي توسط ميرزا تقي خان امير كبير از سوي ايران امضا گرديد، تصريح شده است كه دولت ايران در هر يك از شهرهاي ممالك عثماني كه داراي منافع تجاري است ( به جزمكه و مدينه ) مي تواند كنسولگري تأسيس نمايد.
هشت سال بعد در سال 1855 ميلادي دولت ايران براي اولين بار به اعزام يك مأمور موقت به عنوان « مصلحت گذار» از استانبول به قاهره مبادرت نمود. در سال 1299 هجري قمري اختلافاتي بين تجار ايران و گمركات مصربر سر تنباكوي ايران پيش آمد.
سفارت ايران در استانبول ، « حاجي محمد صادق خان » را به عنوان مصلحت گذار و مأمور ثابت به مصر فرستاد. اين اقدام ، زمينه ساز پايه هاي اوليه برقراري مناسبات سياسي ايران و مصر در تاريخ معاصر بوده است .
روابط ايران و مصر در قرن بيستم
پس از پايان جنگ جهاني اول و تقسيم سلطنت عثماني بر اساس سياسي به مناسبات دو كشور گسترش بخشيد. علاوه بر امور تجاري ، در روابط فرهنگي ايران و مصر نيز تحركي پديد آمد. اين روند نقش مؤثري در ارتقاي سطح ديپلماتيك دو كشور داشت و در 1317 هجري شمسي سفارت ايران درقاهره به سفارت كبري تبديل شد. در دوران فاروق تدريس زبان فارسي در دانشگاه هاي مصر رواج پيدا كرد و با اعزام اساتيد زبان فارسي از سوي ايران به مصر، روابط فرهنگي و علمي طرفين گسترش بيشتري يافت . جدايي خواهر شاه مصر از شاه ايران اگر چه موجب ناراحتي خانوادگي حاكم مصرگرديد، ولي در خط مشي كلي سياست خارجي دو كشور تأثيري نداشت . با فروپاشي نظام پادشاهي در مصر و به قدرت رسيدن « افسران آزاد»، درسياست مصر تغييراتي عمده در صحنه هاي داخلي و خارجي به وجود آمدو سرهنگ « ناصر» با رويكرد به افسانه قوميت عربي و صدور افكارملي گرايي به منطقه خليج فارس ، نظام پهلوي را به چالش طلبيد. در چنين شرايطي روابط دو كشور سير نزولي به خود گرفت تا اين كه سرانجام در4 مرداد 1339 روابط ديپلماتيك قطع گرديد.
در پي شكست مصيبت بار اعراب در جنگ 1967 م ـ كه بر اثر سياست هاي جاه طلبانه و يا اشتباه آميز سرهنگ ناصر رخ داد ـ ناصر در سياست هاي منطقه اي و جهاني خود تغييراتي داد. مضافاً اين كه حمايت ظاهري ايران ازاعراب در 1967، فرصت خوبي براي بهبود روابط فراهم كرد و بر اثرميانجيگري كويت و تماس هاي طرفين ، روابط ايران و مصر مجدداً روند صعودي پيدا كرد تا اين كه در هفتم شهريور 1349 ( اوت 1970) دو كشور باصدور اعلاميه اي تصميم به ارتقاي سطح روابط با سفارت گرفتند، اما يك ماه پس از صدور اعلاميه تجديد رابطه بين دو كشور، « ناصر» فوت كرد.
با روي كار آمدن انور سادات ، سياست هاي مصر در عرصه خارجي تا حدود زيادي به موضع گيري هاي رژيم شاه نزديك شد كه رويگرداني سادات از بلوك شرق به سمت بلوك غرب و در پيش گرفتن سياست اقتصادي مبتني بر« بازار آزاد» از آن جمله است . سادات پس از جنگ اكتبر 1973 سياست سازش و همكاري با اسراييل را دنبال كرد. مناسبات ايران و مصر پس از اين جنگ ، با اعلام آمادگي ايران براي همكاري در بازسازي مصر و افزايش تماس هاي دو جانبه به اوج خود رسيد.
شاه از سياست سادات در زمينه رفع بحران خاورميانه از راه سازش بااسراييل ، حمايت همه جانبه نمود و در واقع گسترش روابط بازرگاني و تجاري دو كشور، به منزله حمايت مادي از اين سياست بود. در تاريخ معاصر، روابط شاه و سادات ـ دو عنصر كاملاً وابسته به امپرياليسم غرب ـ عصر طلايي (!) مناسبات تهران ـ قاهره به شمار مي آيد. پرداخت وام هاي كلان از سوي ايران به مصر، انعقاد قراردادهاي گوناگون صنعتي ، تجاري وسرمايه گذاري هاي مشترك در عرصه هاي مختلف جهانگردي و انرژي ،جملگي از گرمي روابط طرفين حكايت مي كرد. البته آمريكا از شاه براي ترغيب سادات جهت گشودن باب مذاكرات مستقيم با اسراييل بهره برداري كرد. گفته مي شود مهم ترين محورهاي مذاكرات شاه و كارتر، در پايان 1977موضوع فوق بود.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران مناسبات سياسي دو كشور به دليل امضاي قرارداد كمپ ديويد به دستور امام خميني (ره )، در سال 1979 قطع گرديد و با پذيرش شاه مخلوع از سوي مصر روابط فيمابين متشنج شد. پس از آغاز جنگ ايران و عراق ، نخست مصر هر دو طرف را محكوم كرد. ومخالفت خود را با «اين جنگ بيهوده ميان دو كشور مسلمان و همسايه » ابرازنمود، اما مصر از اين كه عراق مي توانست سدي در مقابل گسترش انقلاب اسلامي باشد، بسيار خشنود بود. با توجه به اين امر بودكه مصر پس از شدت يافتن جنگ به عراق كمك هاي نظامي بسياري كرد.6
رشد جنبش اسلام خواهي در منطقه به طور اعم و در مصر به طور اخص ـ كه مشخصاً پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران روند قابل توجهي داشت ـموجب گرديد تا مقامات مصري ، جمهوري اسلامي ايران را به دخالت درامور داخلي كشور خود متهم كند! ولي هيچگاه نتوانستند مدرك يا سندي دراين خصوص ارائه نمايند. با اين حال دولت مصر با عنوان كردن همين اتهام ،در تاريخ سيزدهم اسفند ماه 1366 اقدام به بستن «دفتر حفاظت منافع جمهوري اسلامي ايران » در قاهره نمود.
با پذيرش قطعنامه 598 و پايان جنگ تحميلي ، جمهوري اسلامي ايران دريك حركت بشر دوستانه و به طور يك جانبه اسراي مصري را كه در طول جنگ در كنار نيروهاي عراقي به اسارت درآمده بودند، از طريق وساطت شيخ محمد غزالي ، روحاني برجسته مصري آزاد كرد. پس از پايان جنگ دوم خليج فارس و آزاد سازي كويت توسط نيروهاي متفقين به رهبري آمريكا، بار ديگر نقشه سياسي خاورميانه دگرگون شد. اين دگرگوني ها وتحولات ، زمينه مناسبي براي نزديكي تهران و قاهره فراهم آورد و در تاريخ هشتم ارديبهشت ماه 1370 دفاتر حفاظت منافع دو كشور در تهران و قاهره گشايش يافت . از آن زمان تاكنون مقامات دو كشور عمدتاً وزراي خارجه ـطي تماسها و گفت و گوهاي دو جانبه در صدد بهبود مناسبات برآمده ،مي كوشند تا سطح آن را ارتقا دهند.
صفحات ->
1
-
2
-
3
-
4
-
5